گروه سياسي: به ابتکار رضا خجسته رحیمی، سردبیر ماهنامه «اندیشه پویا»، ابراهیم اصغرزاده یکی از فعالان دانشجویی در ماجرای تسخیر سفارت آمریکا بعد از ۳۵ سال به دیدار مهندس عباس امیرانتظام، معاون نخستوزیر بازرگان رفت که با افشاگری اسناد لانه جاسوسی او راهی زندان شد . طولانیترین زندانی پس از انقلاب به نام او ثبت گردید. به گزارش انصاف نيوز، بخشهایی کوتاهشده از گزارش آنچه در این دیدار گذشت:امیرانتظام: یک سال و نیم است که درگیر دوا و دکتر هستم. چندی قبل، بعد از یک مدت طولانی آزار دیدن، بالاخره ستون فقراتم را عمل کردم. هفتهای سه روز هم فیزیوتراپی میکنم. هفتهای یک جلسه هم تقویت حافظه میروم.
خجسته رحیمی: ما هم حالا آقای اصغرزاده را اینجا آوردیم تا هرچه فریاد دارید بر سر ایشان بکشید.
اصغرزاده: زودتر از اینها باید خدمت شما میرسیدم.
امیرانتظام: نه! من فریادی ندارم. ملت ایران ملت بزرگوار و باگذشت وفداکاری است. چندی قبل در پاریس به مناسبت سیزدهم آبان مراسم بزرگداشتی برایم برگزار شد. سخنرانان این مراسم که بسیاری از آنها سابقه چپ داشتند، بیشتر علیه خودشان صحبت کردند و از نوع رفتارشان در قبال من انتقاد کردند.
الهه امیرانتظام: من یک بار گلایه میکردم و به امیرانتظام میگفتم این همه سال گذشته و هنوز یک نفر از دانشجویان پیرو خط امام به دیدن تو نیامدهاند. نه اینکه انتظار داشته باشیم اما آدمها میتوانند کمی کدورتهای کهنه را از بین ببرند و درسی برای آیندگان باشد. من فکر میکنم داوری درباره آقای امیرانتظام با همین دید و بازدیدها دارد اتفاق میافتد. آقای اصغرزاده ماشاءالله شما چقدر جوان ماندهاید. ۳۶ سال گذشته است. الان شما را که دیدم یاد یک خاطره افتادم. سال ۷۷ یک خط تلفن همراه خریدم، تازه تلفن همراه باب شده بود و هنوز تعداد خیلی کمی موبایل داشتند. یک روز تلفنم زنگ خورد و کسی که زنگ زده بود از من پرسید:من دارم با چه کسی صحبت میکنم؟ من هم گفتم شما کی هستید؟او هم گفت: من عباس عبدی هستم شما تلفن من را خریدهاید و آخرین قبض به آدرس ما آمده و میخواهم به شما برسانم. من تعجب کردم از این اتفاقی که در تهران به این بزرگی افتاده بود و از میان این همه خط، خط تلفن همراه عباس عبدی را خریده بودم.
خجسته رحیمی: آقای اصغرزاده آیا حضور شما در خانه آقای امیرانتظام به معنی دلجویی از ایشان است؟
اصغرزاده: واقعا خوب است که جامعه به عقب برگردد و گذشته خود را نقد کند و کمی معتدلتر شود. این اتفاق اگر بیفتد خدمت بزرگی به آینده ایران است. دلم میخواهد به این مساله کمک کنم. دیدهام که شما (عباس امیرانتظام) چند بار گفتهاید حاضرید دوباره در حضور هیاتمنصفه محاکمه شوید. خیلی دلم میخواهد در این قضیه اگر کاری از دست من برمیآید انجام دهم. همراه با دوستان کاری را شروع کردیم و آن بحث درباره اسناد لانه است. آقای میردامادی هم بحثی را مطرح کردند. ما در نشر اسناد لانه تندروی کردیم و حق نداشتیم روی محتوای اسناد قضاوت کنیم. این حرفها و اقدامات شاید ما را تاحدودی تبرئه بکند که البته اصلا مهم نیست. بلکه مهم این است که این حرکتها چقدر نتیجه مثبت در افکار عمومی بگذارد و باعث شود که جامعه به رفتار خود نگاه مجدد داشته باشد.
امیرانتظام: برای من خیلی جای تعجب است که واژه «امیرانتظام عزیز» این قدر معنی و مفهوم در این جامعه دارد. اینکه سالیوان به من نامه بنویسد «آقای امیرانتظام عزیز …» واقعا این قدر تاثیر دارد؟فقط من بودم که با آمریکاییها مذاکره کرده بودم؟آقای بهشتی هم بارها با آمریکاییها مذاکره کرده بود و اخیرا هم اسنادی از آن منتشر شد.
اصغرزاده: هرکسی که مذاکره کرده بدون شک با این هدف بوده که خشونت در کشور کمتر شود؛ همینطور هم آقای بهشتی. به نظر من در یک فضای عاقلانهتر حرفهای آقای امیرانتظام بهتر میتواند شنیده شود. باز شدن باب نقد گذشته دستاورد مهمی است و نتیجه خوبی برای جامعه دارد. وقتی یک چریک که سیانور توی دهانش میگذاشت، حالا به اینجا رسیده که گذشته خود را نقد میکند ما چرا گذشته را نقد نکنیم. این نقد اثر خوبی بر جامعه دارد. هر کاری بتوان کرد که جامعه از رادیکالیسم دور شود اقدام مناسبی است به هر حال بذرهایی باید ریخته شود. من هفت هشت سال قبل یک روز همراه با دو نفر از دوستانم به دیدن آقای محمدی گیلانی رفتم، نشستم و پیشنهاد کردم که پرونده آقای امیرانتظام به گونهای حل شود. به ایشان گفتم به نظر من حل آبرومندانه این پرونده به نفع نظام است.
اصغرزاده: بله! ما باید شرایطی ایجاد کنیم که یخها آب شود و قهرها از بین برود.
الهه امیرانتظام: چند سال قبل یک روز به بیمارستان پارس رفته بودیم برای درمان که آقای دکتر شیخالاسلامزاده از طرف آقای محمدیگیلانی پیغامی به عباس دادند. گفتند که دیروز منزل آقای گیلانی بودم و ایشان گفتند که در حق امیرانتظام بیعدالتی شد. به همین دلیل بود که آن روز در بیمارستان وقتی فهمیدیم که ایشان بستری است به عیادتشان رفتیم. رفتن و دیدن آقای محمدیگیلانی توسط آقای امیرانتظام پیامش این بود که یخها در این طرف آب شده است.
امیرانتظام: من به همه هموطنانم به عنوان ایرانی نگاه میکنم. این درست است که طرز تفکر همه ما یک جور نیست اما مهم بالا بردن آستانه تحملمان است. همینجا به آقای اصغرزاده میگویم که برای ایجاد آشتی آمادهام. من دوست ندارم آدمها را از هم دور کنم و معتقدم که بیشتر باید برای نزدیکی دلها تلاش کرد.