محمد توکلی
خطیب نماز جمعه مشهد در پاسخ به اظهارات رییسجمهور که گفته بود «برخی در گوششان پنبه است، مدام میگویند از مذاکره با قدرتهای بزرگ چه سودی بردهایم؟» میگوید: «اینها در گوششان پنبه نیست، اینها در مغزشان عقل است که میگویند چه سودی بردهایم؛ مگر خود شما نگفتید که «دیوانه است کشوری که با آمریکا مذاکره کند»، خود شما گفتید، یعنی اگر منافع ملی ما اقتضا کرد، دیوانه شویم؟! ۱۵ دقیقه با اوباما رئیسجمهوری آمریکا مذاکره تلفنی داشتید، نتیجهاش چه شد؟ چند ماه خوشوبش با دولتمردان آمریکا، خیابانگردی با آنان و عکسهای نوهها را به هم نشان دادن، نتیجهاش چه شد؟ جز این برجام لعنتی؟...نتیجه برجام را بیاحترامی و تحریم بیشتر بود. برای برجام هر دستاوردی که توهم میکنید، آیا به هزینهای که دادیم میارزید؟ رشد فناوری هستهای را متوقف کردیم، در آبسنگین اراک بتن ریختید، آیا به هزینهای که دادیم، میارزید؟ این خوشوبش کردنها و مذاکرات چه شد؟ نتیجهاش جز این جسارت، تخلف، بیاحترامی و تحریم را چند برابر کردن، چه داشت؟»
این اظهارات آقای علمالهدی را با اندکی تغییر و کمی محترمانهتر میتوان هر روز در رسانههای جناح تندرو و در صدر آنان صداوسیمایی که مدعی «رسانه ملی» بودن است مشاهده کرد. خلاصه حرف این افراد آن است که «برجام لعنتی نه تنها تحریمی را کاهش نداد بلکه سبب افزایش تحریمها و فشار بر مردم هم شده است» اما آیا در واقعیت هم توافق هستهای تحریمها را افزایش داد و مردم را تحت فشار بیشتری قرار داده است؟! برای پاسخ به این پرسش تنها کافی است هر فردی وضعیت زندگی شخصی خودش را در این سه مقطع زمانی مقایسه کند:
سالهای ۸۹ تا ۹۲، سالهای ۹۲ تا ۹۶ و سالهای ۹۶ تا امروز. مقایسه این سه مقطع زمانی به خوبی نشان خواهد داد که «برجام لعنتی» باعث افزایش فشارها شده است و یا نبود راهحلی همچون آن. اواخر دولت احمدینژاد که تورم به چهل درصد رسیده بود و نرخ رشد اقتصادی منفی هفت درصد را نشان میداد دقیقا در مقطع زمانی بود که تحریمهای نفتی و بانکی اجرایی شده بود و در نتیجه با وجود شعارهای دهانپرکن مسئولان وقت، اقتصاد کشور قفل شده بود؛ دو سال اخیر نیز وضعیت اقتصادی مانند همان روزها و بلکه بدتر است؛ خروج آمریکا از توافق هستهای سبب بازگشت دوباره تحریمهای نفتی و بانکی شده است و با وجود آن که دیگر خبری از مدیران دولت احمدینژاد در رأس قوه مجریه نیست اما همان فشارهای اقتصادی در حال تکرار شدن است؛ تورم بیش از چهل درصدی و باقی ماندن نرخ رشد اقتصدی در ارقام زیر صفر.
اما مقطع زمانی سالهای ۹۲ تا ۹۶ چطور؟! دوران توافق موقت و پس از آن برجام. به عنوان نمونهای آشکار که موضوعی غیرقابل خدشه است میتوان به درآمدهای نفتی توجه کرد که لغو تحریم نفتی که از آثار برجام بود سبب فروش روزانه ۲.۵ میلیون بشکه نفت بهعنوان مهمترین منبع درآمد کشور شد.
بازتاب سیاسی تفاوت شرایطی اقتصادی در شرایطی که برجام بود و نبود را نیز میتوان در رای به روحانی در انتخابات۹۶ در مقایسه با سقوط درصد محبوبیت او در حال حاضر مشاهده کرد. بنابراین آنچه سبب افزایش فشار اقتصادی به مردم شده است امضای «برجام لعنتی» نیست، بلکه از دست دادن مزیتهای آن است.
برجام را چه کسی نابود کرد ؟ مگر حرف دل رهبر و دلواپسان عدم اعتماد به آمریکا نبود ؟ ما برجام را به این روز رساندیم یا آمریکا ؟ اگر شما هزار مزیت برای برجام بشمری و ما همه را تصدیق کنیم مشکل امروز برجام حل میشود ؟ بله ! اگر برجام پابرجا بود چنین و چنان میشد ولی حالا که نیست . مقصر منتقدین به برجام هستند یا آمریکایی که مثل آب خوردن از برجام خارج شد ؟ این عهدشکنی آمریکا همان واقعیتی بود که دلواپسان انتظار داشتند و شما هرگز نخواستید حتی به آن فکر کنید. (364548)