گروه سیاسی: سخنگوی وزارت امور خارجه با اعلام رسمی حضور هیئتی از طالبان در تهران مذاکرات ایران و طالبان را تایید کرده است و حالا میتوان گفت این مذاکره که بر اساس شنیدهها در سالهای اخیر به شکل غیررسمی در جریان بود شکلی رسمیتر به خود گرفته است. طالبان یکی از گروههایی بود که نیروهای تحت حمایت ایران در سالهای دورتر با آنان در افغانستان در حال نبرد بودند و تا همین چند سال پیش نیز از سوی ایران به عنوان گروهی تروریستی مورد اشاره قرار میگرفتند اما همزمان با تغییرات رخ داده در جایگاه این گروه در افغانستان حالا دیگر چه در سطح داخلی کشور افغانستان و چه در سطح بینالملل بهعنوان یکی از بازیگران سیاسی موثر در این کشور شناخته میشود.
برخی تحلیلگران با اشاره به کوچ نیروهای داعش به افغانستان بر این عقیده هستند که مذاکرات ایران و طالبان به موضوع مقابله با گروه تروریستی داعش بازمیگردد و این مذاکرات بیشتر از آنکه وجهی سیاسی و دیپلماتیک داشته باشد مرتبط با مسائل نظامی و امنیتی است، گروهی دیگر از ناظران سیاسی اما بر این عقیده هستند که نقش پررنگ وزارت امور خارجه در کنار سفر اخیر دبیر شورای عالی امنیت ملی به کابل نشانگر آن است که مذاکراتی دو وجهی میان ایران و طالبان در جریان است؛ وجهی مرتبط با مسائل امنیتی و حضور داعش در این کشور و وجهی دیگر مرتبط با مسائل سیاسی و به خصوص طرح صلح دولت افغانستان و طالبان.
اما پرسشی که به این بهانه میتوان مطرح کرد آن است که چرا تصمیمگیران در ایران چنین رویکردی را در قبال ایالات متحده در نظر نمیگیرند؟ توضیح بیشتر آن که با دقت در تاریخچه روابط ایران با عراق یا روسیه یا طالبان یا برخی کشورهای حوزه خلیج فارس یا بعضی کشورهای اروپایی و یا... میتوان نقاط بسیاری را به عنوان نقاطی اختلافبرانگیز و تنشآلود میان دو طرف مذاکره یافت. به عنوان مثال سابقه سالها مقابله نظامی با شبه نظامیان طالبان موضوعی نیست که بتوان به سادگی از کنار آن عبور کرد اما امروز و بنا بر ارزیابی که از منافع ملی در میان تصمیمگیران نظام سیاسی به وجود آمده است مذاکره و توافق با طالبان یا عراق یا روسیه و... بدون اشکال عنوان میشود. چرا نمیباید از همین الگو برای آزمودن مذاکراتی دیگر با دولت آمریکا استفاده کرد؟
مشخص است که اختلافات و تنشهای میان ایران و آمریکا از هر یک از موارد پیش گفته پیچیدهتر و گستردهتر است اما آیا مذاکرات هستهای و یا مذاکرات درباره موضوعی افغانستان در اوایل دهه هشتاد و یا دیگر مواقع این چنینی سبب ذخیره تجربه کافی برای اتخاذ تصمیمی صحیح و منطبق بر منافع ملی نشده است؟ واقعیت آن است که ادامه روند موجود در قبال دولت ترامپ نه کمکی به حل مشکلات مردم میکند و نه میتواند تهدیدات موجود را کاهش دهد. سیاست «بی سیاستی» و انفعالی که دستگاه دیپلماسی کشور در مواجهه با طراحیهای دولت آمریکا در حال پی گرفتن آن است بیشتر از آن که حاکی از «صبر دیپلماتیک» باشد نشانگر عدم وجود راهبرد و برنامه لازم برای چنین صحنهای است. همگان در نهان و آشکار با این واقعیت موافق هستند که تداوم این وضعیت نه امکانپذیر است و نه میتواند سبب رفع مشکلات فراوانی شود که در زندگی روزمره مردم به وجود آمده است بنابراین، ضروری است تا تصمیمگیران کشور تا بیشتر از این دیر نشده است راهی دیگر را انتخاب کرده و از انفعال چند ماه اخیر به در آیند.