به روز شده در ۱۴۰۳/۰۲/۰۶ - ۱۹:۳۵
 
۳۳
تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۴/۱۹ ساعت ۱۵:۳۰
کد مطلب : ۴۷۸۹۷
مقاله وارده

آقايان، خاتمي يك تفكر است. فرد نيست

گروه مقالات: در حالي كه قاطبه ي مردم با دميدن روح اميد و اعتدال، روحيه ي دندان قروچه گري نسبت به هم را كنار گذاشته و از مجراي «رحماءُ بينهم» بوسه ي تدارك عشق بر گونه ي يكديگر مي زنند، «همه را به كيش خود پنداران» از دريچه ي افتراق با چشم تنگ دنيا دوستشان چشم انداز «اشداء علي الكفّار» را صحنه آرايي مي كنند. زهي خيال باطل!
آقايان، خاتمي يك تفكر است. فرد نيست
محمد بحريني فرد

با گذشت 9 سال از دولت سيد محمد خاتمي كه در سال 84، آنهمه ثروت و ذخيره ي ارزي را براي دولت بعد از خود به ارمغان آورد و آنهمه تهمت دزدي كه هيچ وقت اثبات نشد به جان خريد و در برابر چشمان دريده ي بعضي ها حيا باريد و لبخند نثارشان كرد؛ با گذشت هشت سال دهشتناك كه تمام ثروت ملي با سياست هاي غلط پاكترين دولت! به باد رفت و مردم به حق اليقين مشاهده كردند كه دزدان از كدام سوراخ بيرون خزيدند و هنوز كه هنوز است سموم اختلاس 84 تا 92 و كانتينر هاي طلاي مرز تركيه پاكسازي نشده و با وجود آنهمه بي اخلاقي ها، بي ادبي ها،.... هنوز هم خود را به خواب زدگانِ ظلمات، آب حيات حقيقت را نيافته اند تا چشم ها بشويند و دارالسلام را ببينند و طرح مسخره ي ممنوع البيان و تصوير كردن سيد محمد خاتمي را دنبال مي كنند.

اين اتفاقات چرا افتاد؟ به خاطر بي بصيرتي. به جاي گرفتن آهنگر بلخ، گردن مسگر شوشتر را به سمت گيوتين مي بريد؟ اصلاً شما به همين جرم كه براي مردم خوب امانت داري نكرديد شريك جرميد. چرا كه همه ي اين اتفاقات از بغل گوش شما رخ داد و شما چنان مست باده ي غرور پيروزي بوديد كه نه ديديد و نه خواستيد ببينيد. اول اينكه من خواهش مي كنم از اين دوستان تا مثل مرحوم طبرسي به جاي مجمع البيان في تفسير القرآن، كتاب شريف ممنوع البيان في حقوق الانسان را بنويسند تا من بعد راهكار پيشرفت قلم و آزادي بيان به شكلي مستند فرا راه همگان قرار گيرد....اما بعد:

آقايان، خاتمي يك تفكر است. فرد نيست. امروز تفكر زيباي خاتمي خون گرمي است كه براي بيان حقايق در قلم هر آزاد انديشي جريان دارد. آن خاتمي كه در آيينه ي 2 خرداد 76 تبلور يافت، پديده اي است كه هزاران خرداد را در نورديده و دوم هر ماه را تصاحب مي كند. روزگاري تندروهاي مذهبي مثل فرقان با خيال باطل خود انديشه ي از بين بردن شهيد مطهري به جرم همنشيني با مرحوم بازرگان را در سر مي پروراندند، اما مطهري جاودانه ماند و تاريخ از آن ها با تنفّر ياد مي كند.

ترور شخصيت ها بدترين راهي است كه اتفاقاً «سيل در اول به فرق خود زند ديوارها» را تفسير مي كند. شما ها كه معدودي بيش نيستيد، ... با نزديك شدن فصل انتخابات سر و گوشتان جنبيدن مي گيرد و از ترس باختن دوباره ي بهارتان كه سال گذشته به پاستور نرسيد و اينبار مي ترسيد بهارستان را هم واگذاريد شروع به سم پاشي و پي گيري عاداتي مي كنيد كه فرهنگ و انديشه ي مردم ايران در طول تاريخ با آن سازگار نبوده و نيست.

اينهمه شعار داديد و عمل نكرديد و كشور عملاً صحنه ي دودستگي ها شد. با امنيتي كردن فضاي فرهنگ، هنر و رسانه هر آنكه با شما نبود را بر ما خوانديد و به هزار و يك تهمت قصه ي هزار و يك شب خفه كردن منتقدين با برچسب فتنه ساختيد تا دمي بيشتر عمر سياسي داشته باشيد. شناسنامه ساختيد و ديروز و امروز كرديد و فرداي مردم را خراب، مجريان رسانه ي ميلي حرف در دهن سياسيون نهادند كه بد خاتمي را به خلق گويند اما از عسكراولادي موتلفه گرفته تا مظفر اصولگرا، خاتمي را فرهيخته ي دوران ناميدند.
 
آري، «يدالله فوق ايديهم» را فراموش كرديد. اما اميدوارم دست نوازشگر بينش الهي را بيش از اينها حس كنيد. بياييد به جاي ايجاد تشويش مجدد اذهان براي پيشبرد سياست ها، كار خود را كنيد. اين چه متدي است كه براي انتخاب خود، به جاي تبليخ خوبي هاي خود به تخريب ديگران اقدام مي كنيد؟