به روز شده در ۱۴۰۳/۰۱/۱۰ - ۱۲:۴۷
 
۲
تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۵/۰۱ ساعت ۰۹:۰۷
کد مطلب : ۲۲۴۰۶۷

چین ایران را مشتری می داند؛ نه متحد

چین ایران را مشتری می داند؛ نه متحد
گروه اقتصادی: با افشای جزئیات جدیدی از سند همکاری بلند‌مدت ایران و چین واکنش‌ها به این قرارداد بیشتر از گذشته شده است. برخی از کارشناسان معتقدند اگر قرار است قراردادی با این گستردگی و عمق منعقد شود نباید در مقطع کنونی که ایران در معرض تحریم‌های بین‌المللی و در موضع ضعف اقتصادی قرار دارد این اتفاق رخ بدهد. از سوی دیگر برخی به چینی‌ها با بی‌اعتمادی نگاه می‌کنند و معتقدند چین با هر کشوری قرارداد اقتصادی بسته پس از مدتی آن کشور به یک بدهکار تبدیل شده و به همین دلیل اقتصاد آن کشور با چالش‌های جدید و بزرگی مواجه شده است. به همین دلیل و برای تحلیل و بررسی این موضوع «آرمان ملی» با دکتر حسین راغفر، اقتصاددان گفت‌وگو کرده که در ادامه ماحصل آن را می‌خوانید.

آیا قرارداد ایران و چین یک استراتژی راهبردی برای برون‌رفت اقتصاد ایران از تنگناهای موجود است؟ آیا این قرارداد می‌تواند تحریم‌های بین‌المللی را علیه ایران خنثی کند؟
واقعیت این است که پس از طرح قرارداد ایران و چین در فضای رسانه‌ای کشور واکنش‌ها در این زمینه بیشتر احساسی و هیجانی بوده است. نکته دیگر اینکه این سند به صورت پنهانی تنظیم شده و پس از مدتی نیز عنوان می‌شود پنهانی نبوده است. چطور ممکن است سندی با این عمق و اهمیت وجود داشته باشد اما وزارت خارجه آن را به تازگی منتشر کند. اخبار مرتبط با این قرارداد نیز بیشتر از سوی رسانه‌های خارجی مطرح شده و پس از آن رسانه‌های داخلی به این قرارداد توجه نشان داده‌اند. به صورت طبیعی هنگامی که رسانه‌های خارجی به چنین موضوعاتی دامن می‌زنند اهداف خاص خود را نیز دنبال می‌کنند. برخی در داخل کشور به این مساله توجه کافی نمی‌کنند که ابعاد داخلی این پنهان‌کاری‌ها ممکن است چه پیامدهای مهمی برای کشور به همراه داشته باشد. از سوی دیگر برخی فشارهای سیاسی در داخل کشور وجود دارد که تلاش می‌کند این قرارداد هر چه زودتر منعقد شود. به همین دلیل نیز تلاش می‌کنند جنبه‌های مثبت این قرارداد در بین افکار عمومی جامعه بازتاب پیدا کند. این در حالی است که قراردادهایی بین چین و برخی کشورهای دیگر منعقد شده که از آن با عنوان دیپلماسی تله بدهی نام می‌برند. چینی‌ها مدت‌هاست تئوری «کمربند راه» را دنبال می‌کنند که در ایران از آن به عنوان «جاده ابریشم جدید» نام می‌برند. چینی با این تئوری به دنبال کنترل منابع انرژی جهان هستند.

