به روز شده در ۱۴۰۳/۰۱/۳۱ - ۱۵:۳۶
 
۵
تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۵/۲۰ ساعت ۱۰:۵۰
کد مطلب : ۵۰۸۶۲
مقاله وارده

جنبش اصلاحات و ضرورت توجه به نسل دوم

گروه مقالات: جنبش اصلاحات در این دو دهه اخیر با فراز و نشیب های فراوانی روبرو بوده است. در هشت سال دولت خاتمی، اگرچه رهبران جنبش اصلاحات توانستند موفقیت های بزرگی را در عرصه سیاست خارجی کسب نموده و با ارائه یک چهره مردم سالارانه قانون شوراها در سطح کشوری به اجرا در آورند و به رشد اقتصادی 7 درصدی و کاهش تورم 11 درصدی و... دست یابند. اما نتوانستند ایده آل ها و خواسته های مشروع مردمی را در اصلاحات سیاسی و اقتصادی، اصلاح ساختار دولتی را پیاده کنند چرا که بقول «سید محمد خاتمی» استبداد {1} سخت جانی می کرد و می خواست جنبش اصلاحات را زمین گیر کند.
جنبش اصلاحات و ضرورت توجه به نسل دوم
اسماعیل خلفازاده
در انتخابات ریاست جمهوری نهم، رقبای دولت اصلاحات با عنوان کردن اینکه دولت اصلاحات به خواسته های سیاسی پرداخته و از مشکلات اقتصادی مردم غافل شده است و با طرح برخی شعارهای پوپولیستی همچون « فقر و فساد و تبعیض، احمدی نژاد به پا خیز» توانستند بر سیل خروش آرای مردمی موج سواری کنند. البته انشقاق آرای کاندیداهای اصلاح طلب و نقش برخی از روشنفکران تندرو نیز در تخریب مواضع «آیت ا.. هاشمی رفسنجانی» را نباید نادیده گرفت. 

جناح اقتدارگرا با شعارهای مهرورزی و نوکری مردم و... حکومت را به دست گرفت و مدیران اصلاح طلب را در کلیه وزارت خانه ها و دستگاههای دولتی به زیر کشیدند و افراد غیرمتخصص و ناشایست خود را در بر مسند مدیریت ها و امورات حساس نشاندند، بسیاری از مدیران تحمل این وضع را نیاورند و به بازنشستگی زود هنگام راضی شدند و عرصه را به تاخت و تاز مدیران متظاهر و نالایق واگذار نمودند و مردم در این هشت سال دیدند که با آمارهای دروغین و تزویر و ریا چه به سر این مردم و کشور آوردند. 

دولتی که شعار سالمترین حکومت را داشت، بزرگترین اختلاس تاریخ را در کارنامه خود ثبت کرد. دولتی که بیشترین درآمدهای نفتی را داشت، مقروض ترین دولت تاریخ شد. دولتی که رشد اقتصادی 7 درصدی را تحویل گرفته بود، رشد اقتصادی زیر صفر و رکود اقتصادی را تحویل داد. دولتی که رئیس آن ادعای دیدن هاله نور بر منبر سازمان ملل و مات و مبهوت ماندن روسای جمهور کشورها را داشت، تحریم اقتصادی و فلج شدن اقتصاد را به ارمغان آورد. دولتی که شعار فساد ستیزی و رفع تبعیض را می داد 422 هزار نفر استخدام غیر قانونی{2} و سه هزار دانشجو بورسیه غیر قانونی دکترا را روی دست دولت بعدی قرار داد و ... 

در انتخابات ریاست جمهوری اخیر، «دکتر حسن روحانی» توانستند با حمایت سید محمد خاتمی و آیت ا...هاشمی و جنبش اصلاحات به پیروزی دست یابد. پیروزی «دکتر حسن روحانی» با شعار نمادین کلید تدبیر و امید نشان داد که مردم هنوز جنبش اصلاحات را دوست دارد و از تغییر ناامید نیستند و به تغییر رای می دهند. در این انتخابات نسل دوم اصلاحات نقش موثر و جریان سازی را در پیوند ارگانیک رهبران جنبش اصلاحات و انتقال افکار و عقاید آنان به مردم ایفا نمودند. 

حال سؤال این است که این تغییرات به دست چه کسانی باید اجرا شود؟ چگونه می توان انتظارات مردم از تغییر را برآورده کرد؟ آیا می توان از مدیران احمدی نژادی که تا توانستند دراین هشت سال گذشته مقابل جنبش اصلاحات و خواسته های مردم سالاری ایستادند و فکری جز منافع شخصی خود نداشتند، این انتظارات را داشت؟ فکر می کنید وقتی مردم، به همان ادارات مراجعه می کنند و همان مدیران را می بینند و همان برخوردهای طلبکارانه مشاهده می کنند، چه حالی پیدا می یابند؟ مدیران ارشد جنبش اصلاحات دیگر چه تواقعاتی از این مردم، در انتخابات پیشروی مجلس شورای اسلامی می توانند داشته باشند که به کاندیدا یا لیست انتخاباتی آنان رای دهند؟! 

