رضا صادقیان
طی روزهای گذشته آنچه بیش از سایر خبرها اقتصادی و اجتماعی خودنمایی میکند جدال بر سر بستن لیستهای انتخاباتی است. وضعیت جریان اصلاحطلب در این میان و از منظر بروز اختلاف در چگونگی ارایه بستن لیست قابل توجه نیست، چرا که در کلانشهرها، شهرها و شهرستانها نیرویی برای معرفی ندارند، ولی شرایط اصولگرایان به گونهای دیگر است.
قالیباف و نزدیکان وی، جریان نزدیک به احمدینژاد، اصولگرایان با سابقهتر و جبهه پایداری بعید است به لیست مشخص و منسجمی برسند. قبلتر علی لاریجانی بیخیال به دست گرفتن دوباره قدرت شده بود، نزدیکان وی نیز رد صلاحیت شدند و احتمالا شاهد تغییراتی در سطح برخی از مدیریتهای کلان در آیندهای نه چندان دور نیز خواهیم بود، اما رسیدن به یک لیست واحد در انتخابات با صدها مذاکره و چانهزنی و کوتاه آمدن از برخی مواضع از سوی اصولگرایان امکان پذیر نیست. گویا دوران انسجام و اتحاد اصولگرایان به عنوان یک جریان یک دست و هماهنگ سپری شده است. در واقع به همان میزان که در میان نیروهای اصلاحطلب با صداهای نسبتا متفاوتی روبرو بوده و هستیم، اصولگرایان نیز با اختلاف نظرهای گسترده و دنبالهداری در حوزههای مختلف روبرو هستند.
حضور مصطفی میرسلیم، قالیباف و رییسی در انتخابات ریاست جمهوری بخشی از این اختلاف درون جریانی بود. در صورتی که در انتخابات سالهای نه چندان دور جریان اصولگرا با یک نیرو به میدان ورود پیدا میکرد، سال 92 نیز با چنین وضعیتی روبرو بودیم، در انتخابات ریاست جمهوری همان سال از یک سو سعید جلیلی حضور داشت و از سویی دیگر دکتر ولایتی. در ظاهر هر دو سخن از اصولگرایی میزدند، ولی اختلاف این دو شخصیت در بزنگاه سخن گفتن از مذاکرات هستهای و رسیدن به نتیجهای کم هزینه روی دیگر اختلاف دیدگاه را به نمایش گذاشتند.
حال، پذیریش یک لیست از سوی مخاطبان آنان و کسانی که موضعگیرهای تقریبا شفاف میرسلیم در انتخابات ریاست جمهوری سال 96 را دیده و حتی مصاحبههای پس از آن نمایی روشن از اختلاف مواضع نیروهای نزدیک به طیف سنتی اصولگرایان و نیروهای نزدیک به قالیباف را خواندهاند، دشوار مینماید. هنگامی که نزدیکان قالیباف نیروهای حزب موتلفه را «مشتی پیرمرد» معرفی میکنند، همزمان نیروهای پایداری نه این و نه آن را قبول دارند، بنابراین قرار گرفتن در یک لیست بسیار دشوار و بلکه ناشدنی خواهد بود.