دیپلماسی تله بدهی چیست و چه پیامدهایی به همراه خواهد داشت؟
در طول سالیان متمادی از ساخت و تجدید مذاکره با شرکت مهندسی بندر چین، که یکی از بزرگ‌ترین شرکت‌های دولتی پکن است، پروژه توسعه بندر‌ هامپاتوتا در سریلانکا با شکست روبه‌رو شد؛ با ده‌ها هزار کشتی در طول یکی از شلوغ‌ترین خطوط کشتیرانی دنیا، این بندر تنها ۳۴ کشتی را در سال ۲۰۱۲ پذیرا شد. به‌دلیل بدهی‌های دولت سریلانکا و توقف پروژه توسط شرکت چینی دولت سریلانکا در دسامبر ۲۰۱۵ مجبور به واگذاری بندر به مساحت ۶۲ میلیون مترمربع همراه با زمین‌های اطراف آن به مدت ۹۹ سال به مبلغ ۴/۱ میلیارد دلار در اجاره چینی‌ها شد. این انتقال به چین کنترل قلمرویی را در چندصد کیلومتری رقیب او یعنی هند و موقعیتی راهبردی در یک آبراه مهم تجاری و نظامی داد. این مورد یکی از بلندپروازی‌های امپریالیستی چینی‌ها در استفاده از قرارداد‌های بلندمدت برای گرفتن نفوذ در سراسر جهان است. بدهکار کردن کشورهای دنیا برای ایجاد بنادر یکی از اهداف چینی‌ها در ابتکار کمربند جاده در دنیاست تا با کنترل بنادر و آبراه‌های بزرگ و حساس دنیا قدرت اقتصادی خود را بر بقیه کشور‌های جهان دیکته کند. سرمایه‌گذاری جهانی و برنامه وام‌دهی به کشور‌ها منجر به تله بدهی‌ها برای کشورهای آسیب‌پذیر در دنیا و شعله‌ور شدن فساد و رفتارهای مستبدانه در کشور‌ها خواهد شد. چین ۳۵ بندر در دنیا را در کنترل خواهد گرفت تا از این طریق بنادر و آبراه‌های کشور‌های دنیا را در کنترل خود بگیرد. در این پروژه‌ها بخشی از ایجاد بنادر را تامین مالی کرده و تامین مالی بقیه پروژه را به کشور میزبان واگذار می‌کند. وقتی کشور میزبان قادر به انجام تعهدات خود نباشد پروژه را متوقف می‌کند تا امتیازات سیاسی و اقتصادی بگیرد. کاری را که آمریکا با ایجاد پایگاه‌های نظامی در دنیا انجام داد، چین با ایجاد بزرگراه ها، خطوط آهن و بندرگاه‌ها و پروژه‌های پتروشیمی و فولاد انجام خواهد داد تا کشور‌ها و آبراه‌های دنیا را در کنترل خود بگیرد. ضمنا باید یادآور شد که در بنگلادش شرکت بندرساز چینی برای متقاعد کردن وزیر بنگلادشی ۱۰۰ هزار دلار به وزیر ساختمان این کشور رشوه داده تا قرارداد منعقد شود. یک دوجین از کشور‌های دنیا حداقل ۲۰ درصد تولید ناخالص خود را به چین بدهکار هستند. کشور‌هایی همچون جیبوتی، تونگا، مالدیو، جمهوری کنگو، قزاقستان، کامبوج، نیجر، لائوس، زامبیا، سومائو، وانوآتو و مغولستان از جمله این کشور‌ها هستند. در دو دهه اخیر چین تبدیل به بزرگ‌ترین وام‌دهنده به کشور‌های جهان شده است و در مجموع ۱۵۰۰ میلیارد دلار وام مستقیم و اعتبار در اختیار بیش از ۱۵۰ کشور جهان قرار داده است و به تنهایی از مجموع وام‌های نهاد‌های جهانی همچون بانک جهانی، صندوق بین‌المللی پول و کل دولت‌های وام‌دهنده سازمان همکاری توسعه اقتصادی بیشتر وام داده است؛ پس به تنهایی بیش از تمامی نهاد‌های جهانیِ کنترل‌کننده مالیِ جهانی قدرت نفوذ پیدا کرده است.

چین با چه هدفی به دنبال گسترش نفوذ بر جهان است؟
فلسفه امپریالیسم چین برای جهان‌گشایی بر‌خلاف همه استعمارگر‌های پیشین در نظام جهانی، نه از طریق فشار نظامی بلکه از طریق در‌های اقتصادی است که بسیار محیلانه‌تر، کم‌هزینه‌تر و موفق‌تر است. نمونه اخیر این قرارداد‌های چین در ارتباط با ساخت بندر در سریلانکا به‌خاطر موقعیت سوق‌الجیشی این بندر در اقیانوس هند در رقابت با رقیب دیرینه هند است که تبدیل به یک ابزار نفوذ و شکل‌گیری فساد در سریلانکا شده است. تجربه سریلانکا تنها تجربه امپریالیسم چین برای اخذ امتیاز‌های سیاسی اقتصادی طولانی مدت نیست؛ اما اشاره مختصری به ابعاد آن می‌تواند پرده دیگری از مخاطرات قرارداد‌های بلند‌مدت با چین، این ابرقدرت جهان سال‌های نه چندان دور را در مقابل دیدگان سیاستگذاران کشور ترسیم کند. در طول ۱۵ سال گذشته که فشار‌های ایالات متحده بر ایران به‌طور فزاینده‌ای افزایش یافته چین به‌طور قابل درکی همواره در کنار آمریکا قرار داشته است و این توهم که چین منافع بزرگ و راهبردی خود را در قبال آمریکا نادیده خواهد گرفت و به رابطه تجاری سالانه ۳۰ میلیارد دلاری با ایران اکتفا خواهد کرد، تنها یک خوش‌بینی مفرط است. کل سرمایه‌گذاری ۴۰۰ میلیارد دلاری چین در طول ۲۵ سال آینده کمتر از ۷۰ درصد حجم تجاری چین با ایالات متحده آمریکا تنها در یک‌سال است. این ارقام بهترین دلیل و گویای همنوایی چینی‌ها با ایالات متحده است؛ بنابراین توضیح دیگری لازم نیست.