بی‌تردید جنبش اصلاحات مظلوم واقع شده است ونقش نسل دوم آن در تحولات اخیر نادیده گرفته است. شاهد آنیم که در بیشتر شهرها، اصلاح طلبانی که درد مردمی داشته و از سلامت اخلاقی و مالی برخوردار هستند و از تخصص لازم نیز برخوردار هستند، به بهانه فقدان رزومه مدیریتی از انتصاب به پست های مدیریتی باز می مانند. این رزومه مدیریتی چگونه می بایست برای اصلاح طلبان جوان فراهم می شد. متاسفانه در هشت سال دولت اصلاحات، کسی به فکر مدیرپروری از نسل جوان نبود و در هشت سال گذشته نیز اصلاح طلبان مغضوب حکومت بودند. 

این گلایه بسیاری از اصلاح طلبان با استانداران و فرمانداران است. ماه گذشته، در مهمانی افطار ریاست جمهوری، یکی از فعالین اصلاح طلب خطاب به رئیس جمهور در عدم به کارگیری از پتانسیل های نسل جوان و زنان نکاتی را اظهار نمود. اخیراً نیز، «ستاد اصلاح طلبان شهرستان کاشان» در نامه ای سرگشاده این گلایه را با فرماندار کاشان اظهار داشتند. 

در دولتهای قبلی کم نیستند کسانی که با داشتن چند سال سابقه کارمندی، بدون داشتن تخصص، تجربه، آموزش ها و شایستگی های لازم؛ و با نزدیکی به مراکز قدرت و برخورداری از رانتهای جناحی به پست های مدیریتی منصوب شده اند و اکنون هشت سال سابقه مدیریتی را در کارنامه خود دارند. آیا داشتن چنین سابقه ای برای این مدیران مایه تفاخر است و فقدان آن برای اصلاح طلبان دلسوز، مایه ایراد؟ آیا کسی نیست بپرسد این مدیران در هشت سال {3} سابقه خود چه عملکرد مثبتی داشتند؟ چه وجه ای را بین پرسنل اداره خود کسب کرده اند که در هنگام عزل آنان، نقل و شیرینی پخش می شود؟ 

آنان همان کسانی که هستند که به باور خود می خواهند مردم ما را به زور و اجبار به بهشت برند.
اکنون بیشتر تحلیل گران مسائل اقتصادی بر این باورند که تمام آثار رکود اقتصادی حاکم بر کشور معلول تحریم های اقتصادی غرب نیست. بلکه قسمتی از آن به همین سوء مدیریتها و ضعف مدیریتها برمی گردد که قبلاً به لحاظ وفور بودجه و امکانات این ضعف ها به عیان دیده نمی شد، ولی اکنون به تدریج این کاستی ها نمایان می گردد و مرز بین مدیریت ها و نامدیریت ها آشکارتر می گردد. 

مدیران اقتدارگرا، به دلیل فقدان احترام واقعی به انسان و به دلیل اینکه خود را یک سر و گردن از دیگران بالاتر می‌دانند، نمی‌توانند از توانمندی دیگران، یا کارکنان زیرمجموعه خود استفاده کنند. چرا که آنها تنها با اتکا به قدرت پست و مقام می‌کوشند تا با زور گفتن بر مرئوسين، پرخاش و تحكّم، داد زدن با صداي بلند، تحقير و توهين بر زيردستان، تهدید به كسر اضافه كاري و مأموریت و ديگر مزايا و...در آنان ايجاد رعب وحشت کنند. 

اکنون در بیشترها موارد، سخن از مقاومت و کارشکنی این مدیران در مقابل اهداف و برنامه های دولت تدبیر و امید و ناکارآمد نشان دادن آن می روند، ولی چه اراده ای بر نگه داشتن این نامدیران بر مناصب دولتی هست، الله اعلم. شاید یک نکته آن به باور داشتن به نقش تجربه (رزومه مدیریتی) و نکته دیگر آن محافظه کاری و دست به عصا رفتن مدیران ارشد اصلاح طلب بر می گردد، در نظر داشته باشیم که با توجه به تحولات شتابان عصر جدید، تجربه تنها قسمتی از ابزار لازم در این فرآیند می باشد و در آینده همان مسائل گذشته تکرار نخواهد شد و ما نیازمند خلاقیت و نوآوری نیز هستیم. ما بر این اعتقاد هستیم که اصلاح طلبان به لحاظ باور به شایسته سالاری ، اشراف بر مسائل کلان کشوری، همراهی فکری و اعتقادی با مواضع دولت تدبیر و تمایلات آزادی‌خواهی، دمکراسی طلبی و مشارکت خواهی باشند می توانند از کار و توانایی زیرمجموعه خود استفاده بهتری را به عمل آورند.

