نمونه‌اي از برنامه‌سازي‌هاي محشر سيما!

گروه فرهنگي: محمد رضا خورشیدی پاجی (فعال فرهنگی) در نقدي بر برنامه سازي در سيما نوشته است: هنوز چند روزی به عید قربان مانده شیپور رسانه ضرغامی، در همه ابعاد ( مجازی، روزنامه، تلویزیون و رادیو ) بوق و کرنا می شود که خلایق آماده باشید در عیدهاي قربان و فطر، شبکه سه 6 ساعت روز تعطیل تان را شیرین می کند با برنامه های متنوع و پر از محتوا

برنامه در روز عید قربان از شبکه 3 با عنوان ویتامین ث به آنتن روانه می شود، دکوری نه چندان جذاب و مجری سفارشی و ناوارد، آنقدر این سفارشی در طول برنامه آشکار و نمودار است که هر آیتم برنامه اجبارا یکبار نام ضرغامی و دارابی و زاهدی برای تمجید تکرار می شود.

مهمان اوایل برنامه، فرزند از دست داده‌ای است، که اندام فرزندش را به دیگران اهداء کرده است. اصرار مجری و مهمان بر روی گیرندگان هدیه زوم شده است که آنان نمی دانند چه کسی این کار را کرده است، اکنون همه آدم های کره زمین که از اندام اهداء شده نجات پیدا کرده اند فهمیده اند که مهمان سیمای ضرغامی، باعث نجاتشان شده است، اما این کار خدا پسندانه اندکی نمی پاید که مهمان با هویدا کردن اسرار مرگ مادر بر باد می رود.

مهمان جمله ای را در برنامه زنده بر زبان می راند که نباید می گفت، مادر مصدوم مرگ مغزی شده، 6 ماه دوام نیاورد و دق کرد، مشخص نیست مادر از مرگ پسرش یا از اهداء اعضاء به دیگران و یا هر دو فوت نمود. برنامه با اشاره کارگردان قطع و گل و آبشار و ترانه به مخاطبان هاج و واج نثار می شود. در ادامه ترانه خوان از هوا و زمین گلو آزاد می کند که هیچ ارتباطی نه به مناسبت عید دارد و نه به موضوع برنامه ( گذشتن ). مجری با خواننده به گفتگو می نشیند و تعریف و تمجید مهمان و مجری از ضرغامی و دارابی و زاهدی.

به گزارش برنامه می رسیم سه جوان افغانی که با یک وضعی ناهنجار مشغول هندوانه خوری هستند، گزارشگر، مجرد و متاهل بودن را از مرد افغانی سئوال می کند، و پاسخ می گیرد زن دارد و می خواهد دو زن دیگر بگیرد و به چاه کنی مشغول است، از جوان دیگر می پرسد. او می گوید مجردم و گزارشگر می گوید چرا زن نمی گیری پاسخ عرضه ندارم را می شنود و....

برنامه بعدی دو جوان ورزشکار، سوشا مکانی و آروین معظمی در مقابل مجری، از مدل مو و تیپ و آرایش موی سر یکی از مهمانان به شک می افتی و فکر می کنی در کانال ها اختلال شده، اما بعد مطمئن می شوی، جوانی که موی سرش را مدل کرده و به برنامه رسمی شبکه 3 آمده با اجازه رسمی مسئولین تلویزیون و حراستش بوده است. ترویج مدل های غربی در رسانه پر مخاطب ملی اشکال ندارد، اما در مدرسه موجب توبیخ و تنبیه و کسرنمره انضباط دانش آموز می شود!

سئوال برنامه از مهمان «گذشت و گذشتن» بود اما در برنامه از محتوا و متن تاثیر گذار تهی، جز باز گو کردن خاطرات قهر و آشتی بی محتوا و گله گذاری و حرف های سر کوچه ای عامه پسند، چیزی عایدت نمی شود، برنامه چند خواننده را با تعریف و تمجید از مدیر رسانه ملی و مدیر شبکه 3 به مخاطبان معرفی نموده و در نهایت حامد زمانی ترانه خوان هميشگي سيما، با الفاظی زننده، مداحان را حسابی تحقیر می کند، اما در میانه راه از حرف خود عدول می کند و برای جبران مافات خود را مداح معرفی نموده که به حوزه موسیقی و ترانه خوانی راه پیدا کرده است، اما توصیه می کند که مداحان بخاطر عدم تخصص در آهنگساری و موسیقی به حریم خوانندگان موسیقی وارد نشوند! یک مهمان، یک خواننده دست چندم با حرف های سطحی پر تناقض، نمی داند چه بگوید تا مخاطب خوابش نبرد.

در قسمت انتهایی با همه وعده و وعید های مجری از اول برنامه و تشنه کردن مخاطب برای مهمان آخری که باید همه مخاطبان در روز عید، عیدی خوبی از رسانه ملی دریافت کنند و مهمتر از همه عنوان برنامه « گذشتن » بوده است، فرزاد حسنی و یک ایل خانواده اش یه تلویزیون می آیند. پدر، مادر، دو برادر و یک عروس، مجری تعریف و تمجید و خاطره و باز هم تشکر از ضرغامی، دارابی و زاهدی و دوباره فرزاد حسنی عنان برنامه را در دست گرفته و پس از تکرار تعریف و تمجید تکراری از مسئولین رسانه، عروس خانواده حسنی زن داداشش را به عنوان بهترین عروس دنیا معرفی نموده و از درجات علمی و اخلاقی و... خانمی تعریف می کند که خانم نمی تواند چند کلام به طور معمول گفتگو کند و فرزاد حسنی این همه اصرار تعاریف و به عرش بردن عروس خانواده را به چه قصدی بر طبل تو خالی برنامه گذشتن می کوبد.

برنامه ساز و بهتر بگویم برنامه باز، یادش می رود که عنوان برنامه گذشتن است و این خانواده و مجری با هم در پاس کاری تعریف و تمجید آنقدر جلف و تکراری و مشمئز کننده عمل می کنند که مخاطب کوچولوی ده ساله کنار دستمان اعتراض می کند که چرا تلویزیون در دعوای خانوادگی افراد دخالت می کند و چرا باید یک طرف دعوا را در یک برنامه شاد و عیدانه برای رو کم کنی طرف مقابل به شبکه ملی بیاورد و چرا اینقدر بی محتوا و سبک.

چه چیزی را در روز عید باید یاد بگیریم که تلویزیون ملی با یک برنامه درست، منسجم، ناب و کارشناسی شده تحویل مخاطبان بدهد. آیا برنامه سبک، بی محتوا و عاری از منطق سهم مخاطبان است ؟ چه دانایی و توانایی و آموزش درست به مخاطبان در پایان برنامه داده شده است ؟ ضرغامی در پایان مدیریتش نشان داده كه در جذب برنامه سازان متخصص و متعهد و کارآمد، ناتوان و ناکام بوده است و ناظران بر كار و عملكرد او هم بدتر...!