به روز شده در ۱۴۰۳/۰۱/۰۹ - ۲۱:۵۸
 
۳
تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۵/۰۱ ساعت ۱۵:۲۳
کد مطلب : ۴۹۲۷۱

چهره‌های معتدل چگونه آماج تخریب هستند؟

گروه سياسي: سال های اول انقلاب، «ترور» رخداد مکرری بود که چهره‌های برجسته انقلاب را نشانه می‌گرفت. با گذشت سه دهه، تغییر قالب این رخداد از وجه «فیزیکی» به وجه «شخصیتی» همچنان دامن‌گیر چهره های برجسته نظام است که عموماً فارغ از جبهه گیری های معمول سیاسی، جایگاهی فراجناحی دارند.
چهره‌های معتدل چگونه آماج تخریب هستند؟
شهید بهشتی که روزگاری از شعارها علیه خودش در تریبون های مختلف، لب می گزید و گلایه نمی کرد، حکیمانه تکرار این روند را برای دیگر چهرههای خدوم نظام پیش بینی کرده بود و می گفت «آسیاب به نوبت خواهد بود». آسیابی که گاه دامن رؤسای قوا را گرفته، گاه رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام را نشانه رفته و تا مرز اهانت به نوه بنیانگذار انقلاب که منادی اخلاق در حکمرانی اسلامی بود، پیش رفته است. این در حالی است که بارها در ذم این رفتار سخن ها گفته شده و پرهیزها داده شده است. چه آنکه رهبر معظم انقلاب شهریور سال 85 در دیدار با اعضای مجلس خبرگان رهبری با انتقاد از برخوردهای تخریبی با هر انگیره، تخریب چهره های سیاسی دینی و انقلابی را دور از هرگونه منطق شرعی و عقلی ارزیابی و تأکید کردند: راه ابراز مخالفت با جهت گیریهایی که به نظر انسان اشتباه می آید، اهانت و تخریب نیست بلکه تبیین روشنی ها و تاریکی ها، آن هم بدون نام آوردن از اشخاص است.

حضرت آیت الله خامنه ای، اتهام و افترا و بیان مطالب غیریقینی را درباره افراد برخلاف منطق قرآن خواندند و افزودند: حتی اگر هدف، مقابله با خطی انحرافی باشد، روش های تخریبی، این هدف را محقق نخواهد کرد، بنابر این باید از تخریب و اتهام با هر انگیزه ای دوری کرد. رویکردی که در کلام رئیس جمهوری در مراسم افطاری با اصلاح طلبان نیز اینگونه مورد توجه قرار گرفت که «نباید شخصیت های انقلاب و چهره های ملی را تخریب کرد». اما پس از سخنان رهبری، گوش تخریب کنندگان به این نصایح بدهکار بود و نه پس از سخنان رئیس جمهوری. چه آنکه سال 85، سخنرانی هاشمی رفسنجانی با شعارهایی در قم، تقطیع شد؛ سخنرانی سیدحسن خمینی در سالگرد بنیانگذار انقلاب در سال 89 نیمه کاره ماند، سخنرانی ناطق نوری در لیالی قدر سال 91 با وقفه هایی روبرو شد و سخنرانی علی لاریجانی در سالگرد پیروزی انقلاب سال 91 در قم، ناتمام ماند.

تخریب هایی که تنها به قطع سخنرانی ها ختم نشده و از توزیع شبنامه گرفته تا انتشار مطالبی از تریبون های رسمی و علنی عنوان می شد. کما اینکه در سال جاری نیز روزی ساز «ممنوع البیانی» خاتمی را کوک کردند، روزی از «لزوم حبس هاشمی» نوشتند و روزی عدالت خواهی ناطق نوری در برخورد با مسببان اصلی فساد به دور از هرگونه مصلحت سنجی را مورد هجمه خود قرار دادند. حجت الاسلام علی اکبر ناطق نوری، فقدان حزب به معنای حقیقی و نبود ضوابط و قواعد رقابتهای حزبی را علت پایمال شدن مصالح ملی در مقابل منیت های فردی و گروهی می داند. ناطق نوری به خبرآنلاین گفت: در فقدان یک تشکیلات مسئول به عنوان حزب است که هر جماعتی به تشخیص خود حتی به بهانه احساس تکلیف شرعی وارد میدان می شود و دست به تخریب می زند.

**تغییر هدف تخریب گران
حمیدرضا جلایی پور جامعه شناس و فعال سیاسی که اعتقاد دارد تخریب کنندگان شخصیت های نظام، برای خود پوشش عقیدتی قائل هستند و اقدام خود را درست می پندارند؛ به تشریح تفاوت تخریب کنندگان اوایل انقلاب و تخریب کنندگان کنونی پرداخت. جلایی پور ابتدا نیروهای طرفدار «جمهوری اسلامی» در سال های پس از انقلاب را به دو بخش تقسیم کرد. نخست عده ای که معتقد بودند پس از خون هایی که برای انقلاب ریخته شده است، باید به شعارهایی همچون اعمال آزادی و برابری و رفاه در جامعه عمل شود. این بخش به دنبال ساختن فضای جامعه و گسترش اخلاق و ایجاد توسعه متوازن در کشور و برقراری ارتباطی تعاملی براساس منافع ملی با همه دنیا به جز اسرائیل جنایتکار بودند. دسته دوم کسانی بودند که فکر می کردند چون انقلاب کرده اند باید همچنان به انقلاب کردن ادامه دهند و شرط بقای انقلاب و حفظ نظام را تقابل با دنیا می دیدند.