چرا معتقدید چین در سال های اخیر در کنار آمریکا و علیه ایران ایستاده است؟
چین مثل بقیه کشور‌های دیگر از تحریم‌های ایران بیشترین نفع را کسب کرده است. در تمام تصمیمات ضد‌ایرانی در کنار غرب ایستاده و از ادامه برجام، مثل اروپا، روسیه، کره جنوبی، ترکیه و بسیاری دیگر از کشور‌ها به این دلیل دفاع می‌کند که ده‌ها میلیارد دلار منابع ما در این کشور به بهانه تحریم آمریکا بلوکه شده است و از نگهداری آنها از ما بهره هم دریافت می‌کنند و تنها بخش‌هایی از آنها را به صورت کالا‌های مصرفی منتقل می‌کند و هنوز مبالغ قابل‌توجهی نزد آنها بلوکه شده است و از آنها برای رونق اقتصادی خود استفاده می‌کند. تمام کشور‌هایی که از برجام دفاع می‌کنند ادامه برجام را در جهت منافع خود و اخاذی از ایران می‌بینند. در شرایط کنونی آنچه باعث نگرانی است این است که با جنجال، هیاهو و تبلیغات غیر‌واقعی تلاش می‌شود مخالفان، منتقدان و حتی پرسشگران این طرح را مرعوب بدانند. این در حالی است که کسانی که از این طرح حمایت می‌کنند نهادهای رسمی و با وابستگان به آنها هستند. این افراد نیز اغلب تحت‌تأثیر تصمیمات ساختارهای حاکمیتی‌اند. همین موضوع نیز به تردیدهای بیشتر در این زمینه دامن می‌زند. نکته مهم اینکه جزئیاتی که به صورت رسمی در رسانه‌های داخلی درباره قرارداد ایران و چین منتشر شده با جزئیاتی که رسانه‌های غربی منتشر کرده‌اند تفاوت‌های فاحش و معناداری دارد. این در حالی است که هیچ کس در این زمینه شفاف‌سازی نمی‌کند. وزارت خارجه تنها متن این قرارداد را در ۱۸ صفحه منتشر کرده است. این ۱۸ صفحه نیز ابهام‌آمیز است. موارد متعددی در این متن منتشر شده وجود داد که نیاز به تأمل و بحث بیشتری دارد.

