به روز شده در ۱۴۰۳/۰۱/۳۱ - ۲۲:۴۳
 
۷
تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۱۸ ساعت ۱۱:۰۵
کد مطلب : ۵۷۳۱۳

کارگردانانی که بازیگران را جان به لب کردند

گروه فرهنگ و هنر: استنلی کوبریک برای ساخت فیلم آخرش 400 روز فیلمبرداری کرد و دیوید فینچر نیز یک صحنه را 90 بار مقابل دوربین برد تا به آنچه در ذهن داشت برسد. آیا این وسواس بیش از حد توجیه پذیر است و یا عوامل و بازیگران به نوعی برده‌ حس کمال‌گرایی این کارگردانان هستند؟
کارگردانانی که بازیگران را جان به لب کردند
دیوید فینچر، کارگردان صاحب‌نام آمریکایی که این روزها با فیلم جدیدش دختر گمشده دوباره به سر زبان‌ها افتاده، از جمله کارگردانان مؤلفی است که برای فیلمبرداری هر صحنه چندین و چند برداشت می‌گیرد تا به آنچه مورد نظرش است برسد. اما آیا این میزان دقت وسواس ارزشمند است؟ فیلم جدید فینچر روایت تاریکی از خشونت، به بازی گرفتن افراد و جنون است که البته این صفات را می‌توان علاوه بر فیلم به نحوه ساخت فیلم نیز نسبت داد.

این کارگردان به شدت سختگیر علاقه‌مند است تا یک برداشت را بارها و بارها مقابل دوربین ببرد تا به آنچه در ذهن دارد برسد اما این موضوع معمولاً با ناراحتی و غرولند بازیگران خسته همراه است. داستان فیلم باشگاه مشت‌زنی نیز این‌گونه است و فینچر عوامل ساخت فیلم را تا پاسی از شب نگه می‌داشت تا صحنه مورد نظرش را آن‌طور که می‌خواهد مقابل دوربین ببرد.فینچر در فیلم زوریاک گاهی 90 بار یک برداشت را می‌گرفت. رابرت داونی جونیور بازیگر هالیوودی فینچر را یک کارگردانی انضباط‌طلب می‌داند که جک جیلنهال را با سخت‌گیری‌هایش به گریه انداخت.اما فینچر تنها کارگردانی نیست که در مرز میان کارگردانی و دیکتاتوری حرکت می‌کند. چارلی‌چاپلین کمدین معروف تاریخ سینما معمولاً ماه‌ها فرآیند فیلم‌برداری را ادامه می‌داد و در فیلم بچه به طور متوسط هر برداشت را 53 بار مقابل دوربین برد تا بالاخره راضی شود.



چاپلین از روش خود با عنوان پشتکار محض تا حد جنون یاد می‌کند. جیمز کرون دیگر کارگردان معاصر و پرآوازه هالیوودی نیز چنان کارگردان سخت‌گیری است که عوامل فیلم لباسی به تن می‌کنند که روی آن حک شده نمی‌تونی منو بترسونی، من با جیمز کمرون کار می‌کنم! استنلی کوبریک بزرگ نیز دیوانه کنترل کردن بود و فیلمبرداری فیلم آخرش چشمان کاملاً بسته 400 روز به طول انجامید که در نوع خود یک رکورد است و فقط دو روز را صرف برداشت کوتاهی کرد که در آن سیدنی پولاک وارد یک اداره می‌شود.

این سخت‌گیری از نظر اغلب‌ ما بیهوده و هرز است و حتی برخی آن را نوعی تفکر سادیسمی تلقی می‌کنند اما آیا این کارگردانان بزرگ برده‌دارانی دیوان هستند؟ و یا مصمم‌اند به هر شکل ممکن دقیق‌ترین جزئیات را با بالاترین استانداردها مقابل دوربین ببرند؟ ساول متزسیتن کارگردانی که دو فیلم بلند و همچنین اپیزودهای متعددی از سریال «Doctor Who» را بر عهده داشته است با برداشت‌های متعدد از یک صحنه موافق است و معتقد است: وقتی فیلم مشکلی دارد باید آن را برطرف کنید چرا که با گذشت زمان مشکلات روی هم جمع می‌شوند و در انتها کار چندانی از دست شما برنمی‌آید. اما اگر مانند فینچر این مشکلات را به محض وقوع ترمیم کنید فیلم را نجات می‌دهید. اگر پول و قدرت گرفتن 50 برداشت از یک صحنه را دارید این کار را انجام دهید.

آل‌پاچینو در یک مصاحبه اظهار کرده بود: کاپولا در هنگام ساخت پدرخوانده با تهیه‌کنندگان دچار مشکل شده بود چرا که به او اجازه یک برداشت دیگر را نمی‌دادند. از سویی دیگر برخی کارگردانان فیلم‌های خوبی بدون صرف کردن روزها در یک لوکیشن می‌سازند. اما آیا این به آن معناست که چهار یا پنج برداتش برای هر صحنه کافی است؟ اندرو آبات که نویسندگی و تهیه‌کنندگی مستندهایی درباره ساخت فیلم‌هایی چون جن‌گیر و ویکرون را بر عهده داشته است، برداشت‌های فراوان‌اش نشان جاه‌طلبی زیادش است. روش کار فینچر و کوبریک را درک می‌کنم اما این کارگردانان دوست ندارند فیلمی قابل دیدن و معولی بسازند بلکه آن‌ها می‌خواهند فیلمی عالی بسازند و در واقع کمال‌گرا هستند.

شما می‌توانید به عنوان یک رمان‌نویس یا نقاش کمال‌گرا باشید و هیچ‌کس شکایتی نخواهد داشت اما هنگامی که مشغول کار کردن در یک مدیوم گروهی است موضوع فرق می‌کند و این امر یک مسأله می‌شود. خلاصه می‌توان گفت هدف وسیله را توجیه می‌کند. شاید کوبریک در ساخت فیلم وسواس بیش از حد داشت اما فیلم‌های او فوق‌العاده‌اند و چیزی در فیلم‌های او وجود دارد که تنها از کارگردانی خاص و روشنفکر برمی‌آید. در واقع نیاز به نوعی وسواس دارید تا بتوانید چنین فیلم‌هایی خلق کنید.



پیتر کرامر نویسنده مؤسسه فیلم بریتانیا و همچنین نویسنده کتاب نقد کوبریک: چشم‌انداز جدید معتقد است که گرچه کوبریک در همه جنبه‌های ساخت فیلم بسیار دقیق بود اما این موضوع او را به یک دیکتاتور تبدیل نمی‌کرد. کوبریک نیز مانند چاپلین روشی اکتشافی داشت. او سال‌ها روی یک فیلمنامه کار می‌کرد اما هنوز در نقطه آغاز قرار داشت. اما زمانی که فیلمبرداری را آغاز می‌کرد از تمام امکانات فیلمنامه استفاده می‌کرد و نمی‌توان از این به دیکتاتوری تعبیر کرد. همه عوامل در فیلم‌های کوبریک دستمزد روزانه دریافت می‌کردند و اگر یک روز بیشتر کار می‌کردند یک روز بیشتر حقوق می‌گرفتند و از این موضوع خوشحال بودند.

استفاده از رویکرد سینماگرانی چون استنلی کوبریک و دیوید فینچر در حال افزایش در میان کارگردانان است چرا که تغییر سبک ساخت فیلم از فیلم‌های سلولویئدی به دیجیتال امکان چندین برداشت را تسهیل کرده است و امروزه کارگردان بیشتری این روش را روشی استاندارد فیلمسازی قلمداد می‌کنند.
مرجع : ایسنا