محمدعلی سپانلو؛ نویسنده، شاعر و مترجم پیشکسوت و از نخستین اعضای کانون نویسندگان ایران، شامگاه دوشنبه 21 اردیبهشت ماه در سن 75 سالگی در بیمارستان جم تهران دارفانی را وداع گفت. سپانلو که چند سالی از سرطان رنج میبرد اخیرا در پی ناراحتی ریوی و تنفسی در بخش ICU بیمارستان جم تهران بستری شده بود. سپانلو متولد 29 آبانماه سال 1319 در تهران، فارغ التحصیل دانشکده حقوق دانشگاه تهران بود که پس از اتمام دانشگاه و دوران نظام وظیفه، در سال ۱۳۴۴ با شاعر و نویسنده جوان، پرتو نوریعلاء ازدواج کرد. دختر وی، شهرزاد سپانلو خواننده موسیقی پاپ و پسرش، سندباد سپانلو حاصل این ازدواج هستند. پرتو نوریعلاء در سال ۱۳۶۴ از سپانلو جدا شد و با فرزندانش به آمریکا رفت.
آن مرحوم بیش از پنجاه (۵۰) جلد کتاب در زمینههای شعر و داستان و تحقیق، به صورتِ تألیف و یا ترجمه، منتشر کرد. در بیست سالِ گذشته، او به عنوانِ یکی از چند نمایندهٔ معدودِ ادبیاتِ معاصرِ فارسی در بسیاری از گردهماییهای بینالمللی در اروپا و آمریکا شرکت کرده و گفته میشود که سهمِ بزرگی در معرفیِ ادبیاتِ ایران به جهانیان دارد. بسیاری از آثارِ او تا به حال به زبانهای انگلیسی، آلمانی، فرانسه، هلندی، عربی، و سوئدی ترجمه شدهاست.
کتاب نویسندگانِ پیشروِ ایران که گلچینی از آثارِ داستانیِ نویسندگانِ قرنِ بیستمِ ایران، به همراهِ بررسیِ آنهاست، جزوِ منابعِ درسی در بسیاری از دانشگاههای ایران است و تابهحال فروشِ بسیار بالایی داشتهاست. ضمناً سپانلو از معدود شاعران و نویسندگانِ ایرانیست که در دنیایِ ادبیاتِ غرب نیز شناخته شدهاست، و توانستهاست نشان شوالیهٔ نخلِ (لژیون دونور) آکادمیِ فرانسه (بزرگترین نشانِ فرهنگی کشورِ فرانسه)، و جایزهٔ ماکس ژاکوب (بزرگترین جایزهٔ شعرِ فرانسه) را دریافت کند.
جوایز
جایزه شعر ماکس ژاکوب فرانسه
شوالیه شعر فرانسه (شوالیه نخل آکادمیک؛ از ایرانیانی که پیش از او این نشان را دریافت کردهاند رضا سیدحسینی و پس از او احمد کامیابی مسک را میتوان شمرد)
آثار
مجموعه اشعار
۱۳۴۲ - آه... بیابان
۱۳۴۴ - خاک
۱۳۴۶ - رگبارها
۱۳۴۷ - پیادهروها
۱۳۵۲ - سندباد غایب
۱۳۵۶ - هجوم
۱۳۵۷ - نبض وطنم را میگیرم
۱۳۶۶ - خانم زمان
۱۳۶۸ - ساعت امید
۱۳۷۱ - خیابانها، بیابانها
۱۳۷۷ - فیروزه در غبار
۱۳۷۹ - پاییز در بزرگراه
۱۳۸۱ - ژالیزیانا
۱۳۸۱ - تبعید در وطن
۱۳۹۰ - قایقسواری در تهران
سایر تالیفات
۱۳۴۹ - مردان (مجموعه ۵ قصه)
۱۳۴۹ - بازآفرینی واقعیت: مجموعه ۲۷ قصه از ۲۷ نویسنده معاصر ایران
۱۳۶۲ - نویسندگانِ پیشروِ ایران (تاریخچه رمان، قصه کوتاه، نمایشنامه و نقد ادبی در ایران معاصر)
۱۳۷۷ - چهار شاعرِ آزادی: جستجوی در سرگذشت و آثار عارف، عشقی، بهار، فرخی یزدی (چاپ ۱۹۹۴ (میلادی), استکهلم)
تعلق و تماشا
هزار و یک شعر (آنتولوژی شعر نو فارسی در قرن بیستم)، انتشارات کاروان
قصهٔ قدیم - ۱۱۱ قصه از سرچشمههای ایران و اسلام انتشارات کاروان
شعر رقصان شمس، انتشارات کاروان
ترجمه
آنها به اسبها شلیک میکنند. نوشتهٔ هوراس مککوی.
