رضا صادقیان
برخلاف نظر اکثر شهروندان و کسانی که از نبود دولت و کاستیهایی نقش دولت در حوزههای مختلف گلایهمند هستند، میتوان رد پای این نهاد بسیار بزرگ را در جای جای زندگی روزمره مردم به وضوح مشاهده کرد.
نهاد دولت در ایران به واسطه کسب درآمد از نفت و سرمایههای زیرزمینی هیچگاه در قبال سیاستها و رویکردهای کوتاه و بلند مدت به افکار عمومی و حتی صاحبنظران پاسخگو نبوده است، گوش شنوایی نیز برای شنیدن نظر کارشناسان خودش نداشته است، از همینرو هر زمان احساس کرده درآمدهای حاصل از فروش نفت را به اسم سیاستهای «تنظیم» روانه بازار، کنترل نرخهای طبیعی، اتخاذ سیاستهای توزیعی، کمک به تولیدکنندگان مد نظر و یاری رساندن به معتمدان دولتیکرده است، البته این همه را به اسم مردم و برای تک تک آنها انجام داده است.
مثال دولت همیشه حاضر را میتوان در چند نمونه ساده نیز عنوان کرد. هر زمان که نرخ ارز با بحران و آشفتگی روبرو میشود که این نیز به سیاستها و رفتارهای طولانی مدت دولت در بازار پولی و مالی طی دههای گذشته بازمیگردد، دولتمردان با چهره و سخنانی که حکایت از تصمیم دولت برای «نجات اقشار کم درآمد» و سایر شهروندان دارد به میدان وارد میشود، در واقع دولت و دولتمردانی که خود زمینهساز چنین بحرانی هستند خودشان برای حل بحران راهکار ارایه میدهند و نقش خود را به عنوان ناجی مردم معرفی میکنند.
وضعیتی که در بازار تلفن همراه، افزایش ناگهانی قیمت خودروهای مونتاژ شده افزایش قیمت گوشت و لبنیات و سایر کالاهای مصرفی از سوی دولتهای وقت انجام شده و میشود تکرار رفتار گذشته دولتیها است. افرادی که خودشان با تصمیمهای آنی و کارشناسی نشده زمینه بروز بحران را در اقتصاد ایجاد میکنند، ولی در گام بعدی به عنوان ناجیان ملت وارد صحنه میشوند. هنگامهای که با ساختاری بزرگ به اسم دولت روبرو هستیم و سیاستهای دولت را در سه بخش سیاستگذاری، اجرا و نظارت را مشاهده میکنیم، ناخواسته به این مسئله پی میبریم که دولت و کارگزاران آن در هر جا و مکانی حضور دارند، دولتی که در زمانهای متفاوت نقش سیاستگذار را بازی میکند، خود نیز مجری سیاستهایش است و در نهایت بر روی سیاستهای اجرا شده نظارت میکند. در واقع دولتها نیز نقش تایید و تکذیب سیاستهای خودشان را نیز عهدهدار هستند و این همه باعث میشود هر زمان اتفاقی رخ دهد همه اذهان و چشمهای به سوی دولت و گفتارهای دولتیها بازگردد.
طنز تلخ اینجاست، دولت همیشه حاضر به دلیل حضور پیوستهاش در سیاستها، بخشهای اجرایی و نظارت حتی در بهترین حالت ممکن ناتوان است. به عبارتی دیگر؛ بزرگی دولت امکان چابکی را به طور کامل تحتالشعاع قرار میدهد و ساختار آن را کند، کمکنش، خسته و بیاندازه هزینهساز میکند.
طی چند روز گذشته وزیر نفت و آموزش و پرورش درباره نیروهای مازاد این دو وزارتخانه و ناتوانی از اجرا شدن طرحهای جدید سخن گفتهاند، در واقع هر دو وزیر بیان میکنند که ساختار تحت کنترل آنان آنقدر بزرگ و هزینهساز است که کل بودجه برای حقوق و مزایا پرداخت میشود و ساخت و بازسازی طرحهای جدید امکان تحقق ندارد و این همه به بزرگی نهاد دولت ختم میگردد.
چرا که بزرگی و مداخلهگری دولت افزایش هزینههای جاری را به دنبال خواهد داشت و از طرفی ناتوانی از رسیدگی به بخشهای اجرایی و نظارت را در پی داشته و دارد. تجربه دولت همیشه حاضر نه تنها برای ساختار دولتها مفید واقع نشده و حتی امکان تحقق نسبی سیاستها و کسب رضایت شهروندان را به همراه نداشته است، بلکه نمایی روشن از نشدنها، نرسیدنها و ناتوانیها بوده و هست.