به روز شده در ۱۴۰۳/۰۱/۰۹ - ۲۱:۵۸
 
۱
تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۵/۱۴ ساعت ۱۱:۳۵
کد مطلب : ۱۳۴۶۲۹

آیا روحانی می تواند رفع حصر کند؟

گروه سیاسی: کمبود غلظت بخش جمهوریّت سبب کمینه شدن قدرت اجرایی، امنیتی، سیاسی و اجتماعی و فرهنگی بخش جمهوریّت نظام و زیرشاخه های آن است و اساساً جمهوریّت در این مُلک --بر خلاف ظاهر پر طمطراقش-- نیرو و توان لازم برای فعالیت در عرصه های اساسی را چندان ندارد.
آیا روحانی می تواند رفع حصر کند؟
محمدآزاد جلالی زاده
 
الف» مردمسالاری دینی در ایران، پروسه ای فارغ از سایر مردمسالاری ها بوده و به تبع پروژه هایی جدا از دیگر دموکراسی ها در آن جاری ست. در یک دموکراسی خالص معمولاً تمامی یا اکثریت قدرت مؤثر طی زمان مشخصی در دست حزب و تفکر خاصی ست و برنامه ها مطابق راه و روش و مرام و برنامه و سلیقه آن حزب و گروه پیش می رود، همانطور که بالفرض تفاوت «فلسفه» در معنای ناب آن اساساً چیزی متفاوت از آن مقوله ایست که در سرزمین ما و سرزمین هایی چون ما « فلسفه اسلامی» می خوانند، تفاوت دیگرْ مضاف و مضاف الیه ها و صفت و موصوف هایی که به «اسلامی» ختم می شوند، از بیخ و بن با آنچه در عصر کنونی در بیشتر جاهای دنیا برقرار است، متفاوت است.

ب » «مردمسالاری دینی» ظرفی است که محتویات درون آن را از دو وجه می توان مطمح نظر قرار داد، یکم آنگونه ست که  احساس کنیم فی المثل آنچه ما در رویاها و آرزوها و حتی باورهایمان برقرار است، در این ظرف قرار دارد و اعلام نماییم که «مردمسالاری دینی» آن است که ما می گوییم و می پنداریم، دوم آنکه به محتویات این ظرف به دقت نگاه کرده، مواد آن را به آزمایشگاه های گوناگون علوم انسانی و تجربی ببریم و دقیقاً محتویات آن را اعلام نماییم.

ج » دانستن دقیق محتوای مردمسالاری دینی ست که باعث می شود، افراد و گروه ها و جریانات واقع گرایانه یا ناواقعگرایانه اعلام موضع و نظر نموده و در بازی قدرت در این سرزمین سهیم شوند، واقعیت آن است که در حوزه «مردمسالاری دینی» از نوع ایرانی، غلظت بخش دینی، روایتی، نَقلی و گونه هایی از این نوع بسیار بیشتر از زیرشاخه های دموکراسی ست که اساساً و به گونه ای بنیادین «مردم» متکی ست و همین غلظت سبب شده که «جمهوریّت» ضعیف تر از «اسلامیّت» نظم مستقر سیاسی باشد و این آن موضوعی ست که ما اصلاح طلبان از بیم آنکه این اندک مردمسالاری نیم جان مستقر کامل از بین نرود، از اعلام عمومی آن سرباز می زنیم.

د » همین کمبود غلظت بخش جمهوریّت است که سبب کمینه شدن قدرت اجرایی، امنیتی، سیاسی و اجتماعی و فرهنگی بخش جمهوریّت نظام و زیرشاخه های آن است و اساساً جمهوریّت در این مُلک -- بر خلاف ظاهر پر طمطراقش -- نیرو و توان لازم برای فعالیت در عرصه های اساسی را چندان ندارد.

ه» نگارنده به شخصه اصلاح طلب است و مشی و مرام اصلاح طلبی دارد و نیز بخاطر نابود نشدن اندک رمق جمهوریّت و اصلاحات در این سرزمین در هر دو دور انتخابات ریاست جمهوری ۹۲ و ۹۶ ریاست به شخص روحانی رأی داده است، امّا هیچگاه توقع نداشته و ندارم که روحانی مساله ای حیاتی چون «حصر» را رفع نماید ، زیرا واقع بینانه و حتی می شود گفت بدبینانه به ساخت قدرت در ایران نگاه کرده و می کنم، اصولاً غلظت و برش قدرت رییس جمهور -- فارغ از آنکه که باشد و از چه سمت و سویی باشد -- را بسیار کمتر از آن می دانم که علی الاصول بتواند در حل چنین قضیه ای ورود کند و حتی با فرض رای ۱۰۰ درصدی هم نمی تواند چنین مواردی را گره گشایی کند.
 
و» معتقدم کنون که محصورین در ضعیف ترین وضعیت جسمانی و ناتوانی فیزیکی قرار دارند، از نظر رحم و شفقت اسلامی، بهترین زمان برای پایان حصر است، امّا جمهوریت توان رفع حصر را ندارد و احزاب و دسته جات تحول خواه و اصلاح طلب به جای آنکه بیانیه و خطابه و اعلامیه به سوی پاستور و پاستور نشینان روانه کنند، بهتر آن است هرگونه که هست روی به سوی ساختارواقعی قدرت در ایران و مراجع تقلید آورند و آنها را قانع نمایند که ادامه ی «حصر»، چقدر برای جمهوریّت نظام زیان بخش است، چندین برابر زیان آن متوجه اسلامیّت نظام ست.