«مقلدها» نوشته گراهام گرین
«شهربندان» نوشته آلبر کامو
«عادلها» نوشته آلبر کامو
«کودکی یک رئیس» نوشته ژان پل سارتر
«دهلیز و پلکان» اشعار یانیس ریتسوس
۱۳۷۲ - «گیوم آپولینر در آیینه آثارش» اشعار و زندگینامه گیوم آپولینر
سپانلو: وضعیت فرهنگ و هنر را به ۸ سال قبل بازگردانیدسپانلو در مصاحبه ای پس از انتخاب آقای روحانی به ریاستجمهوری گفت: در هیچ دورهای از عمرش، سانسور تا این حد شایع نبوده که امروز هست، از دولت و وزیر ارشاد آتی خواست تا حداقل شرایط فرهنگی کشور را به ۸ سال قبل بازگرداند.محمدعلی سپانلو در پاسخ به این سوال که از دولت و وزارت ارشاد آینده چه انتظاراتی دارید، به این بیت اشاره کرد و گفت: «از طلا بودن پشیمان گشتهایم/ مرحمت فرموده ما را مس کنید.»
وی اظهار داشت: حداقل انتظار ما از آقای روحانی و وزیر ارشادی که انتخاب خواهد کرد، این است که ویرانیهای به وجود آمده در طی سالهای اخیر را جبران کند و لااقل وضعیت فرهنگ و هنر را به ۸ سال قبل بازگرداند. این شاعر ضمن بیان این مطلب که البته ویرانیها به حوزهی فرهنگ محدود نمیشود و سایر حوزههای صنعت، اقتصاد و... را نیز شامل میشود، گفت: با یک بررسی ساده میتوانید دریابید که طی این سالها چه بر سر سینمای ایران آمده و چه تولیداتی در این حوزه متوقف مانده است. در حوزهی تئاتر که شرایط به مراتب بدتر است؛ هیچ ثباتی برای فعالان این حوزه وجود ندارد، و به کررات پیش آمده که مانع اجرای نمایشهای مختلف شدهاند.
وی در ادامه به معضلات حوزهی نشر و ادبیات اشاره کرد و افزود: در حوزهی ادبیات نیز در طول سالهای اخیر شاهد بدترین اتفاقات بودهایم که مهلکترینشان همانا شیوع سانسورهای شدید ازسوی ممیزان و بررسهای ادارهی کتاب بوده است. این رویکرد اشتباه تا جایی پیش رفته که پنداری این افراد برخی از کلمات را از زبان فارسی طرد کردهاند؛ انگار نه انگار که این کلمات پیش از این وجود داشتهاند. قدیمترها ما به شوخی میگفتیم که فلان زبان، زبان کلانتری است! اما حالا با زبانی روبرو هستیم که الحق و الانصاف باید آن را زبان ارشادی نامید. در این زبان دیگر خبری از بسیاری کلمات اصیل فارسی نیست و مسوولان سعی کردهاند این کلمات را با کلماتی غیرمرتبط جایگزین کنند. مطابق با این رویکرد؛ امروز به جای «میکده» باید نوشت «نوشابهفروشی»! و مثالهای بیشماری دیگر از این دست.
وی گفت: اگر این فیلترها و سانسورها را بخواهیم برای دیوان اشعار شاعران بزرگادبیات کهن ترتیب اثر بدهیم، هیچ چیز از آنها باقی نمیماند. فکرش را بکنید بخواهیم به جای کلمهی «میکده» در این مصرع از حافظ: «دوش رفتم به در میکده خواب آلوده» بگذاریم «نوشابه فروشی». واقعا در این شرایط چیزی از زیبایی و مفهوم این مصرع باقی میماند؟ این مترجم ۷۳ ساله افزود: رییس جمهور جدید باید کسی را به عنوان وزیر ارشاد انتخاب کند که دستکم ۲۰ کتاب خوانده باشد، کسی که فکر نکند «دُن آرام» اسم یک آدم نیست! و وزیر ارشاد بعدی باید بداند کسی که در مسابقهی انشاءنویسی محلهشان برنده شده، در حدی نیست که ممیز ادارهی کتاب بشود. چنین انتخابهایی یعنی بدترین توهین به اهالی فرهنگ و ادب کشور.
