به روز شده در ۱۴۰۳/۰۱/۳۱ - ۱۵:۲۶
 
۴۸
تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۶/۱۱ ساعت ۰۷:۱۶
کد مطلب : ۸۸۹۱۷
اهميت آموزش و يادگيري زبان دوم

چرا زبان انگليسي را ياد نمي‌گيريم؟

گروه مقالات: چرا ما زبان انگليسي را ياد نمي گيريم؟ آيا يادگيري زبان دوم(انگليسي) در تضاد با زبان مادري و ارزشها ي ماست؟
چرا زبان انگليسي را ياد نمي‌گيريم؟
عليرضا رئيس زاده (مدرس زبان انگليسي)

گروه جامعه: چرا در طي سال هاي متمادي يادگيري زبان انگليسي در مدارس و دانشگاه هاي ما با شكست مواجه شده است؟ چه عاملي باعث شكست برنامه هاي آموزشي زبان دوم در مدارس و دانشگاه هاي ما شده است؟ چرا همان برنامه هاي آموزشي شكست خورده همچنان در حال اجراست ؟ راهكار چيست؟ آيا تا كنون با خود انديشيده ايد چرا يك سيستم آموزشي- با تمام كاستي هايش- مي تواند بهترين مهندسان، پزشكان و نخبگان را به جهانيان معرفي كند اما از يك برنامه ريزي در امر آموزش زبان انگليسي چنان درمانده است كه پزشك فوق تخصص و افراد نخبه و مهندس زبر دستش با آن همه هوش و استعداد سرشار بعد از طي سال ها آموزش زبان انگليسي در مدارس و دانشگاه ها از گفتن و يا فهم چند جمله انگليسي عاجز باشد؟! آيا دور از انصاف نيست كه بعد از سال ها اعتماد و با آن همه هزينه، بعد از پايان تحصيلات يك دكتر، يك فوق تخصص و يك مهندس اين مملكت كه حقيقتاً از بهره سواد بالايي هم برخوردار هستند متوجه شوند كه نمي تواند با هم قطاران خود در ساير ملل چند جمله انگليسي حرف بزند وبه گفتگو بنشيند؟ چرا؟

اگر بخواهيم عميق و به شكل كلي به موضوع نگاه كنيم حقيقتا به نوعي نگرش منفي(Negative Attitude) بر مي خوريم كه هنوز در سطح كلان جامعه ما نسبت به ياد گيري زبان انگليسي وجود دارد كه اين موضوع مانع اصلي در امر يادگيري زبان دوم است . ما هنوز نتوانستيم خود را به شكل قانع كننده اي از اين انديشه آزار دهنده برهانيم كه يادگيري زبان دوم كشوري لزاماً به مفهوم پذيرش فرهنگ ان كشور نمي باشد و متأسفانه دست اندركاران و برنامه ريزان در امريادگيري زبان دوم(انگليسي) سال هاست كه در اين ورطه اشتباه و غلط افتاده اند كه " يا بايد ياد گيري زبان انگليسي و پذيرش آن را انتخاب كرد و يا بايد ارزش ها و زبان فارسي را حفظ كرد " و همزماني اين دو مقوله را نوعي تناقض و پارادوكس مي دانند و گرنه بايد دوباره همان سئوال را پرسيد كه چطور ممكن است چنين سيستم آموزشي با آن همه نخبه پروري، در امر آموزش زبان انگليسي تا اين حد درمانده و نابكار باشد؟

شوربختانه به محض انكه اسم زبان انگليسي، آلماني و... به ميان ميآيد، برخي بيدرنگ واكنش منفي نشان مي دهند چرا كه يادگيري زبان بيگانه را برابر با افول شكوه فرهنگ و زبان فارسي و به يغما رفتن ارزش هاي جامعه و ترويج فرهنگ بيگانگان، خاصه غربيان مي پندارند و در زيرسايه چنين انديشه ناصوابي برنامه ريزي هاي، مطمئن، صحيح، جدي، و مدون و هدفداري در باب آموزش زبان انجام نمي گيرد تا جايي كه ياد گيري زبان در سيستم آموزشي ما غير ممكن شده است.

همگان مي‌دانند دانش آموختگان ما از بابت نداشتن علم زبان انگليسي هنوز هم تاوان هاي سنگيني مي پردازند و خسارت هاي جبران ناپذيري را متحمل مي شوند. سيستم و نظام آموزشي زبان انگليسي ما آنقدر ناقص، ناكارآمد، دلسرد و نااميد كننده است كه اين احساس به آدم دست مي دهد كه سالياني است كه آموزش زبان در مدارس و دانشگاه هاي دولتي هدف خاصي را دنبال نمي كند و بيشتر بصورت " رفع تكليفي " اجرا مي شود.

و شايد نكته تلخ تر از همه اينكه كه هر معلم و مدرس زباني در ايران مي داند كه مواد آموزشي، سيستم ها و متد آموزشي ما چنان ناكارآمد است كه با چنين وضعيتي يادگيري زبان به جايي نخواهد رسيد و پيشاپيش محكوم به شكست است! براستي ديگر چه انگيزه اي براي چنين مدرساني باقي مي ماند هنگامي كه احساس مي كنند خانه از پاي بست ويران است؟ مثلا سيستم آموزشي زبان انگليسي ما كه هم اكنون در مدارس و دانشگاه هاي دولتي اجرا مي شود در خوشبينانه ترين حالت شبيه به سيستم audio lingual دهه 1940 مي باشد بله دهه 1940 ميلادي!!