نتیجه گیری:
جنبش اصلاح طلبی از دل انقلاب بزرگ و شکوهمند ملت ایران پدید آمد. از ایثار و اخلاص و شهادت مردم ایران و رزمندگان و جهادگران عرصه دفاع مقدس، مفاهیم ارزشمندی در جامعه ما به وجود آمد که آزادی، استقلال ، جامعه مدنی، مردم سالاری و احترام به کرامتی انسانی که همزاد پیروزی انقلاب به شمار می روند. این مفاهیم می‌توانند گستره تاریخی ملت ما را بلند و بلند‌تر کند. 

راه رشد و استقلال یک ملت و تحقق جامعه مدنی به علم باوری، عقلانیت، خردورزی، عملکرد مدیران شایسته آن، بینش، دانش و آگاهی مردم مربوط می‌شود. کسانی که بخواهند در برابر آگاهی مردم مقاومت کنند، مطمئناً منفوران تاریخ هستند. مردم ایران شایسته بهترین‌ها بودن و بهترین‌ها شدن را دارند. چرخش آزادانه قدرت، دموکراسی، مردمسالاری، احترام به حرمت و رأی مردم، بودن حزب، گروه و تلاش جمعی برای این هستند که شوق و ذوق و نشاط به یک جامعه دهند. 

ما بر این باوریم که جامعه مدنی، رشد و پیشرفت و ترقی تنها در سایه جنبش اصلاح طلبی است که می تواند فضیلت‌ها و عظمت‌هایی که شایسته مردم و کشور ایران است را به ارمغان بیاورد و این بدون به کار گیری از توان، انرژی و اصلاح طلبان و نسل دوم اصلاح طلبان مقدور نمی باشد، رهبران جنبش اصلاحات نباید در آموزش، حمایت و بکارگیری موثر آنان غفلت کنند. چنین تغافلی می تواند باعث به حاشیه رانده شدن و به هدر دادن پتانسیل عظیم نسل آتی شود. بی شک نسل دوم اصلاحات در تحولات آتی کشوری نیز، نقش موثری را بر عهده خواهد داشت. 

1- «گذشته ما، گذشته ای استبدادزده است و استبدادزدگی، درد مزمن و مشترک جامعه ما است. عدم تأمل در این درد بزرگ تاریخی، همه ما را به بی راهه خواهد برد.»(خاتمی، 1383، نامه ای برای فردا، ص 10). «درد جانکاه ملت ما، خودکامگی و استبداد بوده است.»(همان: 35).

2- جعفرزاده ایمن‌آبادی نماینده رشت با بیان اینکه در این میان وزارت صنعت معدن با 790 درصد جذب نیرو بزرگترین متخلف است گفت: تخلفات بعدی مربوط به ریاست جمهوری با 507 درصد جذب نیرو، جهادکشاورزی با 3 درصد جذب نیرو، وزارت تعاون با 136 درصد جذب نیرو مرتکب تخلف شده‌اند که جمعا با 125 هزار نیروی قراردادی، 548 هزار جذب نیرو شده که در این میان 422 هزار نفر غیر قانونی جذب شده‌اند. او اعلام کرد: 76 هزار نفر در آموزش وپرورش استخدام شده‌اند که 2 درصد کلا بیسواد، 14 درصد دارای تحصیلات ابتدایی، 19 درصد دارای تحصیلات راهنمایی، 31 درصد دیپلم و 33 درصد آنها بالاتر از دیپلم هستند. سایت فرارو 25 تیر 1393 
 
3. دکتر حسن روحانی در همایش بزرگ انتخاباتی خود در ۱۸ خرداد ۹۲ در ورزشگاه شهید شیرودی بود که: «بیایید به افراطی‌گری پایان دهیم، بیایید به خودسری پایان دهیم. ما در این کشور اجرای قانون را خواستاریم. می‌خواهم از طرف شما یک جمله بگوییم اگر قبول داشتید آن را تایید کنید. آقایانی که در این هشت سال کشور را به این روز انداختید مردم دیگر شما را نمی‌خواهند»

رسولیان
۱۳۹۳/۰۵/۲۰ ۱۱:۲۸
به عمل کار براید بهسخرانی نیست (244204)
آلامتو
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۳/۰۵/۲۰ ۱۲:۲۳
با حرفهای شما موافقم ، در حالی که در دولت مهرورز شاهد انتصاب یک شاطر به مقام فرمانداری یک شهرستان بودیم ، در این دولت نخبگان اصلاح طلب علیرغم شایستگی علمی و اخلاقی و علیرغم همراهی و همدلی با دولت صرفا به علت نداشتن رزومه و سابقه مدیریتی ، نادیده گرفته میشوند و مدیران منصوب دولت قبلی همچنان ترکتازی میکنند. (244212)
حمید
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۳/۰۵/۲۰ ۱۴:۱۶
من مدیرانی از اصلاحات را میشناسم که با سابقه سی ساله در مناصب دولتی از فرمانداری گرفته تا مدیر کلی ولی متاسفانه در دولت گذشته بدلیل اینکه اصلاح طلب بود مجبور به بازنشتگی زودتر از موعد شد ولی باز هم متاسفانه بعد از گذشت یک سال از شروع به کار دولت تدبیر وامید هنوز مشغول نشده است ولی همچنان از نیروهای دولت گذشته استفاده میشود ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ (244220)