به روز شده در ۱۴۰۳/۰۲/۰۱ - ۱۶:۵۶
 
۷
تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۹/۲۵ ساعت ۱۵:۱۲
کد مطلب : ۹۶۶۵۸
گفت‌وگو با عماد افروغ درباره این روز‌هایش

خودم از اعمالم می‌ترسم

خودم از اعمالم می‌ترسم
گروه فرهنگی: عماد افروغ در سال 1335 متولد شد. او نویسنده، جامعه‌شناس و سیاستمدار ایرانی است. در دوره هفتم هم نماینده تهران و رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس بود. او سابقه تدریس و عضویت هیئت علمی در دانشگاه تربیت‌مدرس و پژوهشگاه علوم‌انسانی و مطالعات فرهنگی را دارد. از او کتاب‌هایی از جمله «ماقال و من قال»، «ایجاد فضای نابرابری‌های اجتماعی»، «هویت ایرانی»، «چالش‌های کنونی ایرانی»، «گفت‌وگو؛ ابزار یا گفتمان»، «روشنفکری و اصل‌گرایی فلسفی» و غیره  منتشر شده است. روزنامه بهار با او درباره این روز‌هایش گفت‌وگو کرده‌ است که در ادامه می خوانید:

این روز‌ها چه می‌نویسید؟
همین حالا در حال زیروروکردن فیش‌هایی هستم که طی این سال‌ها جمع‌آوری کرده بودم تا در همایشی که پنجشنبه قرار است برگزار شود و من هم در آنجا سخنرانی خواهم کرد، پاسخی برای چند پرسش داشته باشم. این کاری است که نقدا در حال انجامش هستم.

از کتاب‌هایتان بگویید. چه می‌نویسید و کدام‌یک چاپ می‌شوند؟
کتابی دوجلدی دارم با عنوان کلی «رئالیسم انتقادی دیالکتیک» که زیر چاپ است و همین روز‌ها باید وارد کتاب‌فروشی‌ها شود. جلد اول این کتاب با عنوان شرحی بر بسکار تالیف خودم است. جلد دوم آن هم با عنوان  دیالکتیک و تفاوت، ترجمه‌ای است از کتاب آلن نوری.

جز این کتاب دیگری در دست تهیه دارید؟
همین کتاب‌ها ثمره چندساله پژوهش و تلاش من بود. پس از یک استراحت کوتاه بدون شک کارهای دیگری دارم که آن‌ها را پیگیری خواهم کرد.

این دو کتاب را کدام ناشر چاپ خواهد کرد؟
هر دو را نشر علم منتشر می‌کند.

تاکنون چند عنوان کتاب از شما منتشر شده است؟
30 عنوان.

عنوان اولین کتابی که چاپ کردید چه بود؟
کتاب، «قدرت، نگرشی رادیکال»، نام داشت که استیون لوکس آن را نوشته و من اقدام به ترجمه آن کردم که سال 1375 بود.

شما بیشتر تالیف می‌کنید تا ترجمه؟
بیشتر کارهای من تالیفی هستند. در میان کارهای من سه ترجمه وجود دارد.

به‌تازگی چه کتابی خواندید؟
من درگیر پروژه‌ها و فازهای پژوهشی خودم هستم و در همین مسیر لازم است منابع مربوط به آن‌ها را مطالعه کنم. در چند سال اخیر روی اندیشه‌های ملاصدرا و روی بسکار پژوهش می‌کردم. پژوهش من روی عرفان و حرکت جوهری ملاصدرا و بسکار متمرکز بود. می‌خواستم عرفان و حرکت جوهری ملاصدرا را با روی بسکار مقایسه کنم. همین دو جلد کتابی که طی این روز‌ها به‌همت نشر علم منتشر خواهد شد نتیجه پژوهش‌هایم در این پروژه بود. 

و این پروژه ادامه خواهد داشت؟
بله. جلد سومی هم خواهد بود. جلد سوم آن به‌گمانم یک کتاب ششصد، هفتصد صفحه‌ای درباره این رویکرد تطبیقی به اندیشه‌های این دو خواهد بود.

آقای افروغ شما همچنان تدریس می‌کنید؟
من در سال 88 به صورت داوطلبانه بازنشسته شدم، اما سه درس را در دانشگاه باقرالعلوم قم تدریس می‌کنم. عنوان این درس‌ها فلسفه علوم‌اجتماعی و جامعه‌شناسی فرهنگی ایران است. تدریس من در دو درس در مقطع دکتری و یکی هم برای کارشناسی‌ارشد است.

