داریوش احمدیان
هر چه به روز اعلام تصمیم دونالد ترامپ، رییسجمهور ایالات متحده در خصوص توافق هستهای نزدیکتر میشویم گمانهزنیها درباره ادامه این توافق مهم سیاسی و امنیتی که از مهمترین توافقات قرن اخیر بوده است بیشتر و بیشتر میشود.
برخی بر این باورند که با وجود جدیتر شدن تهدیداتترامپ مبنی بر کنار گذاشتم برجام او این بار هم مانند دفعات گذشته به دلیل عدم همراهی کشورهای اروپایی به ادامه اجرای برجام رضایت خواهد داد، اما از طرف دیگر برخی تحلیلگران مسائل بینالملل با اشاره به تغییرات رخ داده در تیم سیاست خارجی و امنیت ملی دولت آمریکا که در ماههای اخیر رخ داد معتقدند که این تغییرات به خصوص کنار گذاشتن رکس تیلرسون از مقام وزارت امور خارجه و آمدن جان بولتون که چهرهای تندرو است نشانگر آمادگی کامل آمریکایترامپ برای کنار زدن برجام و برداشتن گامهای بعدی است.
در کنار این دو دیدگاه برخی نیز نگاه سومی را مطرح میکنند که در آن نقش طرفهای اروپایی برجام به شدت پررنگ است. در این تحلیل که بر اساس خبرهایی مبنی بر مذاکرات آمریکا و سه کشور اروپایی درباره برجام است به این نکته توجه شده است که همین مذاکرات که به تدریج جدیتر میشود و در نظر طرف آمریکایی مذاکرهای برای اصلاح مفاد توافق هستهای است میتواند فضا را به سمتی پیش ببرد که برجام مدتی دیگر هم به همین وضع ادامه حیات پیدا کند.
حال و در چنین شرایطی که احتمال آسیب دیدن این دستاورد بزرگ برای جامعه جهانی اندک نیست پرسش اساسی این است که ایران چه اقداماتی را میتواند برای حفظ برجام و جلوگیری از آسیب به آن انجام دهد. هنگامی که در روزهای ابتدایی دولت دوازدهم رییسجمهور روحانی، محمدجواد ظریف را به عنوان وزیر امور خارجه انتخاب کرد مهمترین وظیفه محوله به این وزارتخانه را حفظ برجام و جلوگیری از آسیب رساندن آمریکا و دیگر طرفها به منافع کشورمان از این توافق دانست. به نظر میآید که وزارت امور خارجه و به طور کلی نظام تصمیمگیری کشور در مسائل مرتبط با سیاست خارجی لازم است برای دست یافتن به این هدف به ظرفیتهای مغفول مانده برای حفظ و حراست از برجام توجه دوبارهای نشان دهند.
دو مسئله روابط ایران و عربستان و همچنین مذاکره درباره مسائل منطقهای دو ظرفیتی است که در سه سالی که از اجرای برجام گذشته است به آن توجه کافی نشده است. واقعیت آن است که از پایههای تصمیم دونالدترامپ در مخالفت با برجام اقدامات مقامات سعودی است که به شکل مستقیم و غیرمستقیم درصدد از بین بردن برجام بودهاند. از همین رو هر چه روابط میان کشورمان و کشور عربستان سعودی تیره و تار شود به همان نسبت احتمال پایداری توافق هستهای نیز کاهش مییابد. اصلاح رابطه میان این دو قدرت منطقهای علاوه بر ثمرات بی شماری که برای این دو کشور و منطقه پرآشوب خاورمیانه دارد میتواند برجام را نیز از خطر از بین رفتن مصون بدارد.
از طرف دیگر به دلیل حضور مستقیم و پررنگ ایران در بحرانهای منطقهای پایان هر بحرانی تنها با رضایت مقامات نظام سیاسی ایران ممکن خواهد بود و همین وضعیت برای دیگر قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای درگیر در خاورمیانه وجود دارد. در نتیجه میتوان گفت همه کشورهایی که به نوعی در این بحرانها از عراق و سوریه تا یمن و فلسطین حضور دارند چارهای جز مذاکره و پذیرش بخشی از خواستههای طرفهای دیگر ندارند. در چنین وضعیتی که کشورهای طرف برجام آمادگی خود را برای مذاکرات منطقهای با ایران به صراحت و به دفعات اعلام کردهاند همین موضوع میتواند به شکل مستقیم به تقویت توافق هستهای نیز بینجامد. مطلب آخر آن که در سه سالی که از اعلام توافق هستهای میان ایران و کشورهای ۵+۱ میگذرد ظرفیتهای بسیاری برای تقویت برجام از دست کشورمان رفته است، حال باید منتظر ماند و دید که آیا برای حفظ برجام به این دو موضوع توجهی نشان داده میشود یا این دو هم از کف خواهد رفت؟!