از ديگر موارد غلطي كه مي توان بدان اشاره كرد مدت ساعات آموزش تعيين شده براي درس زبان انگليسي در مدارس است مثلا به همان اندازه كه برا درس ورزش و بهداشت و ... وقت تعيين مي كنند به همان اندازه هم براي زبان وقت تعيين مي كنند.. گويا به دنبال مساوات وعدالت ساعات درسي مي گردند متأسفانه حتي در سطح بالاتري گويا برنامه ريزان آموزشي از اين امر بديهي غافلند و متوجه نيستند كه تعداد ساعات آموزش زبان بايد متفاوت و بيشتر از دروس ديگر باشد و اين هم بدان معنا نيست كه آموزش انگليسي مهمتر است بلكه طبيعت يادگيري آن اقتضا مي كند كه مثلا هفته اي3،4 و يا 5 بار كلاس برگزار گردد! در كشورهايي كه دانش آموزان و دانشجويان براحتي زبان انگليسي را صحبت مي كنند تقريباً همه روزه در كنار ساير دروس كلاس زبان برگزار مي شود.

از اين دست ايرادها و اشكالات بسيارند كه مجال پرداختن به آنها نيست، كتاب و مواد آموزشي زبان مدارس و دانشگاه هاي ما هم خود حكايتي شنيدني ست كه از آن نيز مي گذريم.... قبل از هر چيزي لازم است چند سئوال در خصوص آموزش و يادگيري زبان دوم( انگليسي ) مطرح شود و به آنها پاسخ داده شود شايد بتوان تا حدودي سوءتفاهم ها ونگرش هاي منفي در مورد يادگيري زبان دوم را كاهش داد

1- آيا كساني كه كه زباني چون انگليسي آلمانی، فرانسه و... را ياد مي گيرند از زبان مادري (فارسي)و فرهنگ خود بيگانه مي شوند؟ زبان مادريشان در بوته نابودي، اضمحلال و فراموشي قرار مي گيرد؟ آیا اين افراد نگرشي منفي نسبت به زبان فارسي پيدا كنند؟ جواب قطعا منفي است و برعكس تحقيقات نشان داده كساني كه زبان دومي را ياد مي گيرند تسلط بمراتب بهتري به زبان مادري پيدا مي كنند!! در مورد ايرانيان هم چنين است و با يادگيري زبان دوم(به ويژه در بزرگسالان) زبان مادري را بهتر مي فهمند و حتی در ايران نشان داده شده كه نسبت به زبان فارسي عرق و علاقه بيشتري پيدا مي كنند و اصلاً بايد پرسيد كدام يك از بزرگان ما كه در پاسداشت زبان و شعر پارسيان سختي ها و مرارت ها كشيدند و براي برگرداندن زبان فارسي به جايگاه بلند و رفيع خود از هيچ تلاش و كوششي دريغ نكردند زبان دومي را نمي‌دانستند؟ مثلا مرحوم معين؟ دهخدا؟ دكتر عبدالحسين زرين كوب؟ جعفر شهيدي؟ شاملو؟ شفيعي كدكني ؟ دكتر حسن حبيبي؟ لطف الله يار محمدي؟ دكتر حسابي ؟و.... وانگهي اگر زبان دومي را نمي‌دانستند چگونه مي توانستند فرهنگ و زبان فارسي را به ديگر ملل باز شناسند؟ مگر مي شود بدون شناخت و مقايسه فرهنگ و زبان خود با زبان و فرهنگ ديگري آن را خوب شناخت و به قضاوت نشست و كاستي هاي آموزشي آن را بر طرف كرد؟ بديهي و مبرهن است كه تقريبا تمامي بزرگان و افراد فرهنگ دوست فرهيخته و دانشمند اين كشور كه علاقه وافري به آن داشتند و در پاسداشت زبان و فرهنگ پارسيان كوشيدند، خود زبان دومي را مي دانستند.

2- چرا زبان آموزاني (بويژه بزرگسالان) كه زبان دومي را ياد مي گيرند به صورتي چشمگير و خيره كننده به دستور و زبان خود بيشتر آشنا و مسلط مي شوند؟ بي شك كساني كه مي خواهند زبان دوم مثلا انگليسي را ياد بگيرند براي ياد گيري گرامر آن قطعا به زبان مادري خود مثلا فارسي رجوع كنند تا در ابتدا فهم بهتري از موضوع داشته باشند بي شك تا فردي ماهيت فاعل، مفعول، فعل، معلوم و مجهول و .... را در زبان مادريش درك نكند اين موضوعات را در زبان دوم هم درك نمي كند و فرد به ناچار براي درك بهتر زبان هدف به گرامر مادري خود نيز رجوع مي كند و از طرفي مي دانيم يكي از راه هاي بهتر يادگيري زبان مادري مقايسه آن با زبان هدف است (compare)ودر اين اثنا بسياري از موضوعات دستوري بهتر آموخته مي شوند و اما موضوع مهم ديگري كه در بهتر يادگيري زبان مادري به ما كمك مي كند بحث ترجمه و معادل سازي است; هر كسي كه زبان دوم را ياد مي گيرد خواه و ناخواه به ترجمه كلمه ها و متن ها مي پرداز و چه بسا هدف بسياري از افراد، ترجمه متون است در اين جا زبان آموز ناچار است كه در درياي پهناور كلمات فارسي غوطه ور شود تا بهترين معادل را پيدا كند واين باعث گستردگي در دامنه لغات و فهم بيشتر او از زبان فارسي مي گردد.

