به روز شده در ۱۴۰۳/۰۱/۱۰ - ۱۸:۴۶
 
۵
تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۳/۲۳ ساعت ۱۲:۴۲
کد مطلب : ۴۵۰۲۱
مقاله وارده

روحانی؛ جامعه کوتاه‌مدت، جامعه کلنگی

روحانی؛ جامعه کوتاه‌مدت، جامعه کلنگی
غریب سجادی *

گروه مقالات: یکی از نظریاتی که درباره جامعه، تاریخ و فرهنگ ایران به ویژه ایران معاصر مطرح شده، این است که ایرانیان توانایی بهره‌گیری، درس‌آموزی و تراکم یا انباشت تجربه تاریخی را ندارند این موضوع به عنوان یکی از موانع توسعه ایران نیز مطرح می‌شود. این ایده را دكتر همایون کاتوزیان با مفهوم «جامعه کوتاه‌مدت» یا «جامعه کلنگی» مطرح ساخت.

پیش فرض نظری کاتوزیان این است که لازمه توسعه‌یافتگی «درازمدت بودن» و ثبات در جامعه است. کاتوزیان در تعریف جامعه درازمدت و رابطه آن با توسعه می‌نویسد: «توسعه‌ نه‌ تنها به‌ اکتساب‌ و نوآوری‌ بلکه‌ به‌ خصوص‌ به‌ انباشت‌ و نگهداری‌ نیز نیاز دارد خواه‌ ثروت‌ باشد یا حق‌ و امتیاز یا دانش‌ و علم‌. جامعه اروپایی‌ جامعه‌ای‌ درازمدت‌ بود. تغییرات‌ عمده‌ خواه‌ سقوط‌ فئودالیسم‌، پیدایش‌ سرمایه‌داری‌ و ظهور دولت‌ لیبرال‌، خواه‌ رد فیزیک‌ ارسطویی‌، کیهان‌شناسی‌ بطلمیوسی‌ و اندیشه سیاسی‌ یونانی‌ ــ رمی‌ یا سلطه کلیسای‌ کاتولیک‌ رم‌ ــ جملگی‌ در درازمدت‌ و با تلاش‌ و مبارزه فراوان‌ تحقق‌ یافت‌، اما وقتی‌ سرانجام‌ تحقق‌ یافت‌ دیگر غیرقابل‌ برگشت‌ بود و یک‌ چارچوب‌ اجتماعی‌ جدید، قانون‌ جدید، علم‌ جدید و حتی‌ مذهب‌ جدید برقرار شد که‌ تغییر یا حتی‌ اصلاح‌ آن‌ نیز به‌ زمان‌ و تلاش‌ بسیار نیاز داشت‌.»

بر اساس استدلال مذکور، کاتوزیان بر این باور است که جامعه ایران، جامعه‌ای کوتاه‌مدت است و از این‌ رو امکان توسعه را ندارد. وی می‌نویسد: «ایران‌ برخلاف‌ جامعه‌ درازمدت‌ اروپا جامعه‌ای‌ کوتاه‌مدت‌ بوده‌ است‌. در این‌ جامعه‌ تغییرات‌ ـ حتی‌ تغییرات‌ مهم‌ و بنیادین‌ ـ اغلب‌ عمری‌ کوتاه‌ داشته‌ است‌. این‌ بی‌تردید نتیجه‌ فقدان‌ یک‌ چارچوب‌ استوار و خدشه‌ناپذیر قانونی‌ است‌ که‌ می‌توانست‌ تداومی‌ درازمدت‌ را تضمین‌ کند.»

جامعه کلنگی از نظر کاتوزیان «یعنی‌ جامعه‌ای‌ که‌ بسیاری‌ از جنبه‌های‌ آن‌ ـ سیاسی‌، اجتماعی‌، آموزشی‌ و ادبی‌ ـ پیوسته‌ آن‌ در معرض‌ این‌ خطر است‌ که‌ هوی‌ و هوس‌ کوتاه‌مدت‌ جامعه‌ با کلنگ‌ به‌ جانش‌ افتد.» وی تاریخ ایران را تاریخی می داند که بدل به رشته هایی از دوره های کوتاه می داند. این ضرب المثل هایی که در ادبیات ما وجود دارد که «شش ماه دیگر کی مرده، کی زنده؟» یا «از این ستون تا آن ستون فرج است» یا «یک سیب را که بیندازی بالا ده تا چرخ می خورد تا بیاید پایین» همه اینها صحبت از این می کند که هیچ معلوم نیست چه اتفاقی می افتد.

