گروه فرهنگی: «باسکوس» قلعهای تاریخی در ارتفاعات آندلس بود که روزگاری ۳۰۰۰ نفر جمعیت داشت. در این محوطه باستانی که ۶۵۰۰ کیلومتر با ایران فاصله دارد، یک مدال ستارهایشکل به قطر ۱۰ سانتیمتر از جنس نقره کشفشده که مربوط به امپراتوری ساسانی است. کسی نمیداند نام اصلیاش چیست یا چرا آنجا بر نوک یک صخره بلند بنا شده است، جایی که هیچ منبع آبی در اطرافش نیست. حتی مشخص نیست چه کسی دستور ساختن آن را داده است؟ در هیچ متن عربی یا بازمانده از قرون وسطای مسیحی هم اشارهای به آن نشده است. بنایی که یک قلعه مستحکم با دیوارهایی بلند است و روزگاری ۳ هزار نفر را در خود جای میداده. جمعیتی که با معیارهای قرن دهم میلادی به هیچ وجه اندک نیست.
حالا «ریکاردو ایسکردو» استاد دانشگاه کاستیا لامانچا درباره «قلعه باسکوس» در موزه باستانشانسی ملی اسپانیا صحبت کرده است تا آخرین یافتهها درباره تاریخ این مجموعه را که شهری اسلامی ساخته شده، در ناوالمورائخو (شهری در استان تولدو) است بیان کند. به ویژه درباره معمای مدال کشفشده در این مکان که ۶۵۰۰ کیلومتر را طی کرده و از امپراتوری ساسانی به درون خاک اسپانیا رسیده است!
کارشناسان از سال ۱۹۷۵ در محوطه تاریخی باسکوس (قلعه مذکور) مشغول حفاری و پژوهش بودهاند و در این فاصله موفق شدهاند ارگ، تعدادی از دیوارها و دو دروازه بزرگ به همراه ۷ در کوچکتر را در این دیوارها شناسایی و آشکار کنند. برخی خانههای آن دوره حالا در معرض دید است. بیرون از دیوارها هم دو گورستان کشفشده که حاوی قطعات زیادی استخوان انسانی است.در حدود صد سال، مردگان ۶۰۰ خانه داخل قلعه را در این دو گورستان دفن میکردهاند. باستانشناسان همچنین اشیاء متعددی را که بازمانده ساکنان شهر است یافتهاند: لولا، قفل حلقوی، کلید، سنجاق، پیچ و مهره، قاشق، چاقو، کاسه، بشقاب، ظروف، کوزه، لامپ، سوزن استخوان، دکمه، تیغ سلمانی، فلوت ...
وضعیت مالی ساکنان شهر چندان به سامان نبوده است. این را از روی تعداد زیاد سکههای دو نیم شده یا تقسیم شده که در آن دوره رایج بوده است، فهمیدهاند. ارزش این قطعات با ابزار اندازهگیری وزنی مشخص میشد که این ابزار نیز جزء اکتشافات اخیر در این محوطه بوده است.محوطه باسکوس در سال ۱۹۳۱ به عنوان اثر تاریخی و مجموعهای برای گردشگری اعلام شد اما روشن است که حجم زیادی از پرسشهای بیپاسخ و معما در آن باقی مانده است.استاد دانشگاه کاستیا لامانچا میگوید این شهر در ابتدای خلافت بنیامیه در قرن نهم میلادی به تدریج ساخته شد، آن هم درست در مرز میان سرزمینهای مسیحینشین و مسلمانان آندلس. گویی دیواری میان این دو فرهنگ کشیده بود. این شهر با ارتفاع ۴۳۰ متر بالاتر از سطح دریا در احاطه جنگلهای بلوط و زیتون وحشی بود.
کارشناسان عقیده دارند ساخت این شهر-قلعه یک دلیل استراتژیک داشته است: محافظت و جلوگیری از حمله مسیحیان به درون آندلس. در دوره عبدالرحمان سوم یک مرز دفاعی مستحکم موسوم به «خط تاخو» دو سرزمین را از یکدیگر جدا میکرد. جایی که این شهر ساخته شده، در واقع پوشش دادن یکی از حفرههایی است که لشکر مسیحی از آنجا میتوانسته وارد اندلس شود.نظریه دیگر این است که ساخت قلعه برای دفاع در برابر قبایل وحشی بوده است که دشمن بنیامیه محسوب میشدند. نظریه سومی هم وجود دارد که میگوید در ۱۵ کیلومتری این قلعه در کوههای «خائنیا»ریال معادن طلا و نقره از زمان رومیها کشف شده بوده است. نقشههای ثبت شده از دوره فیلیپ دوم (۱۵۷۶ میلادی) نشان میدهد راههایی میان قلعه و این معادن کشیده شده بوده است. همچنین کشف برخی جواهرات و اشیاء فلزی در شهر نیز این نظریه را تقویت میکند.
مدالی از امپراتوری ساسانی در ۶۵۰۰ کیلومتر دورتر!
کشف یک مدال ستارهایشکل به قطر ۱۰ سانتیمتر که به احتمال زیاد مربوط به امپراتوری ساسانی است، در میان اشیاء کشفشده در این قلعه به ما کمک میکند پاسخهای جدیدی بیابیم. این قطعه نقرهای به یک شیء احتمالا چوبی یا چرمی متصل بوده، اما از آن جدا شده است. نوع کندهکاری و طراحی آن باعث میشود تقریباً مطمئن باشیم که از سمت آسیا و احتمالا از ایران آمده است. ایرانیها متخصص ساختن اشیاء با فلز نقره بودهاند و البته میدانیم در این دوره زمانی، ایران توسط سپاه اسلام فتح شده بود. به این ترتیب، شاید بیراه نباشد اگر فکر کنیم مسلمانان یک متخصص ایرانی را به باسکوس آوردهاند تا بتوانند بر معادن طلا و نقره تسلط کامل داشته باشند و تجهیزات لازم را برای بهرهبرداری از این فلزات بنا کنند! این شاید پاسخی باشد برای این پرسش که یک فرد ساسانی در قرن دهم میلادی در این شهر ساخته شده توسط مسلمانان چه میکرده است.
به نظر میرسد که کشف این مدال، ما را به یافتن جواب برای پرسش اصلی نیز نزدیکتر میکند: چرا این قلعه و این شهر را اینجا ساختهاند؟ پاسخ به احتمال زیاد همین مسأله بهرهبرداری از معادن نقره و فلزات بوده است. و البته که بیشک کارکرد نظامی و دفاعی هم داشته و به همین دلیل جمعیت قابل توجهی را در خود اسکان داده است.این قلعه در قرن یازدهم توسط آلفونسوی ششم سقوط کرد. این پادشاه هیچ علاقهای به شهر و قلعه باسکوس نداشت و به همین دلیل آن را به حال خود رها کرد. سوالات بیپاسخ و معماهای مربوط به این شهر نیز از همین زمان آغاز شدند و تا امروز ادامه پیدا کردهاند.