این افراد برای رسیدن به هدفشان که مبارزه با امپریالیسم جهانی بود، هر کسی را که می خواستند له میکردند. این روند تخریبی به نام مدیریت جهانی در دوره احمدی نژاد تشدید شد و اقتصاد و دیپلماسی ما را در نوردید. به گفته وی اوایل انقلاب، تخریب گران چون می خواستند عدالت را در جهان پیاده کنند در پی انقلاب بودند و انگیزه های ایدئولوژیک و صادقانه داشتند اما این روزها آنها با انگیزه های مادی به این امر می پردازند. کسانی که نظام اداری و بوروکراتیک را در 8 سال گذشته به نفع خود تخریب کرده بودند، چون نامزدشان در این انتخابات رأی نیاورد، به کسانی که پایه گذار این دولت بودند حمله می کنند. کما اینکه به آقایان هاشمی، خاتمی و ناطق نوری که پس از سال 88 جلو کارهای تخریبی آنها را گرفته و هزینه آن را پرداختند، اهانت می کنند. زیرا این افراد مردم را تشویق به رأی دهی به آقای روحانی کردند.

جلایی پور بر این باور است که «چنانچه روابط ما با دنیا - جز اسرائیل - عادی شود، امور سیاسی و اقتصادی سر و سامان بگیرد و فضای فرهنگی و اجتماعی کشور رشد یابد، آقایان دلواپس حرفی برای زدن نخواهند داشت. برای همین هم ناراحتند. زیرا با فحش به دنیا و تحریم های پیاپی کشور، آنها برای ما نفت می فروخته و پول وارد می کردند.» او که تعبیر «جدید الاسلام» را برای آنها که نه هویت ایرانی مشخصی دارند و نه برای انقلاب و دفاع مقدس کاری کرده اند، تعبیر صحیحی می دانست؛ به «ایران» گفت: تخریب کنندگان دو هدف عمده را دنبال می کنند. یکی درگیر کردن دولت با حواشی و ایجاد رعب و وحشت در دولتمردان که خوشبختانه دولت یازدهم نشان داده دچار این معضل نمی شود و دیگری ناامید کردن نیروهای جامعه مدنی و خانه نشین کردن آنها.از نگاه وی، تیزابی که این فحاشی ها را حل میکند، «شفاف سازی» است که دولت در یک سال گذشته در پیش گرفته. شفاف سازی با افشاگری های «میگم- میگم» فرق می کند و از جنس اطلاع رسانی درباره ارائه بورس و وام به افرادی است که شایستگی لازم را نداشته اند.
 
**حمله به چهره های مؤثر
امیر محبیان تحلیلگر سیاسی و رسانه ای می گوید: «هرچه فرد مؤثرتر باشد حملات به او بیشتر صورت خواهد گرفت». محبیان به «ایران» گفت: «تخریب ناجوانمردانه جعد عاجز است و انسان صاحب نظر به نقد دست می یازد و نه تخریب.» وی هدف تخریب گران را بزرگنمایی مطالب حاشیه ای قلمداد می کند و بر این باور است که تخریب ها معمولاً عمر طولانی ندارند مگر آن که دائماً تجدید شوند. محبیان با بیان اینکه «تخریب راه گشوده به وسعت بی ایمانی افراد است» ادامه داد: حتی خداوند، پیامبران و اولیا هم هدف تخریب قرار گرفته اند. بر این اساس هرچه رقیب بی ایمان تر باشد، تخریب هم بیشتر خواهد بود و هر چه اثر گذاری بیشتر، تخریب ها هم کثیف تر خواهد شد. زیرا هدف تخریب، سست کردن افراد در رسالت و صحت پیام شان است.

**روشنگری، راه مقابله با تخریب

محسن غرویان مدرس حوزه علمیه نیز «ترور شخصیت چهره های انقلاب» را کار احزاب، افراد و گروه هایی می داند که می پندارند موقعیت شان را از این راه می توانند حفظ کنند. به گفته وی شخصیت هایی که مورد این حملات قرار می گیرند، یک «فرد» نیستند بلکه نماد یک تفکر هستند که وقتی با دیدگاه دیگری در تقابل قرار می گیرند، گروه مقابل برای اینکه جریان فکری مزاحم خود را از بین ببرد، دست به ترور شخصیت هایی می زند که نماد آن تفکر به شمار می روند. کما اینکه آقایان آیت الله هاشمی، حجت الاسلام ناطق نوری و علی لاریجانی یک جریان فکری و نگاه سیاسی اجتماعی خاص دارند و گروه ها و احزابی که پارادایم فکری مخالف آنها را دارند سعی می کنند این نمادها را از راه ترور شخصیت، تهمت و بهتان بردارند. او به ایران گفت: راهی برای مقابله با این ها به نظر نمی رسد، جز تبیین و روشنگری. روشنگری و پاسخگویی به این شبهات و شایعه پراکنی ها تنها راه کاستن از این تهاجمات است. البته اگر به حد جرم برسد، قوه قضاییه باید به عنوان مصداق تشویش اذهان عمومی با آن برخورد کند، زیرا ممکن است زمینه ساز ترور فیزیکی و برخوردهای خشن شود.
مرجع : ايرنا