3-بر خلاف افكار عامه چرا دانشجويان، اساتيد، مترجمان و يا زبان آموزاني كه در ايران زبان دومي چون انگليسي و يا آلماني و... را ياد مي گيرند به زبان و ادبيات، شعرو فرهنگ فارسي علاقه بيشتري پيدا مي كنند؟! تجربه نشان داده است كساني كه به يادگيري زبان دوم مثل انگليسي و آلماني و فرانسه و... مي پردازند و ان را خوب و در حد قابل قبولي فرا مي گيرند اتفاقاً به زبان فارسي عشق مي ورزند و شايد به اين علت است كه بعد از يادگيري زبان دوم به شكوه و زيبايي و شيريني زبان فارسي بهتر پي مي برند، رديف، قافيه، ريتم و هارموني كه در شعر فارسي يافت مي شود به جرات و بي تعصب مي توان گفت در زباني مثل آلماني و انگليسي و ... وجود ندارد و زيبايي شعر و كثرت اشعار و ابياتي كه در فارسي وجود دارد در كمتر زباني در دنيا يافت مي شود بي شك بي توجهي و بي تدبيري و سهل انگاري در پاسداشت شعر و زبان خود را نبايد به حساب نفوذ و يادگيري زبان هاي ديگر وانهاد. متأسفانه همانطور كه در يادگيري و ياددهي زبان دوم شكست خورده ايم به زبان و اديبات فارسي به خاطر بي توجهي ظلم بسيار كرديم. ما چقدر توانستيم شعر شاعران و زبان فارسي را به كودكان، دانش آموزان و دانشجويان خود بيا موزيم و آنها را با فرهنگ زبان پارسي مأنوس و همراه كنيم؟

كساني كه زبان آلماني و يا فرانسه و... خواندند و با زبان و فرهنگ چنين كشورهايي آشنا هستند قطعا مي دانند كه ما در مقام مقايسه با اين كشور ها با زبان و فرهنگ خود بيگانه ايم و در پاسداشت آن نكوشيده ايم.شايد كمتر ملت فرهيخته اي در جهان پيدا كنيد كه حقيقتاً تا اين حد در يادگيري زبان دومي اين چنين وامانده باشد و از طرفي هم نسبت به زبان و ادبيات خودش بيگانه باشد. اتفاقاً با يادگيري زبان دوم متوجه ابهت و شكوه زبان فارسي مي شويم و مي بينيم چگونه بسياري از فرهيختگان، شاعران و ادباي جهان به ستايش زيبايي زبان فارسي پرداختند شايد يكي از نمونه هاي آن گوته (Johann Wolfgang von Goethe) شاعر پر آوازه اروپا و جهان، كه آلماني ها حاضر نيستند او را همسنگ با هيچ شاعر و ادبيي در دنيا بدانند، چنان به ستايش از شعر و زبان فارسي مي پردازد كه آدمي حيرت زده مي شود و با خود مي انديشد واقعا شعر و زبان پارسي چيست كه چنين شاعري با اين همه شكوه و جلال با فاصله هزاران فرسنگي اين چنين ستايشش مي كند.

وي كه گويي تمام كلمات و سخنان را براي توصيف زيبايي زبان و شعرحافظ ناقص و نارسا مي‌بيند سرانجام مي‌گويد: «حافظا! خويشتن را با تو برابر نهادن نشان ديوانگي است!» در جايي ديگر مي گويد: " ای حافظ آسمانی، آرزو دارم که تنها با تو و در کنار تو باشم . چرا که این، افتخار زندگی من و مایه ی حیات من است "تأثير و وي از حافظ را در ديوان غربي- شرقي‌اش ( West-Östlicher Divan )به وضوح مي‌توان ديد. نه تنها او كه آلمان‌ها نيز به خاطر عشق به حافظ درشهر وايمار ‌‌(Weimar) آرام‌گاهي نمادين در كنار گوته برايش بنا كردند! نه حافظ كه ديگرشعراي ايراني چون خيام و مولانا و ... را در دنياي غرب بخوبي مي‌شناسند .