چه مواردی در این متن دارای ابهام است؟
در این متن آمده که چین به دنبال توسعه صنعت فولاد در غرب و شرق کشور است. خیانتی که در سال‌های اخیر در کشور صورت گرفته احداث کارخانه‌های فولاد در مناطق خشک کشور بوده است. در شرایط کنونی در استان خراسان‌رضوی هفت کارخانه فولاد تأسیس شده که در مناطق خشک کویری احداث شده و همگی زیر ۲۰ درصد ظرفیت خود کار می‌کنند. یکی از مولفه‌های اصلی کارخانه‌های فولاد وجود آب است. این در حالی است که در احداث این کارخانه‌ها به این مولفه مهم توجه نشده است. بنده این مسأله را اتفاقی نمی‌دانم و معتقدم این اقدام به صورت برنامه‌ریزی شده و برای اتلاف منابع ملی بوده است. این خیانت به صورت مکرر نیز تکرار شده است. تنها مختص به کارخانه‌های فولاد نیست؛ بلکه کارخانه‌های پتروشیمی نیز با چنین شرایطی مواجه هستند. این در حالی است که همه صنایع فولاد و پتروشیمی چین در کنار دریا قرار دارند. با این وجود در این سند همکاری عنوان شده که چین با ایران در احداث کارخانه‌های فولاد در غرب و شرق کشور همکاری خواهد کرد. واقعیت این است که چین دوست ندارد تولید فولاد در ایران‌ رونق بگیرد. دلیل آن نیز این است که خود را تأمین‌کننده فولاد جهان می‌داند. مورد دیگری که در این سند ذکر شده سرمایه‌گذاری ایران در زمینه پتروشیمی در چین است که با سوالات زیادی مواجه است. سوال مهم اینجاست که ایران چگونه می‌خواهد در صنعت‌ پتروشیمی چین سرمایه‌گذاری انجام دهد. نکته دیگری که در این سند ذکر شده موضوع فقرزدایی در کشور است. سوال اینجاست چرا یک کشور خارجی باید به فقرزدایی در ایران کمک کند؟ حقوق بدیهی مردم ایران ایجاب می‌کند که از مفاد کامل این قرارداد به صورت شفاف آگاه باشند. این در حالی است که تاکنون این اتفاق نیفتاده و ما در ظاهر شاهد پنهان‌کاری در این زمینه هستیم. واقعیت این است که چینی‌ها به ایران به عنوان یک متحد استراتژیک نگاه نمی‌کنند؛ بلکه به عنوان یک مشتری بزرگ نگاه می‌کنند. کشورهایی که با چین قرارداد اقتصادی منعقد کرده‌اند پس از مدتی به کشورهای بدهکار تبدیل شده و در واقع به مستعمره‌های اقتصادی چین تبدیل شده‌اند. مردم ایران پایمردی‌های زیادی برای استقلال کشور انجام داده‌اند و شهدای زیادی نیز در این راه تقدیم کرده‌اند. به همین دلیل اگر جزئیاتی که رسانه‌های غربی از این قرارداد منتشر می‌کنند صحیح باشد این قرارداد یک خیانت بزرگ به آرمان‌های شهدای این سرزمین است.

قرائت رسمی که از این قرارداد در کشور ارائه می‌شود، جنبه‌های مثبت آن را نشان می‌دهد. این در حالی است که نمی‌توان دستاوردهای چین را از این قرارداد نادیده گرفت. به نظر شما چین با این قرارداد چه اهدافی را در اقتصاد ایران دنبال خواهد کرد؟
در تحلیل رفتار‌های سیاسی- اقتصادی کشور‌ها باید توجه کرد که حوزه‌های اقتصادی- سیاسی حوزه‌های دوستی‌ها و دشمنی‌ها نیستند بلکه حوزه منافع کشور است. در این مناسبات هر یک می‌کوشند منافع خود را حداکثر کنند. از این رو تا جایی که ممکن است باید هزینه خود را حداقل کنند. منشأ نگرانی‌ها در مورد هر قرارداد خارجی، خیال‌پردازی یا القائات دشمنان نیست؛ بلکه واقعیت‌های تلخ تجربه شده به ویژه در سه دهه گذشته مدیریت کشور است. علت نگرانی‌ها، ظهور امپریالیسم چین نیست چرا‌که ماهیت امپریالیسم؛ چه نظامی، چه اقتصادی و چه تلفیقی از هر دو، استثمار منابع دیگران و کسب فرصت‌های جهانی برای تقویت بنیان‌های خود است. البته نگرانی اصلی کم‌توجهی به منافع ملی و سهل گرفتن غوامض و پیچیدگی‌های مناسبات بین‌الملل در عقد قراردادها و در نظام تصمیم گیری‌های اساسی در داخل است.در دو دهه گذشته بازا‌های ایران محل آزمون و خطای خودروساز‌های چینی شده و امروز چینی‌ها توانسته‌اند بر بسیاری از کاستی‌های خودروهای اولیه خود فائق آیند؛ این در حالی است که خودروسازی دولتی داخلی با استفاده از ده‌ها میلیارد رانت امروز کارش به مونتاژ خودرو‌های چینی کشیده است. علاوه بر اینکه این فروماندگی در این صنعت بزرگ کشور نشان از شکست سیاست‌های فسادزای دولتی داشته است که نشانه بسیار روشنی از ناکارآمدی مدیریت بخش عمومی دارد. بنده معتقدم تا زمانی که بنیان‌های تولید داخلی را بر اساس یک اقتصاد مردمی استوار نکرده‌ایم قدرت چانه‌زنی را با رقبای خارجی نخواهیم داشت. چین به ایران به عنوان یک شریک استراتژیک نمی‌نگرد. دلایل متعددی را می‌توان در این باره برشمرد که چرا نگاه چینی‌ها به ایران همواره به عنوان یک مشتری خوب بوده است؛ نه یک شریک راهبردی.
برچسب ها: حسین راغفر