علی میرزامحمدی *
یکی از رورشهای جدید درمان بیماریهای پیشرفته و لاعلاج پیوند اعضا است که به دو صورت انجام میگیرد؛ یا از بدن زنده به انسان (مانند پیوند کلیه) یا از بدن فرد متوفی که دچار مرگ مغزی است به انسان زنده. امروزه در کشورهای مختلف با تصویب قوانین مرگ مغزی و با تبلیغات گستردهای که در خصوص اهدا عضو پس از مرگ انجام میگیرد، اعضای بیماران مرگ مغزی به بیماران نیازمند اهدای عضو پیوند زده میشود. در واقع هر کشوری با توجه به ارزشها و هنجارها و بافت فرهنگی خود، به گونهای با مسئله مرگ مغزی و پیوند اعضا برخورد کرده و این مشکل را به شکل خاص و منطبق با فرهنگ حاکم بر جامعه، حل کرده است. کشور ایران هم با توجه به پیشرفتهای روزافزون پزشکی خود با تصویب قوانین سعی در رفع ابهامات کرده است که این کار علاوه بر حفظ جان و ارتقای کیفیت زندگی بیماران از نقش مهمی در صرفه جویی ارزی و کسب اعتبار جهانی برخوردار است.
میزان اهدای ازای به ازای هر یکمیلیون نفر جمعیت ایران از 0. 3 نفر در دهه 80 به 10 نفر در سال 1396 افزایش یافته است. در حال حاضر رتبه جهانی ایران در اهدای عضو33 است. وضعیت پیوند عضو و میزان رشد آن در ایران نیز طی سهدهه گذشته بسیار مطلوب بوده است؛ به طوری که در بسیاری از موارد کشورمان در منطقه و آسیا رتبه ممتاز را بهخود اختصاص داده است. با اینهمه موانع مهمی در تمایل خانوادههای ایرانی به اهدای عضو وجود دارد. در گونه شناسی این موانع میتوان به پنج عامل اصلی تاکید نمود:
1- موانع عاطفی: بر این اساس حس عاطفی به خانوادهها به ویژه والدین اجازه نمیدهد تصمیم گیری مناسب انجام دهند. عشق و علاقه شدید آنها به عزیز مرگ مغزی، اندوه شدیدی تحمیل میکند که قوه تفکر منطقی را از آنها سلب میکند.
2- موانع شناختی – فرهنگی: بر این اساس عدم شناخت و بینش نامناسب خانوادهها و عدم بستر مناسب فرهنگی، هالهای به وجود میآورد که مانع تمایل قلبی آنها به اهدای عضو میشود. ضعف اطلاعات درباره مرگ مغزی از جمله این موارد است. خانوادهها چون فرد را در قید حیات تصور میکنند، مرگ مغزی را مفهومی مبهم میدانند. برخی خانوادهها از وضعیت افراد دریافت کننده اطلاعاتی ندارند و این عدم شناخت مانع از احساس همدردی با آنها میشود. از طرف دیگر بستر فرهنگی مناسب از طرف رسانههای سنتی بانفوذ مانند خطابه و منبر فراهم نمیشود.
3- عدم پذیرش واقعیت و امیدواری افراطی: بر این اساس خانوادهها هنوز حاضر نیستند واقعیت امر را بپذیرند. آنها اعتمادی به کادر پزشکی ندارند. برخی از آنها حتی استدلالهای به ظاهر منطقی دارند: هر روز پیشرفت تازهای در علم پزشکی ایجاد میشود. شاید در این فاصله چارهای پیدا شود! حتی عدهای با اتکای به آموزههای دینی به معجزه اشاره میکنند.
4- موانع اعتقادی- مذهبی: یکی از قویترین موانع اهدای عضو، باورهای اعتقادی است که گاهی به رنگ و لعاب مذهبی نیز بیان میشود. برخی ادله به معاد جسمانی به همراه معاد روحانی اشاره میکند.ترس از تداوم گناه با عضو اهدایی، جلوگیری از توهین و اهانت و مثله کردن بدن مرده مسلمان،ترس از عدم رضایت خود فرد درگذشته و غیره از جمله این ادله است.
5- فشار اجتماعی: فشار اطرافیان عامل مهمی در ممانعت خانوادهها از اهدای عضو است.ترس از اینکه متهم به فروش بدن عزیز خود شوند،ترس از حرف و حدیث هایی که در تشییع جنازه و بعد از ان در میان فامیل و محله بپیچد و غیره در این دسته قرار میگیرد.
برای از بین بردن بسیاری از این موانع، علاوه بر نقش آموزشی مدارس، رسانهها به ویژه جراید، و فضای مجازی میتوان به نقش حوزههای علمیه و مراجع و نفوذ رسانههای سنتی چون خطابه و منبر نیز اشاره نمود. خوشبختانه در دهه 90 بسیاری از این موانع تضعیف شدهاند ولی دست کم برای تداوم وضعیت کنونی و در حالت بهتر از این، افزایش میزان تمایل به این کار خداپسندانه لازم است برنامه ریزیهای فرهنگی و اجتماعی منسجمی مد نظر قرار گیرد.
** این یادداشت بر اساس پژوهش خود نویسنده با عنوان " برساخت نظریه درباره عدم تمایل خانوادههای ایرانی به اهدای عضو در حالت مرگ مغزی" به رشته تحریر درآمده است.
* جامعه شناس