به روز شده در ۱۴۰۳/۰۲/۰۷ - ۰۲:۳۲
 
۲
تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۴/۰۶ ساعت ۱۳:۲۲
کد مطلب : ۱۳۲۵۰۳

تضعیف روحانی به نفع کیست؟

گروه سیاسی: سود نهایی این گونه اقدامات و پروسه تضعیف «رییس جمهور روحانی» نه به جیب مخالفان دولت،که مستقیماً به حساب سپرده اپوزیسیون برانداز واریز خواهد شد.
تضعیف روحانی به نفع کیست؟
محمدآزاد جلالی زاده

الف» باورعامه ایرانیان بر این است که سیاست حوزه ای از زندگی بشری است که «کثیف»، «پلشت»، «بی پدر ومادر» و لایق هر آنچه است که نام و نشانی از مذموم بودن دارد، امّا در نگاهی واقع بینانه چون «سیاست» امری است که مستقیماً با قدرت و منافع سروکار دارد، «مذاکرات پس یا پیش پرده»، «لابی گری»، «بده بستان»، «نداشتن دوست یا دشمن همیشگی» و در یک کلام «نسبیّت» زمانی و مکانی از عناصر بنیادین آن است و لازمه سیاست ورزی آن است که سیاسیون با استفاده ی درست، به موقع و به ضرورت از این مؤلفه ها بار خویش به منزل رسانند.

ب»بدیهی است که در عرصه سیاست ورزی ایران، نیروهای رسمی بازیگر در عرصه بازی سیاست این مُلک--که در این نوشتار به خاطر پیشبرد بحث آنها را به دو دسته کلی «تحول گرایان واصول گرایان» تقسیم بندی می کنم-- هر یک تحلیلی از وضع وشرایط موجود داشته باشند و از ظن خویش یار حرکت و کنش و واکنشی شوند، فی المثل دسته ای پیشرفت ایران را در پیاده کردن درهای باز به روی جهان خارج بدانند و گروهی با این تز سرموافقت نداشته باشند، دسته ای اعتماد بیشتری به غرب داشته و گروهی در این باور که غربی ها به دنبال ایجاد تغییر در ایران هستند و یا بعضی برجام را در عاقبت فرجام نیکی برای این سرزمین بدانند و عده ای برجام را بی انجام بشمارند و بازی غربیها، همه این دسته بندی ها و کنش و واکنش ها و اختلاف نظرها طبیعی و بدیهی است.

ج» ایران کنونی؛ جزیره ثباتی در منطقه ی پرآشوب خاورمیانه ست و این پدیده خود محصول عوامل بیشماری است از ارکان اسلامیت نظام گرفته تا مؤلفه ها و میروهای جمهوریت نظام، از صندوق های رأی تا کنشگری نیروهای نظامی و امنیتی و دست یازی به این پدیده آسان صورت نگرفته است، برای ادامه پاسداشت این امر، توجه به یک نکته بسیار ضرورت دارد و آن مساله عبارت است از تفکیک بین هسته سخت منافع ملی و امنیتی کلی ایران که نسبیت برنمی تابند و عناصر سیال پیرامون این هسته و نیز اولویت دادن و پاسداری از هسته سخت در هر شرایطی حتی با وجود اختلاف نظرهای اساسی در موارد سیال، تز طرف نیروهای تحول خواه و اصولگرا.

د» لابی گری و بده بستان و موافقت و مخالفت و کنشگری هایی از این دست از طرف نیروهای سیاسی و اجتماعی مادامی به این ملک ضربه وارد نمی کند که اساس و حرمت اسلامیت و جمهوریت نظم مستقر سیاسی به جد پاس داشته شود و رهبری و رییس جمهوری به عنوان نماد و نشان این دو مؤلفه، در هر شرایطی بر صدر نشینند و قدر بینند و درهیچ صورتی تضعیف آنها و یا ایجاد و دامنه دادن به اختلاف نظرها بین آنها و مسائلی از این دست، در دستور کار نیروها قرار نگیرد، چرا که این موضوع رابطه ای کاملاً دیالکتیکی با پاسداشت امنیت ملی و هسته ی سخت و بنیادین نظم مستقر دارد.

ه» حمله و تدارکات و نیروبندی و از این قبیل کارها بر ضد نماد ها و نشان های اسلامیت و جمهوریت، تنها و تنها باعث آسیب به کلیت این جزیره ثبات خواهد شد و لاغیر، و ادامه ی این روند نه تنها برای نیروهای بازیگر داخلی که حتی برای نیروهای تحول خواه و اصلاح طلب خارج نشین که در پی کنشگری مسالمت آمیز در چهارچوب این قانون اساسی و نظم مستقر هستند، سمی مهلک است و در صورت لجاجت و پافشاری بر این موضوع، مسیر به سمت آنارشیسم سیاسی و اجتماعی رهنمون خواهد شد و ادامه این پروسه نادرست، تنها جریانی که بی کمترین هزینه ای همه دستاوردها را درو خواهد کرد، «اپوزیسیون برانداز» خواهد بود.

و» هتاکی علیه رییس جمهور۲۴میلیونی و شبیه سازی ناروای بنی صدری گونه و فرافکنی این موضوع به ایشان و مداحی تهاجمی علیه ایشان و دستاوردهایشان، شاید در نظر عده ای از کنشگران مخالف دولت، زیرمجموعه بازی سیاسی و فشار بر رییس جمهور و گشودن مسیر لابیگری با تیم دولت برای نفوذ به ساختار مدیریتی دولت دوازدهم و امری بدیهی و عادی تلقی گردد و به عنوان رقابت سیاسی بین تحول خواهها و اصولگرایان در درون نظام تعبیر گردد، اما با نگاهی کلان تر به موضوع و مداقه ای بیشینه در پیرامون این قبیل کارها، سود نهایی این گونه اقدامات و پروسه تضعیف «رییس جمهور روحانی» نه به جیب مخالفان دولت،که مستقیماً به حساب سپرده اپوزیسیون برانداز واریز خواهد شد.

ز» یادمان نرود که در تاریخ سیاسی معاصر، آنگاه که رییس جمهور دوران اصلاحات در دیداری تاریخی به فرانسه رفت و با «شیراک» به گفتگو نشست و یا به سازمان ملل شتافت و از گفتگوی مابین تمدن ها گفت و چهره ی ایران را بیش از پیش حرمت جهانی و بین المللی داد و ایرانیان را به جایگاه اصلی خویش بازگرداند، این نه تحول گرایان و اصولگرایان و اپوزیسیون معتقد به کنشگری سیاسی مسالمت آمیز، که «اپوزیسیون برانداز» بود که بیرون این مکان ها ایستاده بودند و نه تنها خواستار نابودی خاتمی، بلکه در پی واژگونی جمهوری اسلامی بودند.