گروه فرهنگ و هنر: دکتر علی رفیعی با اظهار تأسف از اینکه خواستهها و ایدهآلهای جامعه تئاتری به حداقل خود رسیده است، دیدگاههای خود را درباره تعمیرات سالنهای بلک باکس مجموعه تئاتر شهر مطرح کرد و گفت: آیا ما میخواهیم این سوراخ موشها را به عنوان مکان تئاتری برای نسل آینده بگذاریم؟!
این هنرمند با سابقه تئاتر دیدگاههایش را درباره تعمیرات مجموعه تئاتر شهر ارائه کرد و از اینکه هنوز تئاتر در میان سیاستمداران از کمترین اهمیت برخوردار است، اظهار تأسف و انتقاد کرد. رفیعی گفت: من موضوع تئاتر شهر را از چند زاویه نگاه میکنم و بدون اینکه صاحب مسئولیتی باشم، با احساس و نحوه برخورد خودم، به نگرانی جامعه تئاتری در مورد دگرگونی و تغییرات سالنهای کوچک این مجموعه پاسخ میدهم.
او ادامه داد: مسئولانی که الان تصمیم به دگرگونی و تعمیرات تئاتر شهر گرفتهاند، صمیمانه میکوشند این اماکن بسیار کوچک و ناچیزی را که به عنوان مکان تئاتری در سالهای بعد از انقلاب ساخته شده، کمی به استانداردهای روز نزدیک کنند. در این تصمیم، هیچ نوع شک و شبههای نیست، بنابراین کسی نباید نگران باشد که تغییرات سالنهای من درآوردی در مجموعه تئاتر شهر، منجر به پایان عمرشان شود.
کارگردان نمایش «شکار روباه» خاطر نشان کرد: هم مدیر تئاتر شهر و هم دیگر مسئولان با اکثریت قاطع میخواهند این اماکن کوچک با ظرفیتهای بسیار اندکشان سر جای خود باقی بمانند و به مقدار قابل توجهی به استانداردها نزدیک شوند، اما مساله این است که واقعا باید نام اینها را مکان تئاتری بگذاریم؟!
رفیعی که چند روز پیش همراه با تعداد دیگری از هنرمندان این رشته در جلسه کارگروه بازسازی و تعمیرات تئاتر شهر حضور داشته است، با اشاره به دیدگاههای متفاوتی که در این جلسه درباره تعمیرات تئاتر شهر بیان شده است به ایسنا افزود: در آن جلسه تمام نظراتم را بیان کردم. موضوع اینجاست مکانهایی که امروزه به عنوان سالنهای بلک باکس تئاتر شهر میشناسیم، در وهله اول پارکینگ بودهاند و بعدتر به کارگاههای نجاری، آهنگری، خیاطی و ... تبدیل شدهاند که به تدریج تخریب و به سالنهای کوچک تئاتر تبدیل شدهاند و به عنوان مکان تئاتری مورد بهرهبرداری قرار گرفتهاند.
کارگردان «رومئو و ژولیت» ادامه داد: نقشه بازسازی تالار قشقایی را دیدهام. میدانم بودجهاش تأمین شده و مدیر فعلی تئاتر شهر با علاقه و پشتکار این قضیه را دنبال میکند. ایشان به خاطر نظرخواهی از تعدادی نمایندگان تئاتری، چندین هنرمند را دعوت کرد که من هم جزو همین مدعوین بودم. در آن جلسه نظریههای متفاوتی بیان شد. اما اکثریت با کسانی بود که خواستار حفظ این تئاترها بودند و مدیر تئاتر شهر هم تابع همین افراد بود. تا جایی که درک کردم، فهمیدم این مکانها از بین نخواهد رفت اما نظر شخصیام این است که اینها همچون حوضهای کوچکی در حیاط خانهمان هستند که به جای استخرهای حرفهای المپیک مورد استفاده قرار میگیرند و این در حالی است که ما میخواهیم شناگر تربیت کنیم و نیازمند استخر حرفهای هستیم.
او با تأکید بر اینکه مدیران هنری خواستار حفظ سالنهای بلک باکس تئاتر شهر هستند، اضافه کرد: اصلا جای نگرانی برای تخریب این سالنها وجود ندارد، چون مسئولان میخواهند آنها را حفظ کنند. دکتر رفیعی که پیش از انقلاب مدتی عهدهدار مدیریت تئاتر شهر بوده است، با اشاره به پیشینه ساخت این مجموعه یادآور شد: این مکان 40 سال قبل ساخته و برای نسل بعدی گذاشته شد. اما امروز چه داریم که برای نسل بعدی به میراث بگذاریم؟! آیا میخواهیم همین سوراخ موشها را به نسل آینده تحویل بدهیم؟! تئاتر شهر برای تهرانی ساخته شده که جمعیتش دو میلیون نفر بوده است و متأسفیم که در طول این سالها مکان تئاتری دیگری در تهران ساخته نشد، در حالی که جمعیت این شهر هفت هشت برابر شده است اما برای این جمعیت عظیم همین یک مجموعه را داریم.