حال با نگاهی به تحولات حوزه دولت در طول چند دهه ی اخیر و سر کار آمدن دولتهای مختلف بیش از هر چیزی شاهد نوعی آشفتگی و به تعبیر کاتوزیان دولت های کلنگی هستیم که همه چیز را اول خراب می کنند و از نو سودای ایرانی آباد را در سر می پرورانند. شاید کلنگ به دست ترین دولت مرد ایران در طول این چند سال اخیر احمدی نژاد بود که بدون هیچ ابائی آنچنان به جان دست آوردهای دولت آقای خاتمی افتاد که گویی دولت خاتمی دولتی بیگانه بوده که با قدرت باید مظاهر و نشانه هایش پاک شوند.

هرچند کلنگ به دستان اصلاح طلب هم برای دولت هاشمی کم نگذاشتن و آنقدر کلنگی فکر کردند که حتی دولت مردی چون هاشمی رفسنجانی را در مجلس تحمل نکردند و سالها بعد دست به دامنش شدند و....! اما سر کار آمدن دولت دکتر روحانی در 24 خردا سال 1392 نقطه عطف دیگری در سامان سیاسی جامعه ی ایرانی بود، برای بخش زیادی از جامعه مهمترین اتفاق سر کار آمدن دولت آقای روحانی نبود بلکه اطمینان از پایان ریاست جمهوری فردی بود که 8 سال ریاست جمهور کشوری بود که در بسیاری از حوزه های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی عقب گرد محسوسی داشت.

بدون شک مهمترین دلیل انتخاب کلمات امید و اعتدال در شعارهای آقای روحانی درک مبتنی بر واقعیت های روانشناختی و سیاسی حاکم بر جامعه بود، جامعه ای که بیش از هر چیزی از افراطی گری رنج برده و عموم مردم دچار یاس و نا امیدی شده بودند حال بنا بر همن تز جامعه کلنگی اگر به دولت آقای روحانی نگاهی بندازیم این سوال پیش می اید که ایا دولت ایشان همه دچار همان دیالکتیک نامیمونی می شود که بقیه دچار آن شدند یا خیر؟

و اگر بر فرض کلنگش را زمین بگذارد و کلید وار به مسیر ادامه بدهد این سوال پیش می اید که جامعه تازه مد نظر ایشان چه سنخیتی با جامعه مد نظر احمدی نژاد دارد؟! آن هم در شرایطی که بخش زیادی از اراء دکتر روحانی نه گفتن به افراطی گری احمدی نژادی بود و بخش زیادی از اراء وی رای همان جامعه ای بود که در دوران خاتمی در زیر چتر اصلاحات نشو نما گرفت و دولت احمدی نژاد به جان آن افتاد، ایا می توان انتظار داشت که دولت روحانی کلیدش را کلنگی کند که چاه امید را از هشت سال دولت احمدی نژاد عبور بدهد تا به بستر دولت خاتمی برسد تا برای بخش زیادی از مردم و اصلاح طلبان برای یک بار هم که شده از کلنگی بودن جامعه خوشنود شوند؟!

هر چند بخش دیگری از جامعه انتظاری که از دولت روحانی دارند اعتدالی است که خود وعده ی آن را داده بود چرا که عدم ثبات های مکرر در جامعه ما و طرح ایده ها و اندیشه های جدید بیش از هر چیز نشان از فقدان یک ثبات در ایران و به تعبیری کلی کلنگی بودن آن است و چه بسا جمع شدن بخشی از یاران میرحسن موسوی، هاشمی، خاتمی و حتی بخشی از لایه های وابسته به دولت احمدی نژاد در دولت وابسته به روحانی نشان از ناامیدی امیدواران به روحانی از کلنگی عمل کردن دولت های قبلی باشد.
* رییس کمیسیون فرهنگی شورای شهر سنندج

دكتر نيك
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۳/۰۳/۲۳ ۱۴:۳۰
خوب دولت قبلي كلنگي بوده ،أينو كه همه ميدونن !!! (235522)
ساسان
United States
۱۳۹۳/۰۳/۲۳ ۱۹:۲۱
مقاله بسیار سازنده و بحث بسیار مهمی در آن مطرح شد. بسیار ممنون. (235599)