✍مهین برخورداری
۱. یک روز عصر دوستِ فرزندم با من تماس گرفت و گفت یکی از دوستانش که ۱۴ سال سن دارد میخواهد از پدرش شکایت کند. گفتم به چه جرمی؟ گفت دوستم پیرسینگ زده بود و پدرش از او خواسته دربیاورد. دخترک مقاومت کرده و پدر دختر را به باد کتک گرفته بود. آنقدر زده بود که تمام تن و بدن دخترک کبود شده بود. بعد هم او را در خانه زندانی کرده و اجازهی بیرون رفتن به او ندادهاند!
۲. دو روز بعد از این ماجرا؛ آن اتفاق هولناک برای رومینا اشرفی رخ داد. دختری ۱۳ ساله که به خاطر فرار با مردی ۳۵ ساله به خانه بازگردانده میشود و شب هنگام پدر، دخترک را با داس از پا در میآورد!
۳. در طی یکسال اخیر بارها در یادداشتهایم هشدار دادم که دختران نوجوان را دریابید. ما با نسلی از دختران روبروییم که با تفکری رشد کرده و بالیدهاند که هیچ تفاوتی بین زن و مرد قائل نیست! دخترانی که خود را یک انسان بماهو انسان میدانند و قادر به درک و فهم روابط مبتنی بر غیرت و تعصب و ناموس نیستند.
۴. روابط دختر از کودکی و به ویژه نوجوانی با پدر، آیینهی روابط او در بزرگسالی و جوانی با مردان خواهد بود. دختری که پدری دیکتاتور و آزارگر دارد، دوست دارد در نقش یک قربانی مورد حمایت مرد دیگری قرار گیرد که عشق دریغ شدهی والد را برای او جبران کند. لذا رومینا و رومیناها در دام مردانی با دو سه برابر سن خود میافتند.
۵. خانهی پدری هنوز هم برای بسیار از دختران زندان است. هنوز هم پدران در ناخودآگاه خود دختران را چینی شکستنی تصور میکنند که با یک انگشت زدن و یک لرزش نابجا میشکند. هنوز هم زنان زیادی دوست دارند جواب سونوگرافی آنان نوید یک پسر را به آنان بدهد.
نه! این خانهی پدری امن نیست!