این هنرمند با سابقه تئاتر در ادامه صحبتش از اینکه خواستههای جامعه تئاتری به پایینترین سطح خود رسیده، اظهار تأسف و نگرانی کرد و هشدار داد: نگرانی من از همین جا آغاز میشود که به خاطر بیتوجهی و علاقهمند نبودن مسئولان به تئاتر، ما به عنوان جامعه تئاتری، خواستههای بزرگتر، مهمتر و والاتر خود را فراموش کنیم و فقط به سوراخ موشهایی بچسبیم که به نام سالن تئاتر میشناسیم.
او گفت: تأسف من از این است که چرا خواستهها و سلیقه ما اینقدر تنزل پیدا کرده و آن چه باید برای جامعه و مردم ما مد نظر باشد، مورد توجه قرار نمیگیرد؟! هیچ غروری نداریم بابت مکانهایی که به طور بداهه به عنوان سالن تئاتر در پارکینگ تئاتر شهر ساخته شدهاند چرا که ساخت آنها اتفاق مهمی نبوده است. بنابراین گرچه این سالنها را احیا میکنیم، اما باید بدانیم این دلمشغولی بسیار سادهای است.
کارگردان نمایش «یرما» در بخش دیگری از صحبتش از بی اعتنایی مسئولان نسبت به تئاتر اظهار تاسف کرد و افزود: مسئله را باید از اینجا بنگریم که آیا اساسا به تئاتر به عنوان ضرورت فرهنگی جامعه باور داریم؟ آیا مسئولان ما باور دارند که تئاتر نهاد اجتماعی بسیار مهمی است که میتواند به عنوان نبض فرهنگ آن کشور تلقی شود؟ که اگر دارند، باید خواستههای ما بسیار بالاتر و والاتر از اینها باشد.
دکتر رفیعی اضافه کرد: در میان دولتمردان و فرهنگمدارانمان کسی را نداریم که به ضرورت تئاتر باور داشته باشد. حتی دولتمردی نمیبینم که جرأت و جسارت داشته باشد درباره ضرورت تئاتر در مجلس سخن بگوید، یا مقالهای در مطبوعات منتشر کند، در حالی که اگر نظرات فیلسوفانی مانند ژان ژاک روسو، گوته یا رومن رولان را میخواندند، متوجه اهمیت تئاتر میشدند. او تأکید کرد: مردم باید به مکانهای فرهنگی هم دعوت شوند. آنان باید با افکار تازه و دستاوردهای نو که از صحنه تئاتر میتواند متجلی شود، آشنا شوند.
کارگردان «در مصر برف نمیبارد» همچنین از وضعیت نابسامان ساخت سالن تئاتر در ایران انتقاد کرد و توضیح داد: در این سالها مکانهایی که به عنوان سالن تئاتر ساخته شدهاند، هیچ کدام این قابلیت را ندارند، زیرا ساخت آنها تخصصی نبوده است. ما به سالنهای درست و قابل استفاده نیاز داریم. باید سالنهای بسیار ساده اما کاربردی با ظرفیتهای 300 تا 400 نفره در مکانهای مختلف مانند پارکها ساخته شود و برای ساخت این مکانها نیازمند بودجههای کلان نیستیم.
او با اشاره به استقبال مردم ایران از آثار نمایشی ادامه داد: در این سالها مردم ما نشان دادهاند تئاتر را دوست دارند و از آن به عنوان یک ضرورت اجتماعی استقبال کردهاند و این اتفاق خوشایندی است، اما متأسفانه نتوانستهایم به این استقبال پاسخ درخوری بدهیم. کارگردان نمایش «یادگار سالهای شن» در عین حال با اظهار تأسف از ساخت غیر حرفهای مجموعههایی مانند «خاوران» و «صبا» ادامه داد: ساخت این مجموعهها فقط بهانهای برای این بود که عدهای که درک و تصور درستی از تئاتر ندارند، پول کلانی به جیب بزنند. مجموعههای «خاوران» و «صبا» در مملکت ما دو فاجعه هستند چون پول هنگفتی از دست رفت و گویی به زبالهدان ریخته شد، بدون اینکه این مجموعهها هیچ کاربرد تئاتری داشته باشند. آنها فقط به درد اجتماعات حزبی و سیاسی میخورند و اصلا نمیتوانیم ادعا کنیم که سالن تئاتر هستند.