وی با اشاره به آثار خودش و تجربیاتی که به شخصه از ممیزیهای ادارهی کتاب داشته، عنوان کرد: تقریبا از ۶ سال قبل تا به امروز تعدادی از کتابهای من با رای بررسهای ارشاد متوقف شدهاند که در مجموع، ۶ ترجمه و ۲ کتاب از شعرهایم را شامل میشوند. آخرین کتابی هم که از من منتشر شد، مجموعه آثارم بود که چندی قبل توسط نشر نگاه به بازار آمد. این کتاب نیز با سانسورهای فراوانی روبرو شد و تقریبا ۶۰ اصلاحیه داشت که عملا باعث شد من از خیر انتشار چندین شعر در این کتاب بگذرم. شوالیهی ادبیات ایران گفت: ترکیب «آفتاب جوان دانشگاه» چرا باید حذف شود؟ یا شعری که در آن به جملهای از آلبرکامو در یکی از نمایشنامههایش اشاره کردهام: «انتخاب کنید زندگی زانو زده را در مقابل مرگ ایستاده.» چه حساسیتی را در مخاطب برمیانگیزد؟ من این حرفها را با کدام نشریه و رسانهی داخلی باید درمیان بگذارم؟
سپانلو ضمن بیان این مطلب که هرکدام از این شعرها بهطور جداگانه در مجموعه شعرهای دیگر من مجوز داشته و منتشر شدهاند، افزود: من این حذفیات و اصلاحات را پذیرفتم تا یادگاری دیگری بگذارم از ضعفهای دوران فعلی مدیریتهای فرهنگی و سانسورهای تاریخی سالهایی که گذشت. وی در پایان سخنانش اظهار داشت: با اوضاع و احوالی که برای فرهنگ و ادب کشور ایجاد کردهاند، حداقل انتظار من از دولت جدید این است که ما را به سالهای قبل برگردانند، به ۸ سال پیش: «از طلا بودن پشیمان گشتهایم/ مرحمت فرموده ما را مس کنید».
سپانلو: اسرائیل معشوقهی پرخرج آمریکاست محمدعلی سپانلو در حوزه سیاسی نیز، افکار مترقی و مردمی داشت و سال گذشته در جریان حملات اسراییل به نوار غزه، اسرائیل را به معشوقه پرخرج آمریکاییها تشبیه کرد و در واکنش به کشتار غزه گفت: موضع من دفاع از مردم فلسطین است، بخصوص فلسطینی که مردمش از فرهیختهترین اقوام عرب هستند.
این شاعر با بیان اینکه در این موضوع باید جامعالاطراف نگاه کنیم و از روی تعصب سخن نگوییم، اظهار کرد: قدرت تبلیغات صهیونیسم بسیار قوی است، آنچنانکه این کشور سال هاست به معشوقه پرخرجی برای آمریکا تبدیل شده است و در حال حاضر هم کنگره آمریکا بیش از آنکه به منافع کشور خود فکر کند، نگران وضعیت اسرائیل است. این همان چیزی است که در جریان مذاکرات هستهای ایران و ۵+۱ هم در جریان است. سپانلو با تاکید بر اینکه نباید با این مساله غیرمسئولانه برخورد کنیم، اضافه کرد: دلم میخواست این حرف که اسرائیل به معشوقهای پرخرج برای آمریکا تبدیل شده را یکی از مسئولان ایران بیان میکرد، معشوقهای که سالهاست چکهایش را باید آمریکا پرداخت کند.
او ادامه داد: پرخرجی این معشوقه برای آمریکا از ۴۰ سال پیش آغاز شد. زمانی که یک بمب اسرائیلی به مدرسهای در مصر اصابت کرد و ۴۰ کودک را کشت. در آن زمان سازمان ملل قطعنامهای در محکومیت خشک و خالی اسرائیل صادر کرد، اما آمریکا آن را وتو کرد. این مترجم و نویسنده با بیان اینکه حماس نباید در دام اسرائیل بیافتد، اضافه کرد: زمانی که مصر به اسرائیل پیشنهاد آتشبس داد، چون اسرائیلیها میدانستند حماس این پیشنهاد را قبول نمیکند، آنرا پذیرفتند. در همان زمان من در خانهام از لبخندهای سران اسرائیل فهمیدم که اسرائیلیها برای کوبیدن غزه برنامه دارند.