آناماريا شيمل كه از برجسته‌ترين شرق‌شناسان دنياي غرب است مي‌گويد: «تمام افتخارم اين ‌است كه فارسي ‌را خوب مي‌فهمم و به ‌مولاناشناسي عمر گذراندم و كم كساني نيستند و نبودند چنين ستايش‌گراني، از زبان فارسي كه مجال نام بردن آن‌ها نيست و بي شك به پشتوانه و ممارست همين افراد بود كه سازمان ملل به پاس و نكوداشت افكار بلند مولانا و تأثيرگذاريش بر جهان بشريت، سال 2007 را به نام او نام‌گذاري كرد.» اگر كسي زبان دومي را بخوبي نداند چگونه مي تواند نگرش ها و ايده هاي ديگر مملل را (كه اتفاقاً نسبت به زبان فارسي بسيار هم مثبت هستند) در مورد زبان و فرهنگ ما بداند و بفهمد و به ديگران بفهماند؟ بي شك كساني كه توانستند مولانا و امثالش را به دنيا معرفي كنند همان كساني بودند كه زبان دومي را مي دانستند. آيا وقت آن فرا نرسيده كه ما نگرشهايمان را تغيير دهيم؟

پس بايد گفت كساني كه زبان دوم را ياد مي گيرند علاقه بيشتري به زبان شرين فارسي دارند و حتی نگارنده به عنوان يكي از كوچكترين حلقه اين زنجيره در سال 2008 مقاله اي تحت عنوان " راز ماندگاري شعر و زبان پارسي " نگاشته كه با جستو در اينترنت مي توان آن را يافت و بهره برد..
4 :اما سوال ديگري كه مطرح مي شود اين است كه بر فرض مثال ما زبان دومي را بخاطر ترس از تأثير پذيري فرهنگ و زبان مقصد بدرستي برنامه ريزي نكنيم و ياد نگيريم آيا حتما فرهنگ و زبان خود را بي هيچ تغييري حفظ خواهيم كرد؟ و در معرض تاثير زبانها و فرهنگ هاي ديگر قرار نمي گيرد؟

بي گمان چنين نيست و نخواهد بود در دهكده جهاني امروزي همواره شاهد تقابل، كنش و واكنش و در هم رفتگي فرهنگ ها و زبان ها هستيم كه بطبع، آنها بر يكديگر تأثير مي گذارند و بايد پذيرفت و دانست كه همه زبان ها و فرهنگ ها در حال تحول و دگرگوني هستند با يادگيري يك زبان بخشي از فرهنگ و زبان مقصد وارد زبان مبدأ مي شود و گريزي هم نيست مگر خود زبان انگليسي چنين نبود و نيست؟! شايد هيچ زباني را در دنيا نمي توان يافت كه به اندازه زبان انگليسي از ساير زبان ها كلمه به عاريه گرفته باشد!

پس بهتر است به جاي ترس و يا پاك كردن صورت مسلئه با اين واقعيت امروزي كنار بياييم كه ياد گيري زبان دوم عامل دگرديسي و تخريب زبان فارسي نيست و از طرفي كنار گذاشتن برنامه موثر و كار آمد آموزش زبان باعث عقب افتادگي كشور مي شود و وانگهي بايد از خودمان بپرسيم چگونه ما بايد فرهنگ و زبان خود را به ديگران ياد دهيم ؟ چگونه متخصصين و دانشگاهيان ما با همقطاران خود در اقصي نقاط گيتي تبادل افكار و انديشه كنند؟ چگونه بايد گفتگو كنند؟ چگونه ايده و مقالات خود را در جايي ديگري بنويسند و باز گو كنند؟

ياد گيري زبان دوم خاصه انگليسي و توجه به زبان و شعر سرزمين ابدي ما و نياكانمان دو مقوله جدا از هم است اما مثل مدار -0- و- 1- نيست كه بودن هر كدام الزاما به معني عدم ديگري باشد. و قبل از انكه در اين انديشه ناصواب گير افتاده باشيم كه يادگيري زبان دوم تاثير سويي بر زبان و فرهنگ ما مي گذارد،بيانديشيم كه بدين وسيله مي توانيم ارزشها، ايده ها، افكار، اشعار و فرهنگمان را به دنيا انتقال دهيم و در معرض قضاوت ديگران قرار دهيم. بنابراين و با توجه به آنچه گفته شد متوجه مي شويم كه سيستم آموزشي زبان ما به شدت با مشكل مواجه است و ناتوان تر از آن است كه بتواند زبان آموزان ما رابه سمت سويي سوق دهد كه زبان دومي را ياد بگيرند ما بايدصادقانه تكليف خود و زبان آموزان را روشن كنيم و 2 راه هم بيشتر پيش رو نداريم كه:

-- اگر واقعا قصد و هدفمان كنار گذاشتن زبان انگليسي است- البته كه چنين نيست - مشخصا اعلام كنيم تا دانش آموزان و دانشجويان در خصوص يادگيري زبان دوم(انگليسي) تكليف خود را بدانند
-اگر واقعا قصد و هدفمان آموزش زبان دوم(انگليسي) و حقيقتا مي خواهيم به يادگيري و آموزش زبان مبادرت ورزيدم همه مدرسان، معلمان، اساتيد دانشگاه ها و دلسوزان آموزش و پرورش اين كشور مي دانند كه بايد:

ضمن تكرار و تاكيد و توجه بسار بيشتر به زبان فارسي و فرهنگ غني و پربار نياكانمان،قبل از هر چيزي نگرش خود را نسبت به ياد گيري و آموزش زبان انگليسي در سطح كلان تغيير دهيم و مثبت كنيم(positive attitude ) و خود را از آن افكار منفي و نا گوار برهانيم و باور كنيم كه سيستم كنوني آموزش زبان در مدارس و دانشگاه هاي ما غلط، ناكار امد و ناپاسخگوست و بايد از بنيان تغيير كند و برنامه هاي آموزشي زبان دوم را كه سال ها با شكست مواجه و مردود شده است، كنار بگذاريم و دگر باره نيازماييم، طرحي نو در اندازيم و با كمك و بهره گيري از سيستم كشور هاي موفق; برنامه آموزشي و متدهاي زبان روز دنيا را بدون ترس طراحي و پايه ريزي كنيم و به اجرا درآوريم.

