گروه سياسي: سايت ورشكسته و رسواي باند افراطي در مطلبي عليه روزنامههاي اصلاحطلب و خصوصا بهار، بار ديگر توهمات هميشگي خود را با ارزوي توقف فعاليت رسانههاي مستقل و عصبانيت از تداوم انتشار آنها حتي در شرايط سخت كنوني بروز داد.
اين سايت حامي احمدينژاد و جليلي، كه پس از تحريم نمايشگاه امسال مطبوعات به همراه دو - سه رسانه ديگر طيف افراطي كه با بي اعتنايي مردم و حتي رسانه هاي همسوي خود مواجه شد، ظاهرا از اقبال مردم به رسانههاي اصلاحطلبان در نمايشگاه عصباني شده و خصوصا در آستانه انتخابات اسفندماه مجلس، همچون گذشته براي پروندهسازي عليه آنها به قول آقاي روحاني نقش پليس مخفي را ايفا ميكند متوهمانه، خزعبلاتي شايسته خود را نثار اصلاحطلبان و رسانههاي آنها كرده است.
گرچه اين اراجيف را شايسته پاسخگويي نميبينيم اما فقط به اين ورشكستههاي هوچي سفارش ميكنيم به خود كمي زحمت داده و به بزرگترين شركت توزيع كننده نشريات كشور در تهران و شهرستانها مراجعه كرده و آمار فروش همه روزنامههاي كشور (از جمله روزنامههاي افراطي، معتدل و اصلاحطلب) را جويا شوند آنگاه به صورت مقايسهاي اگر آماري غير از آنچه در متن سخيف خود نوشته را دريافت نمودند كمي خجالت بكشند.
اين جماعت افراطي كه در دولت مهرورزشان، دهها ميلياردها تومان يارانه را به حساب نشريات با 2 هزار نسخه باند خودشان واريز كردند (آمارش همچنان در روي ليست يارانههاي پرداختي در سايت معاونت مطبوعاتي وزارت ارشاد موجود و قابل دسترس است) اما دم بر نياوردند و همواره حامي آن عدالت سوم تيري!! بودند حالا وقيحانه به نشريات اصيلي كه با كوهي از مشكلات تنها ممر درآمدشان فروش و آگهي است اينگونه بي محابا حملات ناجوانمردانه ميكنند.
اين روسياهان نه تنها به خود زحمت ندادند به شركت توزيع كننده مطبوعات مراجعه كنند، كه حتي به خود اندكي زحمت هم ندادند كه به سايت روزنامه بهار هم رجوع نموده تا متوجه بشوند كه روزنامه بهار در حال حاضر تنها و يا يكي از انگشتشمار روزنامههاي ايران است كه حتي سايت خود را نيز از حالت رايگان در آورده و در حال حاضر از طريق ارجاع كاربران به يكي از سايتهاي خاص روزنامهها (جار) و به زودي در سايت خود روزنامه، حتي نسخه اينترنتياش را نيز رايگان عرضه نميكند و به فروش ميرساند.
در باره توزيع رايگان هم به اين محفل افراطي خاطرنشان ميكنيم تعدادي از نسخههاي روزنامه همچون ديگر جرايد كشور تحت پوشش طرح اشتراك با تخفيف 50 درصدي قرار دارد و توسط سيستم مشتركان در نقاط مختلف توزيع ميشود. حال اگر اين ديكتاتورهاي رسانهاي كه همواره از آگاهيبخشي مردم بيمناكند و از هرچه نامش اطلاعرساني و شفافيت است هراسان و گريزان، بايد هم از رسيدن چند نسخه روزنامه به مردم اينگونه وحشتزده شوند.
البته به اين جماعت بايد اين نكته روحيه بخش را خاطرنشان سازيم كه آري، عملكرد 8 ساله تان با آن مديران نمونه مطبوعاتياتان! با نشريات ايران كاري كرديد كه تيراژشان را به حداقل رسانديد و از اين بابت شايسته تقديريد! كاري با مطبوعات ايران كرديد كه حتي همفكران خودتان هم بگويند مگر روزنامهها و رسانه ها در ايران ميتوانند چيزي بنويسند كه آنها را بخوانيم!؟ مردم ميگويند نشريات كشور وقتي حتي عكس رييسجمهور سابق كشور را هم نميتوانند چاپ كنند، در تعاريف و استاندارد جهاني عنوان «نشريه و يا رسانه» ميتوان بر آنها نهاد؟ آن همه در آن سالهاي دولت مهرورزتان سختي بر روزنامه نگاران روا داشته شد، و....انتظار داريد روزنامه هاي ايران تيراژ ميليوني مثل ژاپن، هند، تركيه و .... داشته باشند؟
ضمنا اگر اخلاق و انصاف رسانهاي حكم نميكرد، نام چند روزنامه مورد حمايت و يا نزديك به مواضع همين باند را در همين مطلب ذكر ميكرديم كه نسخههاي روي كيوسك خود را نيز به طور رايگان و يا 70درصد تخفيف ميدهند، اما چه كنيم مثل شما، دريده و وقيح نيستيم كه بخاطر اختلاف سليقه، با همكاران مطبوعاتي خود، بياخلاقي كنيم، زيرا حتي نشريات اصولگرا را هم كه با انواع مشكلات و سختيها به چاپ ميرسند شايسته تقدير ميدانيم و برايشان آرزوي توفيق و تيراژ بالا داريم زيرا ميدانيم با دست پخت دوستان شما افراطيون در آن 8 سال سياه مديريتتان كه كشور را به لبه پرتگاه برده و حاصلش بزرگترين دزديها و به تعبير صحيحتر «غارت» تاريخ ايران شد، حتي كار براي نشريات اصيل و ريشهدار اصولگرا هم طاقتفرسا شده چه برسد به رسانههاي اصلاحطلب!
حالا كه در اين دوره سخت، اگر تعدادي از روزنامههاي اصلاحطلب و مستقل با فروش حداقلي خود سر پا ايستادهاند تا هم ايران به كشوري بي روزنامه مبدل نشود و مثل خيلي از ركوردشكنيهاي آن دوران 8 ساله مشعشع! يك ركورد شرمسارانه ديگر هم به نام كشورمان ثبت شود!، و هم صنعت چاپ در ايران به ورشكستگي كامل كشيده نشود، اما باز هم به مذاق اين محفل خوش نيامده زيرا همواره به اثبات رساندهاند اصولا مقولهاي تحت عنوان رسانه مستقل، منتقد، دگرانديش را بر نميتابند و نهايت آرزويشان روزي است كه در اين كشور هيچ روزنامهاي منتشر نشود و روزنامه خواني نباشد. فقط بايد همچون اين باند با يك گروه 5-4 نفره در يك اتاق 12 متري و با چند دستگاه رايانه (كامپيوتر) و يك خط اينترنت Adsl عنوان پرطمراق سايت خبري- تحليلي را يدك كشيد و عليه اهالي رسانه، نقش پليس مخفي را ايفا كرد!