سپانلو با بیان اینکه نرمش قهرمانانه در مواقعی لازم است، اظهار کرد: حماس باید حواسش را جمع کند. اسرائیلیها عمدا مدرسهها را بمباران میکنند و ما هم از اسرائیل جز این توقع نداریم، بلکه از افکار و مردم جهان میخواهیم به کمک مردم غزه بیایند. او با اشاره به سیاستهای رژیم صهیونیستی اضافه کرد: در زمان جنگ عراق علیه ایران رادیو اسرائیل اعلام کرد، عراق بیش از ۴۰ موشک ندارد. آنها با این کار میخواستند به جنگ دامن بزنند و همینطور هم شد. چون بعدها ما فهمیدیم که عراق بیش از ۴۰۰ موشک داشته است، الان هم اسرائیل ژست میگیرد که موشکهای حماس شهرهای آنان را ناامن کرده است، تا از این طریق به جنگ دامن بزنند.
این شاعر سپس به مذاکرات اخیر ایران و ۱+۵ اشاره کرد و گفت: در جریان این گفتوگوها دیپلماسی ایران با نرمش قهرمانانه برای اولینبار به پیروزی رسید و دیپلماسی اسرائیل را شکست داد؛ چون اسرائیلیها روی موضع گیری ایران در دوره احمدینژاد و ادامه این موضعگیریها حساب باز کرده بودند؛ اما وقتی ایران پذیرفت که درصد غنیسازی را پایین بیاورد و به کارشناسان اجازه بازرسی بدهد، کلاه اسرائیلیها را باد برد و مشخص شد که همه اینها بهانهگیری اسرائیلیها است.
سپانلو افزود: حالا اسرائیل بهانه میآورد که چرا ایران به حزبالله کمک میکند یا چرا ایران موشک میسازد و با این بهانهها به کنگره آمریکا سیخونک میزند و فشار میآورد. درصورتیکه این ها بهانه است، چون کمک کردن به حزب الله و ساختن موشک، خارج از گفتوگوهای ۱+۵است. او با شاهکار خواندن دیپلماسی ایران در مذاکرات اخیر ایران با۱+۵، گفت: نباید دیپلماسی را دست کم گرفت و همین دیپلماسی اخیر ما بود که مشخص کرد بمب هستهای بهانه است و آنها قصد کوبیدن و تجزیه کردن ایران را داشتند اما دیپلماسی ایران باعث شده آنها به هم بریزند و ندانند باید چه کار بکنند.
گفتنی اینکه مرحوم محمدعلی سپانلو در سال ۱۳۴۷ و یک ماه بعد از اولین حمله اسرائیل به فلسطین، شعری در حمایت از فلسطینیها نوشت. او دراین باره میگوید: در زمان شاه که هیچیک از روشنفکران حواسشان به فلسطین نبود، من این شعر را بهعنوان پرچمی در دفاع از فلسطین بلند کردم، آنهم در زمانی که رژیم شاه تمام و کمال از اسرائیل حمایت میکرد.
قایقسواری در تهرانشعر زیر از کتاب قایقسواری در تهران سرودهی محمّدعلی سپانلو انتخاب شده است. تو ساعتی تو چراغی تو بستری تو سکوتی
چگونه میتوانم
که غایبت بدانم
مگر که خفته باشی در اندوههایت
تو واژهای تو کلامی تو بوسهای تو سلامی
چگونه میتوانم که غایبت بدانم
مگر که مرده باشی در نامههایت
تو یادگاری تو وسوسهای تو گفتوگوی درونی
چگونه میتوانی که غایبم بدانی
مگر که مرده باشم من در حافظهات
بهانهها را مرور کردم
گذشته را به آفتاب سپردم
به عشق مرده رضایت دادم
یعنی
همین که تو در دوردست زندهای
به سرنوشت رضایت دادم
..............................
گروه فرهنگ و ادب پایگاه خبری بهارنیوز درگذشت این چهره ادبی و فرهیخته را به جامعه ادبی و فرهنگی ایران تسلیت می گوید.