گروه اقتصادی: مطابق آخرین آمار اعلامشده از سوی مرکز آمار نرخ بیکاری به عدد بزرگ ۱۲درصد رسیده است. با نگاهی به جزییات آمار منتشر شده به این نتیجه میرسیم که میزان بیکاری در گروه جوانان فعال چند برابر ۱۲درصد است. اما چه شد که به این نقطه رسیدیم و چرا دولتها در یک دهه اخیر توجه کافی را به بحران بیکاری از خود نشان ندادهاند؟!
میگویند بیکاری امالفساد است و بخش ممهمی از ریشههای بسیاری از آسیبهای اجتماعی، متلاشی شدن خانوادهها، افزایش بیماریهای روانی همچون افسردگی در میان اقشار جوان جامعه و... به موضوع بیکاری بازمیگردد. از همین رو میتوان گفت حل بحران بزرگ بیکاری نه فقط حلوفصل یک معضل اقتصادی بلکه سامان دادن به مسئلهای خواهد بود که آثار مثبت آن در بسیاری از حوزهها عیان میشود.
به همان نسبت نیز بی توجهی و یا ناتوانی در حل این بحران هم شرایط را به سمت و سویی سوق خواهد داد که علاوه بر تاثیر منفی در حوزه اقتصاد شاهد آثار سوء این بحران در حوزههای مختلف فرهنگ، اجتماع، روابط خانوادگی و... نیز باشیم. برای حل هر مسئلهای ابتدا باید آن را به خوبی فهم کرد. دل خوش بودن به آمارهای ناقص دولتی که در سالهای اخیر ورد زبان مقامات دولت است نه تنها کمکی به حل مسئله نمیکند بلکه سبب بد فهمی از بحران نیز خواهد شد. به عنوان مثال مقامات دولتی مدعی میشوند که حدود ۷۰۰هزار شغل در یک سال ایجاد کردهاند.
بیاییم با این فرض که این آمار کاملا صحیح است به این موضوع بپردازیم. دولتیها میگویند ۷۰۰هزار شغل ایجاد شده است اما نمیگویند در همان سال چندصدهزار شغل از میان رفته و از آن ناگوارتر نمیگویند که حداقل پنج میلیون جویای کار از سالهای گذشته در صف یافتن شغل هستند. گفتن از آن آمار هنگامی که با این نگفتنها همراه میشود مسیر حل مسئله را سختتر و گاه ناممکن خواهد کرد.
با نگاهی دقیقتر به جزییات نرخ بیکاری برای توصیف چنین وضعیتی از واژهای جز اَبَربحران نمیتوان استفاده کرد. میانگین ایجاد اشتغال خالص به مدت یک دهه کمتر از سی هزار شغل در سال بوده است و از طرف دیگر با گسترش دانشگاهها در دو دهه گذشته شاهد سر بر آوردن گروه بزرگی از تحصیلکردگان بیکار هستیم. لشکر بیکاران تحصیلکردهای که اغلب آنان از تخصص و مهارت بی بهره هستند و همین امر علاوه بر دلایل محیطی و بحران اقتصادی ۱۵ سال گذشته یافتن شغل را برایشان سختتر و سختتر میکند.
اما راهحل عبور از بحران بیکاری چیست و چه میتوان کرد؟
بنا بر دیدگاه کارشناسان اقتصادی یکی از تجارب موفق در کشورهایی که توانستهاند بر بحران بیکاری غلبه کنند رونق اقتصادی از طریق جذب سرمایههای داخلی و خارجی بوده است. افزایش ظرفیت واحدهای اقتصادی در دوران رونق و همینطور بهبود فضای کسب و کار دو عنصری است که میتوان با استفاده از آن بر بیکاری گستردهای که علیرغم همه ژستهای تبلیغاتی وجود دارد فائق آمد. اما این راهحل با موانع بزرگی روبروست که میتوان از آن با دو واژه تحریم خارجی و خودتحریمی داخلی یاد کرد. تا زمانی که این دو مانع اصلی برداشته نشود نه تنها بیکاری، بلکه هیچ مسئله اقتصادی دیگر نیز به معنای واقعی حل نخواهد شد.