هوشمندی در واکنش
5 مرداد 1399 ساعت 18:17
گروه سیاسی
حادثه اخیر برای هواپیمای مسافربری ماهان که در مسیر تهران – بیروت در پرواز بود و بر فراز آسمان سوریه با دو جنگنده آمریکا مواجه شد را میتوان از زوایای مختلفی مورد بررسی قرار داد. ابتدا روایت دو سوی این ماجرا را با هم مرور کنیم.
بر اساس اعلام مقامهای جمهوری اسلامی دو جنگنده ایالات متحده خلاف مقررات هوانوردی برای هوایپمای مسافربری ماهان که به مقصد بیروت در حال حرکت بود مزاحمت ایجاد کردهاند که بر اثر این حادثه و تغییر مسیر ناگهانی هواپیما چند نفر از مسافران آسیب دیدند؛ به گفته منابع آگاه در نهادهای نظامی هیچ شخصیت سیاسی و یا نظامی شاخصی در این پرواز حضور نداشته است.
اما روایت ایالات متحده طبیعتا با آنچه ایران میگوید متفاوت است، مقامهای نظامی آمریکا میگویند که جنگندههای این کشور مطابق مقررات و با حفظ فاصله لازم به هواپیمای ایران نزدیک شده است تا از مسافربری بودن آن اطمینان حاصل کنند. آمریکاییها این اقدام را کاری معمول دانستهاند.
برای دانستن این که کدام یک از این دو روایت به واقعیت نزدیکتر است باید زمان بیشتری بگذرد و شاهد بررسی این موضوع توسط نهادهای تخصصی بینالمللی حوزه هوانوردی باشیم اما آنچه مهمتر از حادثهای که رخ داد به نظر میآید قرار دادن این حادثه در یک پازل بزرگتر است. پازلی که در ماههای اخیر حوادث زنجیرهای را در کشور رقم زده است. از حادثههای آتشسوزی که برخی مسئولان آن را طبیعی اعلام کردهاند و گروهی دیگر آن را مصداق خرابکاری دانسته و از بازداشت افرادی در این زمینه خبر دادهاند تا حادثه پارچین که علت وقوع آن انفجار مخزن گاز اعلام شد و تا حادثه انفجار در تاسیسات هستهای نطنز که هنوز علل وقوع آن به شکل رسمی اعلام نشده است اما دلایل نگرانکنندهای درباره آن به طور غیر رسمی شنیده میشود؛ به عقبتر که بازگردیم میتوان حملات اسرائیل به پایگاههای «مقاومت»، اعم از ایران و یا حزبالله در سوریه را نیز به یاد آورد و یا ترور فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران و حوادثی دیگر.
حادثه اخیر را نیز میتوان ذیل همان حوادث گذشته مورد دقت و بررسی قرار داد. پرسش اساسی این است که علل وقوع این حوادث چیست و آیا میتوان همه این وقایع را همچون زنجیرهای در ارتباط با یکدیگر تعریف کرد؟
برای پاسخ به این پرسش چند دیدگاه درمیان تحلیلگران داخلی و خارجی دیده میشود که در ادامه به بررسی آنها خواهیم پرداخت.
الف) نگاه نخست آن که چهرههای تندرو در هیئت حاکمه ایالات متحده با همراهی اسرائیل و برخی کشورهای منطقه به دنبال تحریک جمهوری اسلامی برای واکنشی تهاجمی هستند تا توجیه حقوقی و سیاسی لازم برای ایجاد اجماع جهت جنگی بزرگ علیه ایران را تدارک ببینند.
ب) نگاه دیگر به این حوادث آن است که این وقایع به تحریم تسلیحاتی که تا حدود دو ماه دیگر احتمالا به پایان میرسد مربوط است. کسانی که به این دیدگاه باور دارند معتقدند که ایالات متحده با وجود خروج از توافق هستهای اما همچنان نسبت به پایان تحریم تسلیحاتی ایران به دلیل این توافق نگرانیهای جدی دارد. حوادث این چنینی که میتواند با واکنش تهاجمی جمهوری اسلامی روبرو شود به موازات طرحهای دیپلماتیک وزارت امور خارجه آمریکا به رهبری پمپئو برای همراه کردن اروپاییها با رای منفی به پایان یافتن تحریم تسلیحاتی ایران همه و همه در چارچوب ناکام کردن ایران در دست یافتن به این دستاورد توافق هستهای در حوزه تسلیحاتی است.
ج) گروهی دیگر از تحلیلگران که اغلب در خارج از کشور نیز حضور دارند بر این باور هستند که ریشه بسیاری از این حوادث ناشی از سیاستهای جمهوری اسلامی در منطقه و جهان است و آنچه از سوی آمریکا، اسرائیل، عربستان و... دیده میشود ریشه در داخل ایران دارد!
د) و تحلیلگران دیگری نیز که اغلب در رسانههای اصولگرا و رسمی کشور حضور دارند معتقدند که هر آنچه رخ داده است حاصل طراحی مشترک آمریکا، اسرائیل، عربستان، انگلیس و دیگر کشورهای غربی است که به دنبال ضربه به نظام جمهوری اسلامی و حتی نابودی سرزمین ایران هستند!
درباره این که کدام یک از این چهار تحلیل و یا ترکیبی از آنها که به اختصار از آن گفته شد به واقعیت نزدیکتر است، سخن بسیار است اما به نظر میآید که با هر نگاهی که به حوادث اخیر بنگریم آنچه اهمیت دارد، ضرورت هوشمندی در واکنش است. اهمیت هوشمندی در واکنش جمهوری اسلامی ایران به حوادث این چنینی علاوه بر آن که در حوزه امنیت ملی قابل تحلیل است، در حوزههای دیگری چون اقتصادی و دیپلماسی نیز حائز اهمیتی فراوان است. هر نوع واکنشی به اقدامات کشورهایی نظیر آمریکا بدون در نظر گرفتن ظرفیتهای واقعی – و نه شعاری و تبلیغاتی – در بخشهای امنیتی، نظامی، اقتصادی و دیپلماسی میتوان نخستین اشتباه را به آخرین اشتباه تبدیل کند.
کد مطلب: 224741