گروه سیاسی: سخنان تند و غیرمترقبه دیروز حسن روحانی علیه اتحادیه اروپا و بیارزش دانستن سازكار اینستكس، (در حالیكه جواد ظریف، اینستكس را گام اول اجرای تعهدات اروپا دانسته بود) بازتاب زیادی داشته است كه مورد بارز آن حمایت تمام قد رسانههای طیف تندرو اصولگرا از ادبیات دیروز رییسجمهور بود! در این زمینه بهزاد احمدینیا- روزنامه نگار حوزه اقتصادی- در نقدی با عنوان «سخنرانی رئیس دولت ایران به سبک احمدی نژاد!» نوشت: سخنان دیروز رئیسجمهور مبنی بر اینکه ایران تا ۴ روز دیگر گام بعدی خروج از برجام را هم بر میدارد، واکنشهای مختلف بینالمللی و داخلی در پی داشته است. ...
در اعلامی که برای چندمین بار توسط رئیس دولت ایران با لحن طعنهآمیز و بیتفاوت، به سبک احمدینژاد ارائه شد، تإکید شد که ایران از ۴ روز دیگر غنیسازی به هر مقدار که لازم داشته باشد انجام میدهد و پایبند تعهد ۳/۶۵ درصدی در برجام نخواهد بود. او همچنین تهدید کرد در صورتی که اتحادیه اروپا به تعهدات خود درباره رآکتور اراک جامه عمل نپوشاند و طبق برنامه برجام پیش نرود، تهران این رآکتور را به وضعیت پیشین باز میگرداند. او از اتحادیه اروپا و آمریکا دعوت کرد به میز مذاکره و روش گفتوگو بازگردند!!
حدود ۲ دقیقه از سخنرانی روحانی، هم یادآور احمدینژاد و کاغذپارههایش بود و هم برخی سخنرانیهای نمازجمعه هاشمی رفسنجانی در دهه ۷۰ را تداعی کرد اما حاوی چند نکته بسیار مهم بود که نیاز به رمزگشایی دارند. نخست اینکه تهدید و ضربالاجل پیشین برای افزایش ذخایر اورانیوم غنی شده و آب سنگین، در تاریخ مشخص شده عملی نشد. صرف نظر از اینکه ما یکسال پس از خروج قطعی و دو ماه پس از عمل به وعده از سوی واشنگتن اقدام کردهایم، آنها دقیقا در همان روز و ساعتی که وعده داده بودند تحریمشان را برقرار کردند اما این طرف با زحمت فراوان و چند برابر کردن فعالیت و چندین بار وزنکشی بالاخره فقط ذخیره اورانیوم ۳/۶۷ خود را از برجام خارج کرد؛ نکته اینجاست که آب سنگین، از کیک زرد مهمتر و واکنش برانگیزتر بود. این وضعیت به دنیا نشان داد تحریمها و فشارها در کنار فسادها و سردرگمیهای بخشهای مختلف... که نمیتوانند به تصمیم واحد برسند، امکان اقدام و عمل اثرگذار را از تهران گرفته است.
دوم: روحانی گفت ایران از این به بعد هر چقدر نیاز داشته باشد اورانیوم را غنی میکند. اولا که ایران چه نیازی به اورانیوم غنی شده دارد؟ نیروگاه بوشهر مدتی است که از مدار خارج شده و کار نمیکند، اگر کار کند هم ما نمیتوانیم برای رفع نیاز آن به سطح لازم غنیسازی برسیم و میله سوخت که قطعا نمیتوانیم تولید کنیم چون تکنولوژی آن را نداریم. بعد هم پرسش قدیمی: با این همه نفت و گازی که حالا روی دستمان هم مانده، فعالیت هستهای به چه دردمان میخورد؟ توضیح بیشتر اینکه افزایش سطح غنیسازی به هر میزانی، نیازمند نصب سانتریفیوژها و آبشار کردن آنهاست که هفتهها زمان و میلیاردها تومان پول نیاز دارد چه اینکه با ورود اولین سانتریفیوژهای اضافهتر از توافق، دوربینهای آمانو (آژانس بین المللی انرژی اتمی) آنها را میبیند و دنیا شدیدترین واکنش را نشان خواهد داد. واکنشی که هر چیزی میتواند باشد.
سوم: خواسته تهران در زمان تعیین ضرب الاجل از طرفهای باقیمانده این بود که نفت بخرند و پول بدهند که البته بسیار بیمنطق بود چون اغلب طرفهای مقابل، اقتصادِ حکومتی و دستوری ندارند و بخش خصوصی هم با آمریکا شوخی نمیکند؛ اما حالا خواسته و طرف درخواست تغییر کرده است. او از اروپا و آمریکا خواست به میز مذاکره و روش منطق بازگردند. گویا از سال ۲۰۱۷... ایران از ترامپ دعوت به مذاکره کردهاند و کاخ سفید لجاجت بچهگانه کرده و گفته «مذاکره نمیکنیم».
چهارم: بازگشت یا پایبندی به بندِ اراکِ برجام منوط به عمل اروپا به تعهدات در قبال تغییرات این رآکتور شده است. میتوان برآورد کرد که روزی روحانی یا ظریف مصاحبه میکنند و میگویند خوشبختانه اروپا آمد تعهداتش را به روز کرد و ما از این بخش برجام خارج نمیشویم؛ چون کسی هم نمیداند که اصلا چه شده و موضوع چه بوده پس دردسری هم ایجاد نمیشود. این تهدید، بدون یک گزارش پیشرفت کار، هیچ ارزشی ندارد.
پنجم: چرا اورانیوم در مقابل تحریمها، اما اراک در مقابل تعهدات هستهای و فنی طرف مقابل؟ برجام یک چیز است، برای خروج از آن چرا چند مدل خواسته جداگانه مطرح میشود؟ اگر قاطع بودیم و میدانستیم چه میخواهیم بکنیم، همان خروج ترامپ از برجام بهانهی مناسبی بود و بازگشت اجرای کامل آن هم خواسته مشخص و بر حق، این آسمان و ریسمانها فقط افکار عمومی جهان و جو دیپلماتیک را ذره ذره علیه ایران خواهد کرد و نتیجهاش کاملا ناخوشایند و نامیمون خواهد بود