باور كنيم كه آموزش و يادگيري زبان دوم نياز مبرم و جزيي لاينفك و اجتناب ناپذيري از آموزش هاي امروز سراسر جهان است و به نفع كودكان وجوانان اين سرزمين است كه آن را فرا گيرند تا از دسترسي به منابع بي شمار علمي كه به زبان هاي ديگر بويژه انگليسي نگاشته شده، بازنمانند و بدانيم كه دانستن و فراگيري آن زبان ها هم الزاماً به مفهوم از دست دادن و بي اهميتي به زبان، فرهنگ و ارزش هاي ما و يا در ستيز با آنها نيست!

و با چنين رويكردي است كه دانش آموزان و دانشجويان، اساتيد و نخبگان و فرهيختگان ما مي توانند در سطح قابل قبولي زبان انگليسي و يا هر زبان دوم ديگري را فراگيرند و بكار برند تا در مواجه با مردم ديگر ملل هم اعتماد به نفس بالاتري داشته باشند و هم ايده، علم و دانش خود را بهتر بيان كنند تا سرعت علم و علم اموزي را در دنياو در اين سرزمين پهناور پرافتخار شتاب بخشند. بي شك مردمان فرهيخته اين كهن مرز و بوم حرفهاي گفتني بسيار دارند و ابزاري مناسب براي انتقال آنها لازم دارند كه همانا زبان دوم است.

منابع:
- جنسن، اریک. 1384 . مغز و آموزش. لیلی محمد حسین و سپیده رضوي. تهران: انتشارات مدرسه.
- صدیقی، فیروز. پورگیو، فریده. قنواتی، مهناز.1384.نقش جنسیت در شخصیتهای تکانشی – تأملی بر یادگیری زبان انگلیسی به عنوان زبان خارجی. پایان نامه کارشناسی ارشد. دانشکده ادبیات و علوم انسانی شهید باهنر کرمان.
- پراید، ج.ب. 1373 . جامعه شناسی یادگیري و تدریس زبان. سید اکبر میرحسنی. تهران: انتشارات امیرکبیر.
- آن مارى شیمل، شكوه شمس، سیرى در آثار و افكار مولانا، تهران، چاپ اوّل، 1367
- آثار پروفسور آنه مارى شیمل، نوشته دكتر خسرو ناقد، در آنه مارى شیمل، افسانه‏خوان عرفان، تهران، 1381
- جاذبه‌هاي فكري فردوسي- تأليف دكتر احمد رنجبري. دانشگاه شیراز ; 1365
- سرچشمه‌هاي فردوسي‌شناسي- تأليف محمدامين رياحي.، 1375
و....

