لزوم توجه به تحقیقات و مطالعات علمی در اجرای پروژهها
چرا اینطور شد؟
20 فروردين 1398 ساعت 16:47
علیرضا طالبزاده
• نماینده مناطق سیل زده از رییس جمهور درخواست دادن سهمیه خاص برای دانش آموزان پشت کنکوری به بهانه برده شدت کتاب هایشان توسط باران و سیل میکند (سایت الف، 7 فروردین 1397) .
• کارخانهای پتروشیمی دور از شهر وسط زمینهای کشاورزی یکی از شهرهای محروم ایران احداث شده و آماده بهره برداری است. نمایندگان مجلس، امام جمعه، فرماندار، فرماندهان، اعضای شورای شهر و مقامات و یکی از معاونان وزیر مربوطه برای افتتاح این پروژه عظیم در محل حضور دارند. جمعیت زیادی در صحنه حاضر هستند. مقامات شروع به سخنرانی میکنند. نماینده شهر با حرارت تمام ار زحماتی که کشیده تا مجوز کارخانه را برای شهر بگیرد سخن میگوید. او از مصایب و رنج هایی سخن میگوید که متحمل شده تا دولت را برای تامین بودجه این پروژه متقاعد کند. او خوشحالی خود را از این که تعدادی از بیکاران شهر در این کارخانه مشغول به کار خواهند شد مخفی نمیکند. همه حرفهایی برای گفتن دارند و بازار تشکر و قدردانی داغ است. اما تنها چیزی که اصلا اشارهای به آن نمیشود اثرات مخرب زیست محیطی این پروژه است. ظاهرا همه خوشحال هستند اما در پشت صحنه و در طول تکمیل این پروژه کسی به تحقیقات، حرفها، اعتراضات و هشدارهای گروه کوچکی از دانشجویان و استادان و طرفداران محیط زیست درباره تاثیرات مخرب زیست محیطی این پروژه وقعی نمینهد. این گروه به خاطر فصای حاکم و بیکاری در منطقه کاری از پیش نمیبرد... چند سال بعد کارخانه مذکور که مثلا بروز بوده با دستگاههای فرسوده و از رده خارج زمینهای کشاورزی اطراف را آلوده کرده است. شکایت کشاورزان به جایی نمیرسد. کارخانه به کار خود ادامه میدهد. سرطان و تولد نوزادان ناقصالخلقه بین روستاییان بیشتر شده است. مردم احساس پشیمانی میکنند...آن چه در همه این موارد مشترک است اقدامات و حرفهای بدون فکر و مطالعه است. توجه نکردن به مطالعات و هشدارهای دانشمندان و محققان داخلی و خارجی و مد نظر قرار ندادن نظرات آنها در اجرای پروژهها در دهههای گذشته نتایج فلاکت باری به بار آورده است. وب سایت خبرآنلاین (4 فروردین 1398) در گزارشی از مقالهای بحث میکند که در سال 1396 توسط دانشجویان مهندسی عمران دانشگاه تبریز به چاپ رسیده و سیل آق قلا را پیش بینی کرده است. حتی با فرض اینکه این مقاله به رویت مسئولین مربوط رسیده باشد با توجه به سیستم حاکم بر ادارات و مدیریت کشور و اهمیت ندادن به مطالعات و تحقیقیات بعید به نظر میرسید که دست به اقدامات مهمی میزندند. بی شک ساخت و سازها و اجرای پروژهها بدون مطالعه و تحقیق و بی توجهی به هشدارها و انتقادهای محققان، و تحقیقیات انجام گرفته و عدم پیشبینی و رعایت نکردن ضوابط شهرسازی و گماردن مدیران و آدمهای سیاسی و غیرعلمی که سررشتهای از امور ندارند بر سر کارها در راه افتادن سیلهای ناگهانی اخیر بیتاثیر نبوده است. به این بهانه در زیر به پارهای از اقدامات و پروژه هایی که بدون مطالعه و توجه به هشدارها و مطالعات دانشمندان و محققان و با تصیمیم گیریهای کوتاه مدت در سالهای اخیر انجام شده اشاره میشود.