شما اهل فیلم دیدن هستید؟
نه آن‌طور که به سینما بروم و بلیت بخرم و فیلم تماشا کنم، اما زیاد پیش می‌آید که با من تماس می‌گیرند و پیشنهاد می‌دهند و دعوت می‌کنند تا به دیدن فیلمی بروم که من هم تا آنجا که بتوانم می‌روم. سریال‌ها را نیز کم‌وبیش دنبال می‌کنم؛ یعنی اگر ببینم تلویزیون در حال نمایش سریالی است می‌نشینم و تماشا می‌کنم. از جمله سریال «کیمیا» را می‌بینم. «نفس گرم» را هم به‌صورت حرفه‌ای دنبال نکردم، با این حال برخی قسمت‌های آن را دیده‌ام.

اهل سفر هستید؟
بله، هستم. شمال زیاد می‌روم. من بیشتر پژوهش‌ها و کارهایم را در شمال انجام می‌دهم؛ چون کتابخانه‌ام را نیز به آنجا برده‌ام و بیشتر همان‌جا هستم.

آقای افروغ شما از چه‌چیزی می‌ترسید؟
از اعمال خودم می‌ترسم. خدا می‌داند که من از هیچ چیزی جز از اعمال خودم نترسیده‌ام. من از هیچ قدرتی نترسیده‌ام. من حتی از خدا هم نترسیده‌ام؛ خدا رئوف است. من از اعمالم می‌ترسم که ممکن است آن‌گونه نباشد که خدا راضی باشد یا اینکه فرصتی داشتیم، اما خوب خدمت نکرده باشیم.

دغدغه اصلی این روز‌های‌ شما چیست؟
آزادی؛ آزادی دغدغه اصلی من است. آن آزادی که مد نظر من است یک‌مرتبه بالاتر از  شبکه‌های متنوع ارباب رعیتی است که به‌شکل پیچیده ممکن است نهادینه شده باشد. امروز ممکن است همین رابطه ارباب رعیتی سبب شود که افراد نتوانند حرفشان را بزنند. من چندی پیش در دفترچه‌ام نوشتم که در مورد آزادی دومسئله وجود دارد. اینکه بگوییم آزادی هست، یا اینکه بگوییم آزادی هم هست. ما دنبال آن اولی هستم؛ یعنی اینکه آزادی باشد. ما نمی‌خواهیم خودسانسوری باشد. نباید خودمان، خودمان را سانسور کنیم، اما گاه شرایط اجتماعی به حدی سنگین می‌شود که انسان به این نتیجه می‌رسد بهتر است حرفش را نزند درحالی‌که من با این نتیجه‌گیری مخالفم.  امروزه عده‌ای رابطه ارباب و رعیتی را به‌نام دین نهادینه می‌کنند و این تنها از سوی نهادهای رسمی صورت نمی‌گیرد، بلکه نهادهای مدنی هم گاهی در حال نهادینه‌کردن آن هستند. این دغدغه این روز‌های من است. امروزه اهل علم باید بتوانند آزادانه حرف‌های خودشان را بزنند. البته به همه آن‌ها توصیه می‌کنم حرف‌های درست، مستدل، قاعده‌مند و غیره خود را بدون خودسانسوری بزنند. اهل علم باید بتوانند در همین شرایطی که وجود دارد با حرف مستدل و بدون خودسانسوری به‌نحوی با شبکه‌های قدرت دربیفتند...

پس همچنان توصیه می‌کنید قدرت را باید به چالش کشید؟
بله. بدون شک باید به چالش کشید. البته نه چالش فیزیکی، بلکه چالش نرم. منتقد باید به محتوا بپردازد. انتقاد نباید به هتاکی منجر شود. از سویی ما برای نقد باید با اندیشه‌های طرف مقابل آشنا باشیم. نقد بدون آشنایی راه به هتاکی و نفی خواهد برد. این همان است که من زمانی از آن با عنوان «خلط ما قال و من‌قال» یاد کردم؛ آنکه می‌گویند مهم نیست، آنچه می‌گویند مهم است.

درآمد شما از کجا تامین می‌شود؟
حقوق بازنشستگی می‌گیرم. حق‌التالیف کتاب‌ها هم آن‌قدر نیست که حتی بخواهم از آن‌ها به عنوان درآمد یاد کنم. مبلغی هم به عنوان حق‌التدریس دریافت می‌کنم.