ایرانی
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۴/۰۶/۱۱ ۰۷:۴۷
واقعادراین زمینه توی دنیا جزوعقب ترین هاهستیم.البته روش های آموزش زبان هم دچاراشکال اساسی می باشد. (321564)
محسن
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۴/۰۶/۱۱ ۱۱:۲۲
من دانشجوی ارشد بودم رفته بودیم مکه بعضی از عربها انگلیسی را اونقدر راحت حرف میزدن من از خودم خجالت کشیدم که یه جمله ی ساده را به زور میگفتم (321573)
سید شجاع الله حسینی
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۴/۰۶/۱۱ ۲۳:۴۳
ضمن تایید مطالب فوق به جرات میتوانم بگویم که متاسفانه اکثریت مردم ایران شناخت وتسلط کا فی برزبان ادبیات فارسی نیز ندارند باید واقعیت را نگریست و قبول کرد انسانها با تعا مل وارتباط زنده اند و از موثرترین علل این ارتباط همانا زبان است و همه واقفیم که زبان انگلیسی یکی از کارآمدترین زبانهاست چشمها را باید شست ,جور دیگر باید دید (321613)
قنبری
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۴/۰۶/۱۱ ۰۸:۰۵
نوشته بسیار خوبی بود اما دوست گرامی آن کسانی که باید بدانند نیک می دانند وقتی شما زبان دومی که یک زبان بین المللی است را یاد می گیری در تازه ای بر رویت باز می شود و دنیایت متفاوت می گردد و دیگر هر آنچه تا دیروز به تو می گفتند باور نخواهی کرد چون دیگر نمی توانند یک طرفه به قاضی بروند و به همین دلیل که دلیل مهمی است!نه تنها تلاش موثری برای آموزش زبان های فرنگی در ایران نمی شود بلکه زبانی مثل عربی را هم به گونه ای آموزش می دهند که اگر شما 100% مطالب را هم یاد بگیری نتوانی با یک عرب تعامل داشته باشی (321566)
داود
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۴/۰۶/۱۱ ۰۹:۱۸
آن مدت زمانی که من از راهنمایی تا پایان دانشگاه به درس زبان انگلیسی صرف کرده ام برابر یک ماه دوره زبان مترجمی را ندارد (321567)
سینا فکرآزاده
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۴/۰۶/۱۱ ۰۹:۱۹
بسیار مقاله ی عالی و مفیدی بود.
باتشکر از نویسنده و خبرگزاری بهارنیوز (321568)
حیدرعلی
۱۳۹۴/۰۶/۱۱ ۰۹:۵۹
رئیس جمهور افغانستان مسلط به زبان انگلیسی در سطوح بین المللی صحبت می کند در حالی که روسای جمهور ما با خود مترجم به همراه می برند دیگر چه توقعی؟!! (321571)
محمد
United States
۱۳۹۴/۰۶/۱۱ ۱۱:۲۸
رییس جمهور نماد ملیت یک کشور است حداقل سخنرانیهای رسمی او باید به زبان ملی باشد (321574)
محمد
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۴/۰۶/۱۱ ۱۳:۳۹
نظرات نویسنده متن منطقی و اصولی بود
با تشکر از بهارنیوز (321577)
امیر
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۴/۰۶/۱۱ ۱۳:۵۳
شکی نیست که موفقیت دکتر ظریف در مذاکرات تسلط به زبان انگلیسی ایشان بود. (321578)
علی
Romania
۱۳۹۴/۰۶/۱۱ ۱۸:۵۵
اگر یک فرد نتواند به خوبی و راحتی تمام نظرات خود را با زبان دیگری بیان کند ، بهتر است از مترجم سود برد تا بتواند نیاتش را به خوبی تفهیم کند (321595)
حسن
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۴/۰۶/۱۱ ۱۴:۲۳
كاش به آموزش زبان مادري (يعني زبان اول هر فرد) نيز اهميت داده مي شد كه جز بديهيات اوليه حقوق شهروندي و بشري مي باشد. (321580)
بلوچی امی ارسلان تفتی
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۴/۰۶/۱۱ ۲۱:۱۳
توجه بیش از به زبان اقوام خیلی برجسته کردن آنها وحدت ملی را ممکن است خدشه دار کند (321603)
مندنی
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۴/۰۶/۱۲ ۰۱:۵۴
نادیده گرفتن زبان و فرهنگ اقوام باعث بوجود آمدن یک سرخوردگی فرهنگی می شود که نتیج آن را امروز اگر چشم باز کنیم در کردستان، بلوچستان و آذربایجان شاهدیم. ملیت از قومیت آغاز می شود. اگر ما هویت قومی خود را از دست بدهیم به سادگی هویت ملی خود را نیز از دست خواهیم داد. (321638)
عباس
Netherlands
۱۳۹۴/۰۶/۱۱ ۲۳:۱۶
زبان مادری را که هرکس در حد صحبت کردن کامل از خانواده یاد می گیرد و اگر علاقه داشته باشد خودش هم میتواند کاملتر بیاموزد ، اگر منظور یادگیری کامل اصول آن برای هر فرد است که مقدور نیست هرکس سه زبان ملی و مادری و بین‌المللی را کامل بیاموزد چون دیگر هیچ علمی را نمیتواند بیاموزد و تمام وقتش باید صرف زبانها شود (321611)
علی
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۴/۰۶/۱۱ ۱۴:۵۰
یادگیری زبان انگلیسی از چهار مهارت listening,speaking,writing,readinتشکیل می شود ،هر کدام از این مهارت ها را باید بر اساس تکنیک خاصی یاد گرفت.اغلب در موسسات زبان انگلیسی و دانشگاه هیچ کدام از این مهارت ها به صورت صحیح آموزش داده نمی شود. (321581)
یوسف م مندنی
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۴/۰۶/۱۱ ۲۱:۲۶
با سپاس از شما استاد گرامی که چنین مو شکافانه حرف دل ما را به زبان ساده و همه فهم نوشته اید. این مساله واقعا یک درد ملی ست که شورختانه هیچ توجهی با آن نمی شود. من با آن دوستی که در بالا نوشته بود یادگیری زبان دوم باعث بیشتر دانستن و تغییر دیدگاه ها و فاصله گرفتن از خرافات و جهل می شود کاملا موافقم در حقیقت در کشور ما این طور به نظر می رسد که دست هایی در کارند و به دستی ( عمدی ) این مهم به این شکل واداشته شده است.
این خلأ سیستم آموزشی و از طرفی به تازگی توجه یکباره خانواده ها و دانشجویان ... (321604)
یوسف م مندنی
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۴/۰۶/۱۱ ۲۱:۲۸
... به یادگیری زبان دوم که انلگیسی باشد، باعث شده بازار سیاه آموزشگاه های بی شمار زبان که بسیاری هم از سطح کیفی و علمی بسیار پایینی برخوردارند رونق بگیرد و این مایه ی تاسف و بدبختی بیشتر است.

