در تکرار رتبهی برتری لرستان در بیکاری و فلاکت!
نقش «ما» و «نمایندگانِ خوش اشتهای ما»
18 آذر 1402 ساعت 19:57
حمزه فیضی پور
بر اساس آمار اعلام شده در بهار سال جاری (1402) در کسب رتبهی برتری و اولین نرخ فلاکت (حاصل جمع بیکاری و تورم) ؛ لرستان « ما و نمایندگانش !» خوش درخشیده است. همچنین در تابستان 1402، بعد از استانهای سیستان (12.5 درصد) و هرمزگان (11.5 درصد)، استان «ما» در زمینه هنرِ بیکاری با نرخ (11.1 درصد)مقام سومی را به خود اختصاص داده است. شکی هم وجود ندارد که از بابت این دو آسیبِ اجتماعی – اقتصادی فلج کننده، در میان شهرستانهای استانِ « ما و نمایندگانش»؛ این شهرستان کوهدشت (همان ترهان بزرگ) است که خوش میدرخشد!. آمارهایی از این دست نشان میدهد که برای لرستان و نمایندگانِ خوش اشتهایش در عشق به بهارستان مثل گذشته، همیشه « در روی یک پاشنه میچرخد!». انگار که ورود و آمد و شد منتخبینِ فعلی و ادوار مختلف به مجلس؛ در این چرخشِ ثابتِ دَر روی یک پاشنه ، از نظر حرکتِ دایره ای، چرخش و گردشی به دور خود داشته اند بدون آنکه مطلوبیتی در تغییر و حرکتی خطی به سمت جلو (ایجاد اشتغال، کاهش بیکاری و...) را برای موکلین خود به ارمغان بیاورند.
با این دو آمار ذکر شده و توجه به این تعریف از توسعه که «... یک فرایند عام برحسب پیشرفت به سوی اهداف رفاهی نظیر تقلیل فقر و بیکاری و کاهش نابرابری..» میباشد میتوانیم با تاملی این سوال را مطرح نماییم که: چرا لرستان همواره از نظر مدیریت، تقلاها و تلاشهای با برنامه برای رهایی از رتبههای ملال آور بیکاری و فلاکت و صعود به لیگ « توسعه و توسعه یافتگی» میلنگد و همواره در رقابت بر سر اولی تا سومیِ در جدول شاخصهای توسعه نیافتگی باقی بماند؟!
در امر توسعه یا عدم توسعه یافتگی، عوامل مختلفِ ساختاری، سیاسی، جغرافیایی، فرهنگی، اجتماعی، مدیریتی، انسانی و.... نقش دارند که در این یادداشت مجالِ پرداختن به تک تک آنها وجود ندارد اما میتوان با بهره گیری از نظریهها و تحلیلهای جامعه شناختی به اموری اشاره نمود که موانع اصلی توسعه در استان ما نیز به شمار میآیند. با در نظر گرفتن نوع نگرش ها، خواسته ها، ارزشهای رایج و عرفی شده در افکار عمومی ما مردم لرستان و شیوههای گزینش نمایندگان خود برای مجلس قانون گذاری (رودربایستیها، چشم هم چشمیهای قومی و باندی، احساسات برانگیخته شده، نیازها و پاسخهای آنی به آنها و.....) که نقش اساسی در تعیین مدیریت استان، پیگیری مطالبات، قدرت چانه زنی، نفوذ در ساختارها و اعمال نظر در تصمیمات و تصمیم سازیهای سرنوشت ساز اقتصادی و... دارند کلیت نظریهی خرده فرهنگها و توسعه نیافتگی راجرز و نیز متغیرهای تقابلی یا دو الگویی پارسونز میتواند قالب نظری مناسب و راهنمای خوبی در ادراک و فهم برخی علل درجازدگی لرستان ما باشد. در نظریهی خرده فرهنگها به سه عنصر اصلیِ انگیزهها، ارزشها و وجهه نظرها و معانی آنها توجه شده است:
الف) انگیزهها عبارتند از نیازها و علایق در مورد انواع خاصی از فعالیتها و نمایانگر عدم تعادل و یا عدم رضایت در رابطه با برخی اهداف میباشد.
