رضا صادقیان
چند روز قبل در حال مشاهده عناوین کتابهای جدید در سایت «مرکز بررسیهای راهبردی ریاست جمهوری» سابق و «مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری» فعلی بودم، البته به این تغییر اسم سازمانی کاری نداشته باشید و به راستی مهم هم نیست. نکته مهمتری نظرم را جلب کرد، این مرکز پس از سالها در حال انتشار کتابها و پژوهشهایی است که با بودجه سازمانی خودش و در سالهای 84 الی 92 و به سفارس دولت نهم و دهم انجام شده را در دسترس عموم میگذارد. عناوین و سرفصلهای هر کدام از این کتابهای در نوع خودش کمنظیر است.
در میان کتابهای بارگذاری شده روی سایت عنوان «مبانی نظری سفرهای استانی دولت نهم» جذابتر از عنوانهای دیگر بود. واقعیت اینکه در سالهای قبل کتابهایی ماند «معجزه هزاره سوم»، «حماسه نیویورک» و «ویژهنامه سوم تیرماه» را برای شناخت بیشتر مبانی فکری و خصوصا درک رفتار سیاسی دولتمردان نهم و دهم مطالعه کرده بودم. در میان این سه کتاب، مقدمه کتاب حماسه نیویورک جالبتر بود. نویسنده با قلمی شیوا و روان حضور رییس دولت در نیویورک را همچون پیروزی رزمندگان ایران در دوران جنگ تحمیلی و تصرف شهر فاو توصیف کرده بود. نکته دیگر آنکه در همان مقدمه با ادبیاتی قوی و جانداری روبرو بودیم. اینجا بحث موافقت و مخالفت با زاویه نگاه نویسنده نیست، مسئله از این جهت مهم بود چه بسیار افرادی که با ظاهری متفاوت و شیوه زیست روزانه متفاوتتر برای دولتمردانی قلم میزدند که حداقل ظاهر مسئولان آن هزاران کیلومتر با حمایت کنندگان فکریشان تفاوت داشت. حال نیز گمان کردم این کتاب نیز در همان حوالی فکری سیر کرده است، در صورتی که چنین نبود.
کتاب مبانی نظری سفرهای استانی دولت نهم طی سالهای 85 و 86 به نگارش درآمده است (این اطلاعات از مسئول کتابهای الکترونیکی مرکز مورد نظر به دست آمد). کلیت بحث ارایه شده توسط نویسنده سلبی برخورد کردن با دولتهای قبل از دولت نهم است. شیوهای که نه تنها از سوی نزدیکان رییس دولت به صورت شفاف پیگیری میشد بلکه در سال 88 و در هنگامه تبلیغات نامزدها رنگ و لعاب مشخصتری به خود گرفت. خصوصا نهی و نفی کامل سیاستهای اجرا شده توسط دولت «سازندگی» و «اصلاحات». نویسنده، جلال میرزایی از واژه «توسعهمحور» برای معرفی دولت سازندگی استفاده میکند و از عبارت «تکثرمحور» برای دولت اصلاحات. از متن نوشتار کتاب مشخص است نویسنده این دو واژه را از این رو استفاده کرده که در هنگام معرفی دولت نهم از رویکردی نوین و متفاوت آن و «گفتمان» جدید نام ببرد، از همین رو دولت نهم از نگاه ایشان دولت «درونزاد دینی» و «عدالتمحور» نام میگیرد، دولتی که به آرمانهای نخست انقلاب اسلامی و مبانی دینی سازگارتر است.
اما، اینکه خلق واژه درونزاد دینی دقیقا به چه معناست از سوی نویسنده تبینی صورت نمیگیرد به سادهترین شکل ممکن از کنار بار معنایی نهفته در آن عبور میکند. از محتوای کتاب میتوان نویسنده را بخشی از نویسندگان و دلبستگان به دولتهای نهم و دهم شناخت، چنین مدعای با توجه به صفحات 160 الی 162 کتاب قابل اثبات است. نویسندهای که فعالیتها و تلاشهای دولتهای قبل از سال 84 را مهم نمیانگارد و برای هر کدام نقصانی بر میشمارد و به سادگی و بدون در نظر گرفتن وضعیت اجتماعی و اقتصادی کشور در آن روزگار شرح داده شده هر دو دولت را به عنوان دولتهایی که از «آرمانها» و «گفتمان رسمی» خارج شدهاند معرفی میکند. این مهم نیز در کنار گفتار و ادبیات ستایشآمیز در خصوص دولت نهم نیز از سوی نویسنده قابل توجهتر است.
اما سوال اساسی نه درون ساختار کتاب و یا گفتاری که از سوی نویسنده برای دولتمردان دولت وقت به نگارش درآمده نیست، بلکه از جریان اصلاحات و منادیان اندیشه و منش اصلاحطلبی است. خصوصا افراد و شخصیتهایی که هر نقدی را تضعیف این جبهه معرفی میکنند. کسانی که در هنگام انتخابات سخنها و جلسات پی در پی از دوری و نزدیکی کاندیدا به طیف اصلاحطلب میگویند و مدعی هستند لیست را با دقت خاص و گفتگوهای دقیق و با در نظر داشتن شرایط سایر کاندیدا و جریانهای سیاسی بستهاند و هر کدام از افراد حاضر در لیستها چه در شهرهای بزرگ و کوچک با ظرافتهایی انتخاب شدهاند. سوال اینجاست؛ براساس کدامین سازوکارهای انتخابی و شناخت و افکارسنجی و حتی بررسی کارنامه عملی و فکری نام نویسنده به لیست امید و کاندیدای جبهه اصلاحات در سال 1394 ورود پیدا میکند؟!
نویسندهای که هیچ کدام از مبانی فکری اصلاحطلبی را در سالهای 84 تا سال 94 قبول نداشته و در رد آن نوشتاری بلند از خویش برجای گذاشته چرا از لیست اصلاحطلبان و بر صندلی مجلس تکیه میزند و شهروندان به نام اصلاحطلبی و لیست امید به ایشان و سایر افراد رای میدهند؟ دیگر آنکه، وارد کردن افراد به لیست اصلاحات در دقایق پایانی و از روی ناچاری و یا هر عنوان دیگر تا این لحظه و ساعت کدامیک از دستاوردی این جبهه به حساب آمده که با هر کدام از انتخابات عدهای با این تابلو وارد میدان میشوند و در بزنگاههای اساسی کل جبهه اصلاحات و نیروهای اسبق، سابق و فعلی آن را با ارزانترین قیمت چوب حراج میزنند؟ آیا قرار بود با همین افراد فراکسیون امید به فعالیت در مجلس شورای اسلامی همت گمارد و موفقیتهای مثال زدنی کسب کند؟!
به نظر میرسد تا هنگامهای که چنین افرادی و با کارنامه روشن و با چرخشی ناگهانی در لیست اصلاحطلبان هویدا میشوند و با گرفتن عکسهای یادگاری و بیان حرفهایی که خودشان به هیچ کدام از کلماتش باور ندارند در شب تاریک اصلاحطلب میشوند نمیتوان و نمیبایست ذرهای از فراکسیون امید و سایر فراکسیونهای نزدیک به اصلاحطلبان توقع حرکتهای اصلاحی داشت!
اعتبار از دست رفته اصلاحات با شجاعت و تدبیر برمیگردد نه محافظه کاری (364283)