گروه اقتصادی: «محمدصادق مفتح معاون وزیر اسبق صنعت میگوید: آمار نشان میدهد که اخیرا مصرف لبنیات بهطور نگرانکنندهای کاهش پیدا کرده، همچنین این شرایط برای گوشت قرمز و سفید هم رخ داده است. چنین وضعیتی نشان میدهد که خانوارها در شرایط تورمی سعی دارند هزینهها را به میزان درآمد خود نزدیک کنند. ابتدا از تفریحات و کالاهای لوکس شروع میشود و در گامهای بعدی به کالاهای اساسی میرسد.»
شرایط اقتصادی و سیاسی در سالهای اخیر مشخصتر از آن است که نیازی به شرح و تفسیر اضافهای داشته باشد. هر چقدر هم که مقامات دولتی به وسیله بازی با آمارها از بهبود شرایط اقتصادی بگویند مردم به سادگی با مقایسه وضعیتی که امروز در آن هستند با سالیان دورتر میتوانند به راحتی هر چه تمامتر به مدعیان بهتر شدن وضعیت اقتصادی اثبات کنند که چنین ادعایی حاصل توهم و تبلیغات است؛ از طرف دیگر هر چقدر هم تریبونهای رسمی و در رأس آنان دستگاه تبلیغاتی عریض و طویل صداوسیما از موفقیتهای روزافزون سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و... بگوید نیز مردم میدانند که این حجم گسترده تبلیغات اصطلاحاً امیدآفرین در واقعیت اثری ندارد و در دنیای واقعی خبر و اثری از این به اصطلاح پیروزیهای غرورآفرین نیست.
آنچه که اقشار مختلف جامعه شاهدش هستند چپاولهایی است که گوشهای از آن در ماههای اخیر افشا شده است، تصمیمات یک شبهای که رانتجویان را سرشار از ثروت میکند و سفره مردم را کوچک و کوچکتر میکند، فرزندان مسئولان اسبق و سابق و فعلی است که بار سفر میبندند و به هر جایی میروند که سختیهای زندگی در اینجا را نداشته باشد، شعارهای دهانپرکنی که هزینه آن از جیب مردم میرود و...
میان آنچه مردم در واقعیت میبینند و میشنوند با آنچه مسئولان میگویند و مدعی میشوند فاصلهای جدی وجود دارد و اینطور که پیداست عزمی هم برای پر کردن این شکاف عمیق به وجود آمده میان متن جامعه و قدرت رسمی وجود ندارد. اما چرا هیچگاه اثری از شرمساری و عذرخواهی در رفتار و گفتار مسئولان دیده نمیشود. شرایط امروز، هر آنچه که باشد حاصل عملکرد همین مسئولان و مدیران پر مدعایی است که پروندههای مفاسد اقتصادی نشان میدهد حتی توان تربیت نزدیکترین افراد به خود را هم نداشتهاند! آیا میتوان با سکوت، فرافکنی، مقصریابیهای متوهمانه، رقابتهای جناحی که بهترین نام برای آن «جنگ زرگری» است و مانند آن از زیر بار مسئولیت شانه خالی کرد و با دعواهای جعلی انتخاباتی توجه مردم را از واقعیت زشت و تلخی که در زیر پوست مدیریت کشور در جریان است به امور بی اهمیت و اغلب تصنعی و نمایشی جلب کرد؟! به نظر میآید نخستین گام جهت تغییر این شرایط بغرنج که مردم ایران در آن گرفتار آمدهاند این است که مدیران و مسئولان در سطوح مختلف حکمرانی از فضای تبلیغاتی خارج شوند، وجود بحرانهای عمیق در حوزههای مختلف را به رسمیت بشناسند و شرمساری و عذرخواهی از تمامی مردم ایران را به دلیل عملکرد ناامیدکننده و در بعضی بخشها فاجعهبار خود، جایگزین غرور مدیریتی موجود کنند.