به روز شده در ۱۴۰۳/۰۱/۰۹ - ۲۱:۵۸
 
۳۰
تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۵/۳۰ ساعت ۱۱:۰۱
کد مطلب : ۸۸۵۸۶
مقاله وارده/ به بهانه سالگرد كودتاي 28 مرداد

دکتر محمد مصدق، يك ایرانی صادق

دکتر محمد مصدق، يك ایرانی صادق
اسماعیل حسین پور

گروه مقالات: در خاطرات شادروان دکتر صدیقی آمده که در روز 28 مرداد دکتر مصدق وقتی از پشت شیشه‌ها نگاه مي‌کند مي‌بیند که خانه‌اش درآتش مي‌سوزد به دکتر صدیقی که وزیر کشورش بوده است مي‌گوید: «نمی دانم امشب همسرم سجاده نمازش را کجا پهن مي‌کند و نماز مي‌خواند؟»
این خاطره به خوبی بیانگر رنج هایی است که پیرمحمد احمدآبادی برای ملت و میهنش به جان خرید و هیچ گاه در راه دفاع از آزادی، میهن دوستی و خدمت به مردم پا پس نکشید و اگر از پسِ این همه سال و به رغم مصدق انکاری ها، در باور میلیونها ایرانی او یک آزادی خواه صادق بوده است نشانه ی بزرگی روح آن رفته ی نارفته از دل این ملت بزرگ است.

دکتر مصدق نماد روشن میهن دوستی و بیگانه ستیزی بود. او ایران و ایرانی را به برپای ایستادگی در برابر بیگانگان فرا مي‌خواند و خود تمام هستی خود را در این راه نهاد. او در سال 1294 خورشیدی کتاب «کاپیتولاسیون و ایران» را به چاپ رساند و پنجه در پنجه ی استعمار انداخت. مصدق با تکیه بر ضرب المثلی که در روم قدیم پرکاربرد بود مي‌گوید: « نجات وطن، عالی ترین و بزرگترین قانون است.»
او یک مبارز صادق بود که به قول شریعتی 70 سال برای آزادی نالید. مصدق در آخرین بیدادگاه نظامی مي‌گوید: « آری تنها گناه من و گناه بزرگ من این است که صنعت نفت ایران را ملی کردم و بساط استعمار و اعمال نفوذ سیاسی و اقتصادی عظیم ترین امپراطوری های جهان را از این مملکت برچیدم و پنجه در پنجه ی مخوفترین سازمان های استعماری و جاسوسی بین المللی افکند.»

مردم تهران او را خوب مي‌شناختند که به رغم سایه ی سنگین استبداد که بر سر خویش حس مي‌کردند در مجلس ششم و شانزدهم او را به عنوان رأی اول خود برای مجلس شورای ملی برگزیدند و مصدق چه زیبا توانست زبان همه ی ملت ایران در مجلس باشد. او در آن سالیان مخوف استبداد با افتخار مي‌گوید:« حیات و ممات و عرض و مال و موجودیت من و امثال من در برابر حیات و استقلال و عظمت و سرافرازی میلیونها ایرانی و نسل های متوالی این ملت کوچکترین ارزشی ندارد.»

مصدق یک وارسته ی پاکدست بود. او 28 ماه نخست وزیر بود و نه تنها یک ریال حقوق دریافت نکرد بلکه در این مدت حدود دو میلیون و ششصد هزار تومان نیز خرج کرد. هزینه های سفر خارجی خود و بستگانش را شخصا پرداخت مي‌کرد. او در خرداد 1331 که به همراه برخی کارشناسان راهی دادگاه لاهه شد و به دفاع از حقانیت ایران پرداخت کلیه ی هزینه‌ها را شخصا پرداخت کرد. او به دور از مردم فریبی های رایج برخی سیاستمداران هیچ گاه نخواست شعار مردم را بدهد و سرمایه ی مردم را به غارت ببرد.

مصدق یک سیاستمدار، حقوقدان، آزادی خواه، مدیر و یک ایرانی صادق بود. در میان هجمه و هجوم حزب های ضد ایرانی او با سعه ی صدر تمام روزنامه‌ها را آزاد گذاشت تا هر که هر چه مي‌خواهد بنویسد و در این روزگار چه قدر به این مرد و مرامش سخت محتاجیم. سلطنت طلبان و انگلیسی‌ها و آمریکایی‌ها و برخی بیگانگان با دین و دیارشان، در هراس از شکوه نام آن بزرگ مرد کودتای 28 مرداد را ناجوانمردانه رقم زدند و مصدق هیچ گاه دست از مبارزه بر ضد بیگانگان برنداشت تا آنگاه که در 14 اسفندماه 1345 در بیمارستان نجمیه مظلومانه در گذشت.

دکتر شفیعی کدکنی هراس حکومت از آن آزاده مرد را یک روز پس از درگذشتش درمندانه سروده است:
شرمنده ام که: آه
در سوگت ای درخت تناور!
ای آیت خجسته ی در خویش زیستن
بالیدن و شکفتن
در خویش بارور شدن از خویش
ما را
حتی امان گریه ندادند