محمد توکلی
نوشته هتاکانه خواننده ای پر حاشیه باز هم نام او را بر سر زبانها انداخته است. او که تا پیش از انتخابات۹۶ خوانندهای پرحاشیه اما محبوب برای نوجوانان بود، در روزهای انتخابات به یکباره در کنار «کاندیدای انقلابی» قرار گرفت. در آن روزها بسیاری به اصولگرایان خرده گرفتند که چرا چنین فردی با چنان رفتار و گفتاری را در کنار خود جای می دهید؟ آیا کسب چند رای بیشتر از طریق هواداران اینستاگرامی این خواننده ارزشش را دارد که ارزش های ادعایی خود را زیر پا بگذارید؟
جریان تندرو در آن روزها پاسخ میدادند که او «توبه» کرده است و حالا دیگر جزیی از جریان «انقلابی» است. چشم بصیرت اصولگرایان، «استاد محمدرضا شجریان» را عامل بیگانه میدید و فردی معلومالحال را خواننده انقلابی! آن روزها گذشت و با شکست آنان که خود را انقلابی مینامیدند خواننده قصه ما هم به خانه اش بازگشت. دیگر نه خبری از یادداشتهای «بصیرت افزایانه» خواننده زیرزمینی سابق بود و نه اصولگرایانِ با «بصیرت» تمایلی به یادآوری آن روزها داشتند اما تاریخ سختگیرتر از آن است که بتوان به سادگی از آن فرار کرد! روزها گذشت تا امروز که خواننده توبهکرده و انقلابی شده حضرات با «بصیرت» علنا به امام سوم، توهین و هتاکی کرده است.
احتمالا اگر این ماجرا برای جریان مقابل این جماعت رخ داده بود همچون عاشورای۸۸ از صدر تا ذیل جریان اصلاحات را به توهین به امام حسین (ع) متهم میکردند و حکم به بی دینی هر آن کسی که رنگی از اصلاحات داشته باشد می دادند اما امروز ترجیح می دهند حتی درباره اتفاقی که رخ داده صحبت هم نکنند. قاعدتا قرار نیست خبط یک نفر به پای یک جریان نوشته شود اما پرسش مهمی که می توان مطرح کرد این است که مدعیان «بصیرت» چه زمانی متوجه خواهند شد که دارند آدمها، جامعه و جهان را اشتباه میبینند؟ کِی قرار است بپذیرند که بصیرت کافی را برای تشخیص مسائل پیچیده سیاسی ندارند. مسئله، این خواننده بی اهمیت نیست.
مسئله الگویی است که مدعیان «انقلابیگری» و «بصیرت» در رفتار سیاسی خود پیشه کرده اند. روزی احمدینژاد را بت می کنند و فردایش متوجه اشتباه بزرگ خود می شوند، روزی آیت الله هاشمی را مخالف نظام میخوانند و پس از فقدانش متوجه خطای بزرگ خود در حذف او از ارکان تصمیمگیری کشور میشوند، روزی افراد دلسوز بسیاری را به حصر و حبس میفرستند و بعد به این نتیجه میرسند که چگونه باید این خطا را جبران کنیم و راه حل بحرانها در دست همان هاست که حذف شان کردیم و...از این نوع مثالها می توان ده ها مورد را در طول چهار دهه گذشته ذکر کرد. نقطه مشترک تمامی این مثال ها هم آن است که تندرویِ اهل «بصیرت» سبب قضاوت ناصحیح آنان از افراد و شخصیت های سیاسی شده است. به نظر میآید اتفاقی که در روز گذشته توسط آن خواننده هتاک رخ داد نمایش عریانی از واقعیت بی بصیرتی جناح تندرو بود. آیا عبرت گیرندهای هست؟!