وی با اشاره به ساخت مجموعه «صبا» در باغ ملک به عنوان مجموعه تئاتر سنتی افزود: نمیدانم این مجموعه چه تناسبی با تئاتر سنتی دارد. هر چند میلیاردها پول صرف تجهیز این سالنها شده، اما به هیچ دردی نمیخورد زیرا پر از اشتباه است و هیچ پاسخی به نیازهای یک سالن تئاتر نمیدهد.
کارگردان «خاطرات و کابوسهای جامهدار...» که سه سال پیش همراه با تعداد دیگری از هنرمندان تئاتر در قالب یک تور یک روزه از این سالنها بازدید کرده بود، یادآور شد: همان روز هم تمام اعتراضاتم را بیان کردم. این سالنها فقط بهانهای برای سودجویی یک عده است. مثل سالن «فرشچیان» اصفهان که کمترین کاربردی ندارد و الان به یک مکان مرده بیخاصیت تبدیل شده است. زیرا متولیانش آدمهایی پرمدعا ولی در غایت بیسوادی بودند و متأسفم که هرگز کار به دست کاردان سپرده نمیشود.
علی رفیعی خاطرنشان کرد: هیچ نیازی به ساخت مکانهای پرخرج و مجلل نداریم که به دلیل فقدان استفاده، رفته رفته متروکه میشوند و از بین میروند و مطمئنم این اتفاقی است که حتما برای مجموعه «خاوران» و «صبا» میافتد، چون هیچ شعور و معرفتی در ساخت آنها وجود ندارد. متولیان آنها با افراد متخصص مشورت نکردهاند، بلکه قطعا با کسانی مشورت شده که تأیید کننده نظر نادرست این آقایان بودهاند.
این هنرمند باسابقه تئاتر ادامه داد: به عنوان کسی که مملکتم را دوست دارم و به حرفهام عشق میورزم، ناگزیرم این مطالب را بگویم اما میدانم صدایم به هیچجا نمیرسد. کارگردان نمایش «در مصر برف نمیبارد» یادآور شد: همچنان که سالها پیش در مراسم روز جهانی تئاتر خطابهای را در حضور آقای خاتمی رئیس جمهوری وقت ارائه کردم و پروژهای را برای ساخت سالنهای کوچک اما حرفهای تئاتر برای ایشان تشریح و بر ضرورت ساخت این سالنها تأکید کردم. آقای خاتمی نیز با علاقهمندی هر چه تمامتر به طرحهایم نگاه کرد و دستور پیگیری داد، اما بعد از آن هرگز حتی یک تماس تلفنی نداشتم.
او متذکر شد: ساخت بیمارستان، مسجد جامع و هر ساخت و ساز اجتماعی به عنوان ضرورتهای یک جامعه جا افتاده است اما تا به امروز تئاتر به مثابه ضرورت اجتماعی و مکانی برای پیشرفت مطامع اجتماعی و مضامین فرهنگی به رسمیت شناخته نشده است. هنوز تئاتر را نپذیرفتهاند و با شک و سوء ظن به آن مینگرند. این هنر با کمترین استقبال از سوی مسئولان روبروست و ما باید از همین جا به مسئله بپردازیم زیرا نباید سرنا را وارونه نواخت.
کارگردان نمایش «یک روز خاطرهانگیز از زندگی دانشمند بزرگ وو» با اشاره به جایگاه مهم تئاتر در جوامع پیشرفته ادامه داد: زمانی که «آندره مالرو» وزیر فرهنگ فرانسه شد، به هنگام افتتاح یک مکان تئاتری گفت تئاترهایی که امروزه می سازیم، حکم کلیساهای جامع را در قرون گذشته دارند. او میخواست 20 پروژه تئاتری را در سراسر کشورش افتتاح کند، در حالی که صدها تئاتر در فرانسه فعال بود. اگر این ضرورت اجتماعی در مملکت ما هم شناخته شود، آن زمان دیگر نگران تخریب تالارهای «سایه» یا «قشقایی» تئاتر شهر که ظرفیتی بین 70 تا 100 نفر دارند، نخواهیم بود.
دکتر علی رفیعی در پایان صحبتش خاطرنشان کرد: تئاتر نبض فرهنگ یک جامعه است. همانطور که حرارت سنج برای سنجش دما استفاده میشود، تئاتر هم برای سنجش فرهنگ مورد استفاده است، همچنان که موزهها مکان تجلی تمدن یک مملکت هستند. اگر روزی این دو ضرورت در کشور ما جا افتاد، دیگر نگران خواستههای کوچک خود نخواهیم بود.