محمد توکلی
یکی از مهمترین وجوه توافق هستهای میان ایران و گروه۱+۵ که کمتر هم به آن توجه نشان داده میشود تغییر موقعیت ایران از کشوری که عنوان «تهدید علیه امنیت جهان» به واسطه قرار گرفتن ذیل فصل هفت منشور ملل متحد بر روی آن بود به کشوری که میتوان با آن همکاریهایی حتی در حوزه هستهای داشت بوده است. اما چرا این دستاورد توافق هستهای که حتی شاید بتوان آن را برابر با رفع برخی از تحریمها دانست آن چنان به چشم نیامد و هنوز هم با وجود گذشت بیشتر از سه سال از اجرایی شدن برجام برخی آن را موضوعی بی اهمیت میدانند؟
پاسخ کوتاه به این پرسش آن است که وقتی از ظرفیتی درست و به موقع استفاده نشود اهمیت آن نیز به درستی فهم نخواهد شد. حکایت این ظرفیت حاصل از برجام نیز چنین حکایتی است. ما میتوانستیم در همان روزهایی که جامعه جهانی نظام سیاسی ایران را به واسطه برجام و تغییر رویکرد در مذاکرات هستهای موردی قابل اعتماد و آماده همکاری شناخته بود و فضای لازم برای قدرتنمایی دیپلماتیک فراهم شده بود به سمت و سوی حل مسائل باقی مانده میان ایران و دیگر کشورها حرکت کنیم.
مسائل باقی ماندهای که مهمترین آن به موضوعات مربوط به بحرانهای منطقه بازمیگشت.اما در آن روزها به هر دلیلی مسیر دیگری برگزیده شد و رویکردی مبتنی بر روشهایی غیر دیپلماتیک انتخاب شد. عدم همراهی با جامعه جهانی در جنگ داخلی سوریه و همینطور تقابل عربستان سعودی و یمن فضایی را رقم زد که به تدریج ظرفیتهای موجود برای استفاده از اهرمهای دیپلماتیک جهت حفظ منافع ملی در مسائل منطقهای کمتر و کمتر شد.
با حضور دونالد ترامپ در کاخ سفید پیشبینیها به این سمت حرکت کرد که بار دیگر شاهد افزایش تنشها در روابط ایران و آمریکا خواهیم بود. در مواجهه با این پیشبینیها هم آن طور که باید و شاید برنامه خاصی نداشتیم و در نهایت نیز امضای ترامپ برای خروج از برجام و از آن مهمتر تحریمهای بانکی و نفتی دستاوردهای اقتصادی توافق هستهای را به خط پایان رساند. بخش بزرگی از بهانهها و توجیهات رئیسجمهور ایالات متحده برای عبور از برجام به مسائل منطقه بازمیگشت.
همان مسائلی که ایران میتوانست با رویکردی دیگر در فضای پسابرجام آن را به مسیری دیگر هدایت کند. به بیان دیگر شاید اگر رویکرد تصمیمگیران در مسائل منطقهای نوعی دیگر بود بخش بزرگی از بهانهتراشیهای ترامپ برای توجیه خروج از توافق هستهای هم وجود نمیداشت.اما آیا میتوان اکنون مسیر معکوس را برگزید؟! مسیری که اینبار استفاده دیپلماتیک از مسائل منطقه به حفظ دستاوردهای توافق هستهای که در حال مرگ است منتهی شود؟
به نظر میآید برای پاسخ به این پرسش ابتدا میباید گزینه مذاکراتی جدی و در سطحی همچون برجام هستهای را با کشورهای منطقه و به خصوص عربستان و همینطور قدرتهای فرامنطقهای که منافع خود را در خاورمیانه جستجو میکنند آغاز کنیم. بدون برپایی میز مذاکره درباره بحرانهای منطقه به ویژه مذاکره مستقیم ایران و عربستان امکان بازگرداندن برجام به حیات طبیعی دور از ذهن خواهد بود.