گروه سیاسی: همزمانی دو نشست ورشو و سوچی که هر دو هم به نوعی مرتبط با مسائل منطقه خاورمیانه بود این امکان را به تحلیلگران میدهد تا با بررسی این دو نشست رویکردهای مختلف و متفاوت درباره بحرانهای خاورمیانه را مورد داوری قرار دهند و نقاط ضعف و قوت هر کدام از این رویکردها را بررسی کنند.
نشست ورشو به رهبری ایالات متحده و حضور اسرائیل و کشورهای عربی حوزه خلیج فارس و نشست سوچی که نشستی سه جانبه میان روسیه، ایران و ترکیه با موضوع بحران سوریه بود. این دو نشست با همه تفاوتهایی که با یکدیگر داشت، چه از نظر حاضران در آن، چه اهداف برگزاری و چه نوع نگاه و رویکرد آن به بحرانهای خاورمیانه در یک نکته مشترک بود و آن اینکه نوعی فرار از مذاکره و گفتوگو با طرفهای اصلی اختلاف در این دو اجلاس مشهود است.
در نشست ورشو جای مقاماتی از ایران و فلسطین خالی بود و در نشست سوچی نیز عدم دعوت از نمایندگان عربستان، معارضان سوری و آمریکا این گریز از مذاکره با طرفهای اصلی اختلاف را نمایانگر بود. به نظر میآید علت اصلی و اساسی عدم نتیجهبخش بودن این قبیل نشستها را میباید در همین نکته جستوجو کرد.
به عنوان مثال اگر مسئولان ایالات متحده به جای برگزاری نشست ورشو به دنبال اجماعسازی جهانی برای بر پا شدن میز مذاکره میان فلسطین و اسرائیل ذیل همان "معامله قرن" بودند و از طرف دیگر هم به جای یارکشی برای تقابل با ایران، گزینه مذاکره را به عنوان تنها راه حل اعلام کرده بودند و حتی به شکل نمادین مقامات دولت ایران را هم به ورشو دعوت میکردند قطعا احتمال آن که به اهداف خودشان هم برسند بسیار بیشتر از امروز میبود. در نشست سوچی نیز وضعیت جز این نبوده است.
این چندمین دفعه است که سران روسیه، ایران و ترکیه گرد هم جمع شده تا بتوانند با هم بحران سوریه را سامان دهند. و هر بار نیز برگزاری چنین نشستهایی نتوانسته تغییری ملموس را در شرایط بحرانی سوریه ایجاد کند. علت این ناکامی را هم باید در همان علتی جستوجو کرد که درباره نشست ورشو از آن سخن به میان آمد؛ فرار از رودرو شدن با طرف اصلی اختلاف. مگر میتوان با حذف بخشی از بحرانی به بزرگی بحران سوریه انتظار حل آن و یا حداقل کاهش تبعات منفی بحران را داشت؟
روسیه، ایران و ترکیه اگر قویترین طرحهای دیپلماتیک و قدرتمندترین تجهیزات نظامی را هم در اختیار داشته باشند تا زمانی که وجه دیگر بحران سوریه را در راهحلهای خود و حتی مذاکرات به حساب نمیآورند نخواهند توانست اقدام مثبت قابل توجهی را برای حلوفصل بحرانهای خاورمیانه به سرانجام برسانند.کوتاه سخن آن که تنها و تنها زمانی میتوان از ابزار دیپلماسی برای پیشبرد اهداف استفاده برد که تمامی طرفهای موضوع را وارد بازی کنیم و از مذاکره با طرف اصلی اختلاف هراس نداشته باشیم.