ب) ارزشهای اجتماعی عبارتند از اموراتِ ارزشمند که مطلوب و مشترک در یک گروه یا جامعه هستند
ج) وجهه نظر همان آمادگی ذهنی برای انجام کاری است؛ یک حالت ذهنی و نشانه هایی از عملی که فرد تمایل به انجام آن را در آینده دارد. به عبارت دیگر اتیتود یا نگرش همان وضع روانی یک فرد است که به منظور عمل کردن بر له یا علیه یک هدف معین شکل میگیرد
این سه عنصر کلیدی را باید از عوامل اساسی در درک رفتارها به حساب آورد به این معنا که با شناخت نیازها، علایق، اموراتِ مطلوب مردم و میزان و کیفیت آمادگی ذهنی، روحی و روانی آنان برای کنشگری در جهت دست یابی به اهداف میتوان با طرح سوالاتی، به حدس هایی رسید که میتوانند در تاخیر توسعه یافتگی استان ما نقش ایفا کرده باشند مانند:
مردم استان ما و نمایندگانی که از میان ما و توسط انتخاب میشوند در ذهن خود چه آرمانها و آرزوهایی و با چه سطحی میپرورانند؟ آرزوهایی با سطح محدود و پایین یا آرمان هایی با نگاه فراخ و سطح بلند؟
تعصبات قومی، گروهی و طایفهای تا چه حد در کانون توجه مشترکات ارزشی مردم قرار گرفته و میگیرد؟ و در صورت رواج و ارزشمند شدن این حساسیتهای کور در میان عموم آیا همدلی و اعتماد به همدیگر را در معرض آسیب قرار نمیدهد؟
آیا در صورت ریشه دواندن وجهه نظر محدود خودبینیهای طایفهای (چه در نزد مردم و چه در باور نمایندگان) و منیتهای ناشی از همین نگرش، روشن اندیشی و فراخ نظر در رهایی از نوع خاصی از تفکر مدیریتی پَسرانِ (تفکر خرچنگی یا نگاه بستهی یا من یا هیچ کس) که یک مانع اصلی توسعه یافتگی لرستان و مانع جدی ارتقا موقعیت و حضور چهرههای کارآمد استانی در مدیریت کلان کشوری به شمار میرود چه وضعیتی پیدا میکند؟ (تقدم منافع شخصی بر منافع عمومی یا چشم پوشی از منافع آنی به خاطر منافع آتی عمومی). واقعیت این است که حال و روز استان ما به خاطر بازتولید مکررِ ارزش هایِ طایفه محور و نگرشهای در جستجوی منافع آنی و محدود کردن علایق به اهداف شخصی و گروهی و دلبستگی خاص برخی نمایندگان به قدرت که آن را چشیده اند! و فقدان همدلی در مطالبه گریهای جسورانه و بی پروا از همه مدیران و صاحب منصبان وضعیت خوبی ندارد و همهی ما (ما مردم، مدیران و نمایندگان ما) در دایرهای بسته و تنیده درهم، شیوهی خلق کنش و کنشگری را در انتخاب ها، کارها و انجام وظایف و انتخاب از میان متغیرهای دو الگویی به سمتها و الگوهای رفتاری خاص کشانده ایم به طوریکه از میان «.....خصیصههای دلبستگی یا بیطرفی نسبت به اهداف، جنبه کلی یا جزیی اهداف، خصلت اصلی یا خصیصهی شخصی، کیفیت عمل یا خود عمل، منافع فرد یا منافع جمعی....» خصایصی را برگزیده ایم که باعث شده است همواره در روی یک پاشنه بچرخد و با تکرارِ رویههای خاص، همچنان ناتوسعه بمانیم و بیکاری و فلاکت رتبهی وزین اولی یا دومی یا سومی ما در جدول جا ماندهها باشد!: بی تفاوتی (دل ندادن) یا بیطرفی نسبت به هدف (توسعه)، ترجیح دادن فروع بر اصول (نماینده را به خاطر قد و قیافه اش میخواهیم نه کارآمدی، نه شجاعت و نه خلاقیتها و همین طور ادامه این چرخه معیوب در نقش آفرینی نمایندگان در انتخاب مدیرانِ چیزی شبیه خود!)، نفس عمل را برگزیده ایم و میخواهیم و نه کیفیت عمل را!، مقدم دانستن منافع آنی کوتاه مدت (عقلانیت کوتاه مدت) بر منافع آتیِ بلند مدت. سمت گیریهای اکتسابی و عام گرایانه در تعریف شایستگان و جلوس آنان در پشت میزهای مدیریتی جای خود را به سمت گیرهای انتسابی (اقوام من، پسر دایی و دختر خاله من و...) و خاص گرایانه (صنف و طبقه من و..) داده است. به همین خاطر است که باید گفت ما همچنان در حالت هم افزایی هم هستیم: ما مردم همان هستیم که نمایندگان را با این شیون نگرش و نوع انگیزه خاص انتخاب میکنیم و نمایندگان و مدیران نیز در گفتار، کردار و عملکرد همانند مردم در انگیزه ها، ارزشها و نگرشها نقش آفرینی میکنند.
ای که در پیکار خود را باخته // دیگری را تو زخود نشناخته
مرغ خویشی، صیدخویشی، دام خویش // صدرخویشی، فرش خویشی، بام خویش (مولوی)
کد مطلب: 443897