تندرست و شاد باشید (321605)
چنگيز بهرامي راد
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۴/۰۶/۱۱ ۱۵:۲۱
ضمن تشكر از مقاله بسيار بجا و زيباي استاد محترم زبان كه از تمامي جوانب به موضوع پرداخته اما بايد به عرض كنم همانطور كه اين مدرس محترم و دقيق فرمودند مشكل اصلي و اساسي ما نگرش منفي ما نسبت به ياد گيري زبان هست يعني ايشان دقيقا به هدف زدند اگر نگرش منفي نسبت به زبان در سطح كلان حل گردد بي شك تمامي موضوعات در خصوص ياد گيري زبان حل مي شود و واقعا من خودم به عنوان يك تحصيل كرده ايراني از اينكه نمي توانم انگليسي حرف بزنم و يا بفهمم بسيار ازرده خاطر هستم !!!!!! واقعا ما از عرب هاي حوزه (321584)
بناب زاده
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۴/۰۶/۱۲ ۰۱:۰۴
عربها دیگه عربهای سابق نیستند.... دارن با پولشان و با مدیریت اروپایی ها و آمریکایی ها خوب می تازند (321631)
محمودری
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۴/۰۶/۱۱ ۱۶:۴۵
مقاله شمازیبا وروشنگرانه است که می بایست دراین زمینه اقدام جدی صورت گیرد (321587)
نرگس
۱۳۹۴/۰۶/۱۱ ۱۷:۲۶
درودبراستادریئس زاده مطالب بسیار شیواوقابل تأملی بود.سپاسگذارم.ای کاش نگاه وچشم انداز نظام آموزشی ما ومسؤلين مااین موضوع مهم را ارزشی ،علمی وکاربردی میدید نه رفع تکلیف.به امید آنروز (321588)
مسعود مددی
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۴/۰۶/۱۱ ۱۷:۵۷
بسیار خوب بود .
نگاه آسیب شناسانه در عین حال موشکافانه که زوایای گوناگون سستی ما در یادگیری زبانهای بین المللی را نشان می دهد.
با اجازه ی شما با ذکر نام مولف در دنیای مجازی نشر می دهم. (321589)
مسعود مددی
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۴/۰۶/۱۱ ۱۸:۰۳
از نگاه نو و جامع شما سپاسگزارم.
مقاله ی خوبی ست و نگاه آسیب شناسانه و موشکافانه که به زوایای گوناگون سستی و اهمال ما و سیستم آموزشی ما در مقوله هایی مهم چون آموزش و یادگیری زبانهای بین المللی می پردازد...
برای جهانی شدن باید جهانی اندیشید و برای این باید نخست زبان بین المللی را دانست و توان ارتباط با جهان نو را یافت. (321590)
سیدنورمرعشی
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۴/۰۶/۱۱ ۱۸:۱۴
ضمن تشکر از نویسنده متفکروارجمندبرادرگرامی ام رییس پور :
آنچه که ما درسیستم آموزشی می خوانیم (درباره ی زبان )است نه خود زبان. تازمانیکه شخص در شرایط واقعی قرار نگیرد چیزی نخواهد آموخت. به امید نشر مقالاتی پربارتر از نویسنده ی محترم (321591)
میثم
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۴/۰۶/۱۱ ۱۸:۳۱
من با تغییر روش موجود در مدراس موافق هستم، شاید این میان به غیر از خود فرد که کم کاری می‌کند دیگران در این موضوع دخیل باشند، و بخواهند این ارتباط بین المللی به وجود نیاید.واقعا آموزش صحیح زبان در کشور دریچه ای جدیدی به روی ما می گشاید. (321593)
علی
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۴/۰۶/۱۱ ۱۹:۳۶
تازه از لحاظ زبانشناسی انقدر که زبان عربی بیگانه است المانی و انگلیسی نیستند چون این دو زبان همراه فارسی جزو خانواده زبانهای هندو اروپایی می باشند و از یک زبان واحد نشات گرفته اند ولی عربی و عبری از ریشه زبانهای سامی هستند .وجود کلمات مشابه مانند پدر مادر برادر در زبان فارسی و المانی و انگلیسی یک مثال کوچک از این امر است از لحاظ دستوری هم گرامر فارسی شباهت زیادی به انگلیسی و المانی و شباهت کمتری با عربی دارد تنها وجه مشترک فارسی و عربی استفاده از الفبای یکسان است که انهم بعد از فتح ایران توسط اع (321598)
یزدانی نیریزی
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۴/۰۶/۱۱ ۲۰:۱۹
به نظر من سیستم آموزشی. زبان ما همان سیستم GTM یعنی. سیستم آموزشی زبان در قرن نوزدهم. می باشد همان طور که یکی از دوستان گفتند ما درباره زبان می آموزیم. و نه خود زبان را.در سیستم معیوب آموزشی زبان ما نه دانش آموز مقصر است و نه دانشجو و نه اساتید زبان بلکه سیستم آموزشی زبان ما بلک غلط و ناکاراآمد است به عنوان معلم و استاد زبان حرف نویسنده را خیلی قبول دارم و گفته هایش عین حقیقت است من به تجربه در حال لمس کردن این سیستم شکست خورده هستم.با تشکر از بهار نیوز (321600)
