گروه مقالات: شوراي عالي انقلاب فرهنگي در جلسه 628 يعني اول مرداد 87 بنابه پيشنهاد وزارت علوم «ضوابط مربوط به گسترش بومي گزيني در آزمون سراسري دانشگاهها و موسسات آموزش عالي» را تصويب كرد.
بر اساس این مصوبه مقرر شد: در 13 رشته پر طرفدار سه گروه آزمایشی ریاضی و فیزیک،علوم تجربی و علوم انسانی (شامل رشته هایی مثل: مهندسی برق، مهندسی مکانیک، مهندسی کامپیوتر،پزشکی، داروسازی وحقوق و روانشناسی) پذیرش بومی پس از کسر سهمیه 40 درصدی ایثارگران به صورت 60 درصد گزینش بومی و 40 درصد آزاد صورت ميگیرد. گزینش در سایر رشتهها نیز پس از کسر سهمیه ایثارگران به صورت 80 درصد بومی و 20 درصد آزاد صورت ميگیرد. این طرح از همان ابتدای اجرا، انتقادات بسیاری را با خود به همراه داشت اما با وجود این مخالفتها هیچ تغییری در این تصمیم به وجود نیامد.
اما یکی از ایرادات آشکار و واضح این طرح که برای درکش نیاز به تفکر عمیق و کارشناسانه وجود ندارد اینست که این طرح مصداق بارز تبعیض است. زیرا بموجب آن بسیاری از دانش آموزان مستعد و سخت کوش فقط به صرف موقعیت جغرافیایی زندگیشان تا حدود زیادی از تحصیل در دانشگاههاي سطح اول کشور باز میمانند.
در حالی که همه میدانیم محرومیت از امکانی خاص فقط بخاطر محل تولد و محل زندگی، با اصول اولیه عدالت که دولتمردان سابق ادعایش را داشتند منافات آشکار دارد. چه بسیار دانش آموزان شهرستانی که با رتبه دو یا سه رقمی در کنکور، صرفا بخاطر محل زندگی و تحصیلشان از حضور در دانشگاه هایی منع شدند که افرادی با رتبههاي چهار رقمی و بیشتر، فقط و فقط به خاطر پایتخت نشینی به راحتی به آنها راه یافتند.
در واقع ایراد بزرگ این طرح در این است که بصورت پیشفرض تمام دانشگاههای کشور را یکسان یا حداقل نزدیک به هم(چه از نظر امکانات و چه از نظر سطح علمی) در نظر گرفته است. در حالی که به سختی میتوان کسی را یافت که به فاصله بسیار زیادِ دانشگاههاي چند شهرستان بزرگ (و مخصوصا پایتخت) با شهرستانهاي دیگر مناطق کشور معترف نباشد.
به عبارت دیگر مجریان و مصوبان این طرح در نظر داشتهاند کمبود مسکن و تراکم جمعیت و آلودگی هوا و مشکلات دیگر از این دست که در شهرهاي بزرگ وجود دارد را حل کنند ودر این راه تصمیم گرفتهاند تبعیض هایی چنین آشکار را در حق دانش آموزان و دانشجویان و آینده سازان این مرز و بوم روا دارند.
علی ایحال این طرح چند سالیست که اجرا میشود و سخت است که بتوان آن را طرحی موفق پنداشت.
چرا که با وجود قربانی کردن بی دفاع ترین قشر جامعه (یعنی نوجوانان متقاضی ورود به دانشگاه) مشکلات کلان شهرها همچنان پابرجا و رو به افزایش است. بی دفاع از این جهت که این قشر آینده ساز با وجود اهمیت انکار ناپذیرش برای آینده کشور، به علت نداشتن حق رای، هرگز وارد بازیهاي سیاسی نمیشوند و بعبارت دیگر هرگز وزنه سیاسی محسوب نمیشوند تا در این هیاهوی جناحها، به احقاق حقوق خود بپردازند. امروز و با تغییر دولت و بیدار شدن جوانه امید در دل همه ملت، این امید در دل دانش آموزان و دانشجویان هم جوانه زده تا با همت دولت و از طریق شورای عالی انقلاب فرهنگی، به فریاد دادخواهانه شان رسیدگی عاجل شود. احمد محمد خانی