ستارههاي این شب، به ادعای خودشان دلیل این همه موفقیت را نبوغ خود ميدانند. میلیاردر مشهور ایرانی دهه چهل زندگی خود را آغاز کرده است و دیگری دهه سی؛ این پدیده! دلیل میلیاردر شدنش را نبوغ معرفی ميکند و مانند همانهایی که او را نابغه کردند، ملت را به سخره ميگیرد ...
ليلا واحدي
گروه اقتصادي: اقتصاد بحران زده ایران شاهد وقایعی است که با هیچ عقل و منطقی سازگاری ندارد. اقتصاد این روزهای ایران که میراث پرادعاترین رئیسجمهورش است مانند شب ظلمانی و تاریکی است که ملت ایران به امید کور سویی برای روشنایی سحر پس از این شب یلدایی، دست به دامان تدبیر روحانی و کابینهاش شدهاند. هرچند اقتصاد بحرانزده و بحرانزای ایران برای ملت درد و رنجی توصیف ناپذیر تحمیل کرده است؛ اما گویا از این شب تنها تاریکی و ظلماتش برای مردم است و درخشش ستارههاي شب اقتصاد ایران روز به روز بیشتر ميشود.
ستارههاي این شب، به ادعای خودشان دلیل این همه موفقیت را نبوغ خود ميدانند. میلیاردر مشهور ایرانی دهه چهل زندگی خود را آغاز کرده است و دیگری دهه سی؛ این پدیده! دلیل میلیاردر شدنش را نبوغ معرفی ميکند و مانند همانهایی که او را نابغه کردند، ملت را به سخره ميگیرد که مگر ميشود که در چهل سالگی، و در صورتی که صاحب تخصص و دانش خاصی هم نیستی؛ بتوانی میلیاردها دلار و یورو صاحب شوی؛ و تنها یکی از بدهیهایت جوابگوی 76 میلیون، چهل و پنج هزار تومانی یارانه باشد؟
آنچه در طول هشت سال گذشته این همه ستاره و نابغه در اقتصاد ایران پرورش داد؛ بی تدبیری و ساده لوحی یک عده و رانت خواری و زالوصفتی عده دیگری بوده است که به نام نامی عدالت؛ مردم را از هر چه داشتند و نداشتند ساقط کرد. میلیاردر جوان در بهترین حالت دلالی است که سیاستهاي پوپولیستی عدهاي او را به سرمایهداری تبدیل کرده است که نه تنها اقتصاد ایران را آباد! بلکه اقتصاد ترکیه را نیز مدیریت کرده است! چنان مدیریتی که اردوغان اگر معذوریتی نداشت فضاحت آقازادههاي کابینهاش را به ایران ربط ميداد.
از دولتهاي نهم و دهم که ادعای رهبری برجهان داشتند همین یک معجزه کافی است که "جوان تازه به دوران رسيده" اینهمه برای عظیم ترین و دارا ترین وزارت خانهاش خط و نشان کشیده است و تازه پس از این همه بازی بدهیاش را به وزارت نفت (آنهمه با پیگیری وزیر) پرداخته است. معجزه هزاره سوم نوابغ و ستارگانی! را به اقتصاد و اجتماع ایران معرفی کرد که برای شناخت هرکدام و تحلیل چرایی و چگونگی اعمال و رفتارشان باید چندین واحد درسی در حد دانشگاه گذراند مگر ميشود فهمید که جوانکی که هم سن و سالانش در ایران در حسرت خانه مهر چهل متری و پراید و بانویی نه به زیبایی خانم گوندش، افسردگی ميگیرند؛ چگونه پول شویی خود را به ثروتمندترین فرد ایران ارتباط ميدهد؟
هشت سال انزوا و تحریم و انکار و ادعا؛ اقتصاد ایران را به یکی از بسترهای جهان برای ظهور و بروز ستارگان و شاید کهکشانی از آنها تبدیل کرده است که آیندهاي نه چندان دور یکی از معضلات دولت روحانی خواهند بود. نمیدانم چرا براي عدهاي قليل مرفه سياسي؛ دغدغه اصلي ديدار هيات اروپايي با نسرين ستوده و جعفر پناهیهاست و براي مردم ايران، قصههاي پر درد و غصه اقتصاد ايران است با بازيگراني چون مهآفرید خسروی؛ خاوری، زنجاني، ضراب و پدیدههاي نوظهور غرق در دلار و یورو ...!
آنچه امروز نمایندگان و مسئولاني كه رگهاي گردنشان بخاطر تحويل جایزه ساخاروف به خانم نسرین ستوده، بيرون زده، خوب است بدانند كه دغدغه و اولويت اول آحاد مردم، فعلا این است که از این انزوای جهانی بیرون بیایند؛ تا هم معیشتشان رونق بگیرد و هم تولیدشان، تا کالاهای چینی؛ و برنجهاي هندی زندگی و سلامتی شان را تهدید نکند. هواي آلودهاي است كه دسته دسته به كام مرگشان ميفرستد و ...!
این نوع فرافکنیها؛ هرچند دور از انتظار نیست اما بحث بر انگیز است و هزاران سوال را در ذهن تداعی ميکند که اگر تهدید به کفن پوشی نیک است، چرا وقتی سه هزار میلیارد بیت المال این کشور؛ مه آفریدی شد هیچ کفنپوشی به خیابان نریخت. مگر مصداق بارز فساد در ارض نبود؟ چرا وقتی معلوم شد که نمایندگان مجلس کارت هدیه سکوت و مشارکت گرفتهاند هیچ کفنپوشی پیدا نشد؟ مردم ایران شاید درگیر معیشت روزهمرشان باشند؛ اما ميفهمند که عدهاي درصددند که نقاط کوچک اما پر نور آینده را با سنگ اندازیهاي بیجهت کور کنند.