محمد توکلی
«مملکت را فروختند؛ شمال را به روسیه، جنوب را به چین»، «ایران را حراج کردند»، «استقلال مملکت از بین رفت» و ... ؛ این جملهها ومانند آن و حتی از آنها تندتر جملههایی است که در جامعه بسیار شنیده و میشنویم، به ویژه در این روزها که خبر مذاکره برای توافقی بیست و پنج ساله میان ایران و چین هم به گوش میرسد. بیراه نیست که اگر بگوییم همان دلواپسیهایی که اصولگرایان نسبت به مذاکره با غرب و توافق هستهای داشتند، به نوعی دیگر در نگاه برخی به شرق و مذاکره با روسیه و چین دیده میشود. از اختلافات سیاسی که گذر کنیم این نگاه به شرق در میان مردم وجهی اجتماعی نیز دارد که توجه به آن حائز اهمیت است.
میتوانیم اقشار مختلفی که از مخالفت با توافق ایران با چین و روسیه میگویند و نسبت به هر نوع رابطه و قراردادی با شرق نگاهی بدبینانه دارند را فریبخورده و تحت تاثیر رسانههای خارجی نامید اما به نظر میآید ریشه ماجرا جای دیگری است؛ در جایی نزدیک نگاه تصمیمگیران به حوزه سیاست خارجی!
واقعیت این است که شرقگریزی که این روزها شاهدش هستیم روی دیگری از غربستیزی است که در چند دهه اخیر در سطوح مختلف تصمیمگیری و تبلیغاتی و رسانهای شاهدش بودهایم. نگاه ایدئولوژیک حاکم بر مسائل مربوط به سیاست خارجی وضعیتی را رقم زده است که بیش از آن که بررسیهای محققانه و کارشناسانه مبنای عمل قرار بگیرد، چارچوبهای غیرقابل تغییر آرمانگرایانه پایه و اساس تصمیمات است. چارچوبهایی که خلاصه آن در غربستیزی و به شکل آشکارتر آن در آمریکاستیزی نمایان است.
حال اگر با توجه به این واقعیت به واکنشهای منفی و اعتراضی به خبر مذاکرات و توافقهای ایران با چین و روسیه بنگریم ماجرا شکل دیگری به خود میگیرد. شرقگریزی مستتر در مواضع منفی اتخاذ شده علیه قرارداد 25 ساله ایران و چین نتیجه بدیهی غربستیزی نظام حکمرانی در دهههای اخیر است. به بیان دیگر مخالفان توافق ایران و چین بیشتر از آن که با نفس قرارداد و توافق با چین و یا روسیه مخالف باشند، با غربستیزان اعلام مخالفت میکنند و در لایه زیرین اعتراضات به سیاست نگاه به شرق میگویند چرا با سیاست ستیز با غرب و آمریکا نه تنها منافع بسیاری که میشد برای مردم کسب کرد را از دست دادهاید بلکه خسارتهای فراوانی را نیز ایجاد کردهاید که برخی از آنهای اساسا غیر قابل جبران نیز هستند.
نتیجه آن که لازم است تا مخالفتهای جدی با سند همکاری 25 ساله ایران و چین را در یک تصویر بزرگتر مورد توجه قرار داد و دقت داشت که آنچه شاهدش هستیم ریشه در سیاستهایی دارد که با ستیز با غرب انزوای سیاسی و تحریم اقتصادی را به بار آورده است. بنابراین، راه صحیح مواجهه مبنایی با مخالفتها نیز در کنار اقناع جامعه، شفافیت رسانهای و گذر از محرمانگی خلاف مقررات، تغییر نگاه در حوزه سیاست خارجی و جایگزین کردن بررسیهای کارشناسی مبتنی بر منافع ملی به جای غربستیزی بی ثمری است که نتایج منفی ملموس آن حداقل در پانزده سال اخیر برای همگان کاملا ملموس و مشخص است.
با تشکر (368831)