سعید
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۴/۰۶/۱۱ ۲۲:۲۷
وقتی هیچ تلاشی در جهت حفظ زبان پارسی در مقابل زبان عربی نمی شود و حتی زبان پارسی نکوهش می شود .چه انتظاری دارید که به زبانهای خارجی دیگر توجه شود. (321608)
علی
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۴/۰۶/۱۱ ۲۲:۵۴
چرا باید زبان دوم انگلیسی باشد ؟ (321610)
ازیتا
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۴/۰۶/۱۲ ۰۶:۳۲
پس زبان دوم چه باید باشد هندی ؟ کدام زبان از همه فراگیر تر است؟ البته زبان دوم می تواند شامل زبانهای دیگر هم باشد اما فعلا در مدارس ما امکان پذیر نیست (321644)
ابراهیم
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۴/۰۶/۱۱ ۲۳:۲۶
باعرض ادب خدمت همه:بنظرم سیستم ایراد ندارد و مشکل اجرا هم نداریم ولیکن گزینه های آموزشی چنانند که دیگر جایی برای پردازش بیشتر وگنجاندن،در برنامه
آموزشی دانش آموزان وجود ندارد و این موضوع در بررسی محتوایی مواد آموزشی قابل اصلاح می باشد اگر عینک بدبینی و نگاهها به برنامه جامع آموزش زبانهای خارجه تغییر یابد شاهد ترقی بیشتر در تمام علوم وحی زبان و ادبیات فارسی خواهیم شدتا ایرانی بافرهنگ و تمدن اصلی معرفی شود. (321612)
کورش قیصری نیا
United States
۱۳۹۴/۰۶/۱۱ ۲۳:۴۹
سیستم آموزش زبان ( فارسی . عربی . انگلیسی و.... ) در ایران اشتباه است . دانش آموزان ما حتی در فراگیری زبان و‌ادبیات فارسی هم مشکل دارند .
زیرا دستور زبان فارسی را با قواعد عربی آموزش میدهند .
فقط کافیه به شکل این کلمات دقت کنید
موصوف - صفت - مضاف -مضاف الیه- ماضی -ماضی بعید- مضارع -مضارع التزامی - مضارع استمراری و ....
این کلمات کاملا عربی هستند و باید خود این کلمات ترجمه شوند !!!
و این شکل آموزش زبان فارسی باعث شده که دانش آموزان از فراگیری متنفر شوند و درس شیرین فارسی با بی رغبتی دنبال کنند ... (321616)
رضا رییسی زاده
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۴/۰۶/۱۱ ۲۳:۵۲
به نظر من مشکل از سیستم زبان است نه از دانش اموزان و معلمان. موافقم (321617)
قیصری پور
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۴/۰۶/۱۲ ۰۱:۰۹
کاش مسوولان نظام آموزشی متوجه مشکل اساسی در جامعه شوند.
البته خانواده ها نیز تلاش کنند فرهنگ سازی آموزش و یادگیری زبان در جامعه افرایش پیدا کند .
سپاس فراوان از بهارنیوز و جناب رییس زاده (321632)
جاوید
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۴/۰۶/۱۲ ۰۱:۲۱
با سلام .. همیشه در این اندیشه بودم که چرا ما دوازده سال از دوره ابتدایی تا انتهای دبیرستان زبان میخوانیم اما نمی توانیم در حد بسیارابتدایی با یک غیر ایرانی ارتباط برقرارکنیم . همچنین چرا ما در مقایسه با مردم کشورهای دیگر عقب تریم . نویسنده محترم این مقاله بی پروا وبخوبی با نگاهی دقیق وموشکافانه به این معضل پرداخته اند. بسیار متشکرم . (321634)
عادل سواعدي
Romania
۱۳۹۴/۰۶/۱۲ ۰۳:۵۷
مقاله بسيار مفيد و ارزنده ى دوست عزيزم جناب آقاي رئيس زاده بايد سرمشق دست اندركاران و برنامه ريزان زبان انگليسي قرار گيرد. بسيار مفيد و راه گشا بود. سپاس (321640)
یاسمین اسدی
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۴/۰۶/۱۲ ۰۴:۳۳
با تشکر از مقاله ی اموزنده شما
به نظر من اگه سی درصد توجهی که به زبان عربی میشه رو به زبان انگلیسی شده بود الان کشورمون از لحاظ فرهنگی و ارزش خیلی بالا بود اما متاسفانه تمام توجه مسولین به زبان عربیه در صورتی که زبان انگلیسی لازمه ی هر حرفه و شغلیه و نه تنها کاربردش تو مساعل کاری بلکه برای ارتباط برقرار کردن با بقیه ی ادما تو هر نقطه جهان. البته نادیده نگیریم که اینجا اگر بخوایم زبانو به شکل مکالمه روان یاد بگیریم ناچار باید از کلاسایی به غیر از دانشگا. بریم چون مطالب کتابا در حد اموزش اولیه است (321641)
دکتر
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۴/۰۶/۱۲ ۰۷:۱۸
نکته ای که نویسنده اشاره نکرده اینست که در ایران همیشه فیلمها دوبله میشوند نه زیرنویس ، واین در ضعف زبان انگلیسی مردم بی تاثیر نبوده است. (321646)