در چنين شرايطي برخي سكوت ميكنند مانند جبهه پيروان خط امام و رهبري و به انتخاباتي ديگر ميانديشند تا شايد اينبار بتوانند اقبال عمومي را به نفع خود تغيير دهند. برخي ديگر درد سومي علاوه بر دو درد قبلي دارند چون مصداق «از اينجا رانده و از آن جا مانده» هستند. نه اصولگرايان تمايلي به پذيرششان دارند و نه خودشان برنامهاي براي موفقيت متصور ميشوند. اما گروه سومي هم هستند كه درمان خود را در هجمه و اتهامزني به رقيب معنا ميكنند بدين صورت كه سعي دارند با معطوف كردن اذهان عمومي به موضوع فرعي، اول اينكه شكست خود را پنهان و دوم اينكه با تخريبهايشان از محبوبيت رقيب كم كنند اما تمام اين موارد دليلي براي گرايش بزرگان و عقلاي اردوگاه اصولگرايي به طيف ديگر نيست.
شتابزدگي و انتشار تحسين بهجاي تقبيح
اكنون آنها از ارتباط رئيس مجلس با اصلاحطلبان گلايه دارند و اين ترس را دارند كه نكند لاريجاني هم روزي مانند ناطق نوري رخت خروج از اردوگاه اصولگرايي را بر تن كند. براي نگراني خود هم دلايلي دارند. مثلا فارس نوشته است: «اصلاحطلبان حالا ديگر علي لاريجاني را چهره محبوب خود لقب ميدهند، ميگويند ديگر «اصولگراي ميانهرو» شده است و بايد از او در برابر اصولگرايان تندرو دفاع هم كرد.» آنچه اين خبرگزاري اصولگرا نوشته است در تحسين عملكرد اصلاحطلبان است اما آنها به اشتباه تصور كردند نكته منفياي درباره رقيب منتشر كردهاند چراكه حمايت اصلاحطلبان از اصولگرايان ميانهرو نشانه منش جوانمردانه آنهاست يعني براي آنها گستردهشدن فضاي اعتدال و ميانهروي حتي اگر رقيب پيشرو آن باشد، از اهميت زيادي برخوردار است. براي اصلاحطلبان تفاوتي ندارد كه فرد يا جرياني كه درصدد حاكمكردن فضاي مطلوب و مورد طلب جامعه در كشور است يكي از سران اردوگاه خودشان است يا ميانهرويي از اردوگاه رقيب بلكه همانطور كه بارها اعلام كردهاند منافع ملي براي آنها بيشترمورد توجه است.
تعجب از مشي اخلاقي اصلاحطلبان!
نكته جالب اينجاست كه رسانههاي اصولگرا نتوانستند از كنار تقبيح نسبت ديكتاتور به رئيس مجلس از سوي اصلاحطلبان عبوركنند؛ چنانكه نوشتند: «يكي از نمايندگان، اقدام هياترئيسه در موضوع انتخاب عضو ناظر مجلس در هيات نظارت بر مطبوعات را ديكتاتوري خواند، تقريبا همه روزنامههاي اصلاحطلب تيتر يكشان را به «عليآقا» اختصاص دادند و دفاع از رئيس اصولگراي مجلس.» علي لاريجاني را عليآقا خطاب ميكنند تا بگويند دوستش دارند و نبايد با آنها قهر كند اما واقعا برخي اصولگرايان چه تعريفي از اخلاق دارند؟ شايد برخي از آنها به این روش عادت كرده و با آن خو گرفتهاند كه اكنون دفاع اصلاحطلبان از اصولگرايي كه به ناحق مورد خطاب ناپسندي قرار گرفته است را برنميتابند و حمايت اصلاحطلبان از علي لاريجاني را در جهت منافع خود ترجمه ميكنند. اگر چنين باشد لازم است برخي اصولگرايان بار ديگر كتب اخلاق سياسي را مرور کرده و از نيروهاي باسابقه خود سوال كنند جايگاه اخلاق در سياستورزي كجاست؟ البته شايد برخي اصولگرايان از بيان جملات ناروا به علي لاريجاني در مجلس هدفي را دنبال ميكردند كه پس از عملكرد اخلاقي اصلاحطلبان، نتوانستند به اهداف خود برسند!
شبيهسازي اختلافات اردوگاهي
نكته جالب اينجاست كه برخي اصولگرايان تصور ميكنند اصلاحطلبان براي داشتن ليست انتخاباتي قوي به سمت علي لاريجاني گرايش پيدا كردهاند كه اين تفكر اشتباه نشات گرفته از اختلافات داخلي آنهاست و فكر ميكنند اصلاحطلبان هم همانند آنها از نعمت وحدت و داشتن رهبري سياسي بينصيب هستند! اما اين تصور اشتباهي است و پاسخ آنها را بايد در يك جمله نگاشت كه «اخلاق براي اصلاحطلبان اولويت هر فعاليتي است.» واضح است كه سهم زيادي از علت به ميان كشيدن موضوع جذب لاريجاني از سوي اصلاحطلبان پنهانكردن اختلافات داخلي اصولگرايي است اما بايد بدانند جامعه فهيمتر از آن است كه اسير چنين صحنهآراييهايي شود.
ترفند كهنه مظلومنمايي
حالا كه اصولگرايان در اجراي هر حربهاي به بنبست میرسند يادشان میآید كه آيتا... هاشمي و علي لاريجاني در يك مقطع در مشهد حضور داشتند و با یکدیگر ديدار نیز داشتند. اينها كه سالها هر اقدامي از سوي آيتا... هاشمي را مورد هجمه قرار ميدادند اينبار براي رسيدن به هدف خود به مظلومنمايي میپردازند و مینویسند: « بدونشك يكي از نقاط اشتراك علي لاريجاني با هاشميرفسنجاني و اصلاحطلبان اين است كه هاشميرفسنجاني نيز روزگاري زير تيغ تيز هجمه اصلاحطلبان قرار داشت ولي امروز از سوي همين جريان، پيشواي اعتدالي لقب ميگيرد.» اين روش مظلومنمايي روشي منسوخ شده است اما ظاهرا برخی اصولگرايان تندرو چارهاي جز زير سوالبردن اعتبار خود ندارند!
در نهايت...
« بدون شك يارگيريهاي ناموفق اصلاحطلبان از ميان اصولگرايان - چه اصولگرايان سنتي مانند ناطق نوري و چه اصولگراياني مانند لاريجاني- براي اصلاحات گران تمام خواهد شد و بدنه اجتماعي اين جريان بعدها سرخوردگي حاصل از اين رويداد را تجربه ميكند، اما در اين باره عملكرد لاريجاني نيز بايد مورد توجه قرار گيرد. بايد ديد آيا لاريجاني نيز به سرنوشتهاشميرفسنجاني تن خواهد داد يا با درك موقعيت خود در ميان اصولگرايان، اصلاحطلبان را بيش از پيش در يارگيريهاي خود از ميان اصولگرايان سرگردان خواهد كرد.»