سارا رجبوا در مقالهای در 26 آبان 1394 در سایت خبری آذرنیوز با عنوان «ایران با بودجهای ناکافی با مشکلات زیست محیطی خود دست و پنجه نرم میکند» مینویسد: «کامران دادخواه استاد اقتصاد در دانشگاه امریکایی نورث ایسترن میگوید که ایران در حال حاضر با مشکلات جدی و مخرب زیست محیطی و اکولوژیکی روبروست. دکتر دادخواه گفت: «آلودگی هوا در شهرهایی مانند تهران به سطح خطرناکی رسیده است. در واقع بر اساس گزارشها و دادههای داخلی و بین المللی ایران در میان آلودهترین کشورها در جهان طبقهبندی میشود و دارای بدترین هوا برای تنفس میباشد و از طرفی با کمبود آب مواجه است. دریاچهها و رودخانه هایش خشک شده و مقامات دولتی همواره درباره سهمیهبندی قریب الوقع آب هشدار داده اند.» او سوءمدیریت اکولوژیکی در کشور را مقصر اصلی در بوجود آمدن وضعیت فعلی دانست و گفت: «تا حد زیادی این وضعیت فاجعه بار نتیجه سیاستهای غلطی است که در طول 35 ساله گذشته اتخاذ شده است. با این وجود باید خشکسالی در سالهای اخیر را نیز که باعث تشدید کمبود آب شده به آن اضافه کنیم.»
این متخصص تاکید کرد که یک علت کمبود آب سیاستهای کشاورزی دولتهای ایران بوده است. این استاد دانشگاه نورث ایسترن گفت: «اشخاصی که از دانش و تخصص اقتصادی و کشاورزی هیچ بهرهای نداشتند به ترویج و تبلیغ بحث «خودکفایی» پرداختند. بعد از سالها مراسم جشن و بزرگداشتهای غیرواقعی، ایران هنوز غله و سایر اجزای اصلی مواد غدایی را از خارج وارد میکند اما این سیاستها با شیوههای قدیمی و منسوخ کشاورزی درهم آمیخته و منجر به مصرف بی رویه و بیش از اندازه آب در کشاورزی و زهکشی آبهای سطحی شده است.» ناصر کریمی در 4 خرداد 1390 در گزارشی برای آسوشیتد پرس با عنوان «بزرگترین دریاچه ایران در حال تبدیل شدن به شوره زار» نوشت: «ساخت جاده میان گذر بین تبریز و ارومیه دو شهری که در شرق و غرب دریاچه واقع شدهاند از میان دریاچه ارومیه کامل شد. هیچ مطالعه عملی و امکان سنجی و نیز مطالعه زیست محیطی در طراحی آن به عمل نیامد. کارشناسان و طرفداران محیط زیست بر این باورند که این پروژه وضعیت دریاچه را بیش از پیش وخیمتر کرده است چرا که این جاده به عنوان مانعی جلوی جریان آب دریاچه را میگیرد.» گاردین در گزارشی در 27 فروردین 1394 با عنوان «خوزستان چگونه از سرزمینی پرآب و حاصلخیز به سرزمینی خشک و لم یزرع تبدیل شد» مینویسد: سد گتوند که سه سال پیش برای تامین آب مزارع نیشکر افتتاح شد روی بسترهای نمک قرار دارد. مهندسی که سه سال روی سد کارون که در سال 1355 تکمیل شد کار کرده است اظهار میدارد: «ما بررسی و تحقیقاتی را روی مناطق پیرامون سد گتوند در دهه 1350 انجام داده بودیم، به همین علت است که سد در آن زمان ساخته نشد، ما میدانستیم که ساخت این سد مستقیما روی غلظت نمک آب تاثیر میگذاشت. آمار و ارقام و تحقیقات انجام گرفته موجود و در دسترس بود اما به هر حال آنها سد را احداث کردند.»
این مهندس به شدت از سیاستهای آبی بعد از جنگ در خوزستان انتقاد میکند: «در آن زمان که من کار میکردم فقط یک سد در این استان وجود داشت، حالا بیش از 14 سد وجود دارد.» او با حیرت سرش را تکان میدهد و توضیح میدهد که عواقب ساخت سدها چیزی کاملا بدیهی بود. این مهندس میگوید: «پیش بینیهای ما واقعا با آن چه که اتفاق افتاد تقریبا تطابق کامل داشت اما کسی نرفت تا به آن محاسبات و مطالعات نگاهی بیاندازد. بدتر از همه اینکه احتمالا آنها آن تحقیقات انجام شده را دیدند و اهمیتی ندادند.» سعیدی اعتقاد دارد که شرکتهای نفت چینی که در زمان دولت احمدی نژاد به کشور آمدند مشکل آب را دوچندان کرده اند. او میگوید: «تکنولوژی آنها ار تکنولوژی اروپاییها عقبتر است و فرسنگها با آن فاصله دارد، کار آنها تنها ویران کردن زمینها بود.» او توضیح میدهد که برای یافتن نفت هکتار هکتار از گونههای گیاهی تالاب هورالعظیم و اطراف آن سوزانده یا با بلدوزر نابود شدند.
در جای دیگری از این مقاله آمده است: «اما مردم تغییرات ناگواری را در اکوسیستمشان تجربه میکنند. روستاییان این تغییرات گسترده را به نیشکر و تجارت آن نسبت میدهند. در سال 1341 هفت تپه، منطقهای در 15 کیلومتری جنوب شرقی شهر باستانی شوش، به یک شرکت تولید نیشکر به وسعت 10000 هکتار تبدیل شد. این نشانی از نفوذ امریکا بعد از تحریم شکر کوبا و نمونهای از دخالت امریکا در خوزستان بود که به برنامه اصل چهارترومن در دهه 1950 یعنی زمانی که کشاورزان در مناطق حاصل خیزتر شمالی میزیستند بر میگشت. بعد از جنگ ایران و عراق شرکت دیگری با وسعت 70000 هکتار در جنوب اهواز در دهه 1990 تاسیس شد. در کنار آن صنایع جانبی شامل تولید فیبر، الکل صنعتی و خوراک دام بوجود آمده است. رضا سعیدی کارشناس کشاورزی که به مدت 20 سال در این منطقه کار کرده است میگوید: «نیشکر محصول بومی این منطقه نیست و پیامدهای زیست محیطی آن فاجعه بار است. سازمان آب و برق خوزستان، سازمانی دولتی که زیر نظر وزارت نیرو فعالیت میکند مکررا اعلام کرده است که آفت کشها و الودگیهای ناشی از تولید نیشکر منبع اصلی آلودگی آب است.»
مهمترین بخش طرح در زمان ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی بین سالهای 1368 و 1376 به مرحله اجرا در آمد. سعیدی میگوید: «ساخت و سازهای مدام و رشد و توسعه بدون در نظر گرفتن عواقب و پیامدها وجه مشخصه دولت رفسنجانی بود به طوری که چهره این منطقه از سرزمینی پرآب و علف به مخروبهای متروک تبدیل شد. در سالهای قبل از آغاز صنعت نیشکر، بیش از 10 نفر از استادان گروه کشاورزی دانشگاه اهواز در نامه هایی عواقب فاجعه بار آن را پیش بینی کرده و بسیاری از آنها گزینههای جایگزین پیشنهاد کرده بودند. بیشتر این استادان آخر سر کشور را ترک و برای کار به خارج از کشور مهاجرت کردند و یکی از آنها به بازنشستگی اجباری تن در داد. آنها به خاطر دو علت عمده به طرح معترض بودند: اینکه آلودگی وارد جریانهای آب خوزستان میشد و دیگر اینکه پروژه نیاز به مصرف بیش از حد آب داشت. نیشکر محصولی است معروف به مصرف زیاد آب که این منجر به از بین رفتن زیستگاه و فرسایش خاک میشود. یک مساله دیگر هم در بین بود: شوری خاک که مقدارش در مناطقی که برای پروژه در نظر گرفته شده بود بالا بود، بنابراین برای تخلیه آن نیاز به آب اضافی بود. وقتی در مزارع نیشکر قدم میزنید متوجه تکه زمین هایی خالی میشوید که پودر سفید یعنی نمک خاک قهوهای آنها را پوشانده است. این زمینها کاملا تضعیف شده و دیگر قابل استفاده نیستند.»
همچنین گاردین در مقالهای در 19 اردیبهشت 1395 به قلم علی میرچی و کاوه مدنی با عنوان «ایدهای بزرگ اما معیوب برای مشکلات آب ایران» با برشمردن اشکالات «دو پروژه معروف انتقال آب تصفیه شده (نمک زدایی شده) از دریای خزر و خلیج فارس و دریای عمان به فلات مرکزی ایران» مینویسند: «راه حلهای عرضه محور که زمانی غرور هر ایرانی را برمی انگیخت حالا به عنوان علت اصلی تخریب محیط زیست قلمداد میشود که به صورت خشک شدن دریاچه ارومیه، بزرگترین دریاچه شور خاورمیانه، و در ریزگردها و طوفانهای غبار در غرب و شمال غرب کشور خود را به خوبی نشان داد. همچنین کم شدن منابع آبهای زیرزمینی علامت روشنی است از رعایت نکردن عوامل زیست محیطی و مدیریت ناپایدار و ناتوانی ملی که باعث شده برداشت و استفاده از آب بر پر شدن طبیعی سفرههای زیر زمینی پیشی بگیرد. حجم و وسعت پروژههای انتقال آبی که برنامه ریزی شده به این معنی میتواند باشد که هر نوع محاسبه اشتباه میتواند صدمات عمیق و دائمی بر جا بگذارد. شکستها و اشتباهات گذشته باعث شده که به این پروژهها با دیده شک وتردید نگریسته شود. سد گتوند، سدی در استان خوزستان روی بستری از نمک احداث شده که باعث شده آب در مخزن سد شور و غیر قابل استفاده شود: فاز برنامه ریزی طرح قادر نبود تشخیص دهد که زمین شناسی منطقه اجازه ذخیره آب مناسب برای آبیاری را نمیدهد.»
کاربست نتایج، تحقیقات، پژوهشها و یافتههای علمی محققان و استادان دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی و پژوهشی و استفاده از نظرات متخصصان و کارشناسان و مشورت گرفتن از آنها در اجرای پروژهها و مسایل زیست محیطی و تاثیرات زیست محیطی و در نطر گرفتن ملاحظات ایمنی و زیست محیطی در ایران محلی از اعراب ندارد به طوری که معمولا توسعه پایدار و مسایل ایمنی و زیست محیطی در اجرای طرحها در اولویت قرار نمیگیرد و پارامترهایی مانند منافع کوتاه مدت، مصلحت، خودنمایی، نشان دادن و جلب توجه، امنیت، تامین منافع گروهی خاص و مقاصد تبلیغاتی بر صبغه علمی و تحقیقی طرحها میچربد. همچنین سوءمدیریتها و محول کردن کارها و مسئولیتها به افراد غیرمتخصص، غیرحرفهای و فرصتطلب هم وخامت اوضاع را دوچندان میکند. ضروری است که نتایج و نوشتهها و تحقیقات محققان داخلی و بین المللی مخصوصا ایرانیان خارج از کشور که به صورت علمی و بی طرفانه و دلسوزانه به تحقیق میپردازند نیز مد نظر قرار گیرد و همانطور که یك فعال اقتصادی گفت: «کار را باید به کاردان کاربلد بسپاریم.»
البته باید مواظب بود که منافع دانشمندان و سیاستمداران یکی نشود. همچنین برای رسیدن به نتایج مطلوب از محققان در رشتههای مختلف هم در خصوص ایمنی و سلامت عموم و مسایل زیست محیطی کمک گرفته شود. سیاستمداران بایستی دنباله رو داشنمندان شوند نه اینکه با مدرکهایی که یدک میکشند ادای دانشمندان و محققان را دربیاورند. حذف مسیل کناری دروازه شیراز، اجرای سد گتوند در خوزستان، احداث پل و راه میان گذر دریاچه ارومیه، تبدیل زمینهای دیم به آبی و کشت بی رویه میوه هایی مانند هندوانه و سیب با مصرف بالای آب مثالهای چندی از این نوع طرحهای غیرکارشناسی شده و بدون لحاظ کردن مسایل زیست محیطی هستند که با بودجههای کلان اجرا شده و با گذشت زمان اشکالات آنها به خوبی خود را نشان داده است. چرا که نظرات دانشمندان و محققان و نتایج تحققیقات و پژوهشهای آنها لحاظ و به کار گرفته نشده است.
کد مطلب: 175543