اپیزود اول:سالها قبل وقتی در سنین نوجوانی، رُمان "۱۹۸۴" اثر ماندگار نویسنده مشهور "جورج اُروِل" را میخواندم، روحم از حضور "تله اسکرین" هایی که در جای جای مکانهای عمومی و خصوصیِ داستان وجود داشتند به شدت آزرده میشد و آن را مغایر با اصول آزادی انسانها ميدانستم. از تصور به حقیقت پیوستنِ این تخیّل، وحشت داشتم... سالها بعد از آن، وقتی نصب "دوربینهاي مدار بسته" در فروشگاهها و اماکن عمومی و حتی نیمه عمومی (پارکینگ و آسانسورهای آپارتمانها) رایج شد با خودم فکر میکردم که شاید این موضوع در جهت تحدید آزادیها و تحقق همان کابوسِ تله اسکرینِ ۱۹۸۴ باشد. پس از مدتی اما؛ متوجه شدم که این تکنولوژیِ دوربین مداربسته، عملکرد و کاراییهاي مفید (حتی ضروری) هم دارد. مثلاً در فروشگاههای بزرگ برای کاهش سرقت، در اماکن مسکونی برای جلوگیری از ارتکاب جرائم و در بانکهـــــــــــا و عابربانکها نیز به همین منوال...
اپیزود دوم:در سر مقاله (مورخه ۱۹/۴/۹۲) یکی از روزنامههاي اصولگرا خواندم: « در آستانه انتقال دولت دهم به یازدهم، مجموعه مشترکی از دستاندرکاران دولتهای سازندگی و اصلاحات و مخصوصا اصحاب فتنه آمریکایی- اسرائیلی ۸۸، عملیات روانی پرحجم و گستردهای را برای انکار خدمات برجسته و کمنظیر- و در پارهای از موارد بینظیر- دولت کنونی سازمان داده و در این شیپور فریب میدمند که انگار قرار است "ویرانه"ای از دولت دهم به دولت یازدهم تحویل داده شود! این در حالی است که دولت آقای دکتر احمدینژاد اگرچه طی ۲ سال اخیر به علت نفوذ حلقه انحرافی در آن، از بستر قبلی خود زاویه گرفته است ولی تمامی شواهد موجود حاکی از آن است که دولت ایشان در خدمترسانی به مردم و عمران و آبادانی کشور نه فقط نقش برجستهتری از همه دولتهای پیشین داشته است، بلکه خدمات دولتهای نهم و دهم در طول تاریخ دولتها، از مشروطه تاکنون بینظیر بوده است.»
اپیزود سوم:با توجه به ناکامیها و مشکلات بسیار زیادی که در ۸ سال گذشته، به دلیل عدم مدیریتِ صحیحِ دولت در عرصههاي سیاسی)داخلی و خارجی) -اقتصادی-فرهنگی-اجتماعی بر کشور تحمیل شد؛ اکنون بسیاری از حامیان پروپاقرصِ سابقِ دو دولتِ اخیر، سعی میکنند با توجه به عیان و غیرقابل انکار بودنِ وضعیت اسفباری که ملت و میهن به آن دچار شده است، به هر نحو ممکن از نقشِ خود در پدید آمدن این اوضاع تبرّی جویند و داستانِ " کی بود؟ کی بود؟ من نبودم!" را بازخوانی نمایند.
همانهایی که ادعا دارند بهترین دولت صدسال اخیر و معجزه هزاره سوم شکل گرفته است، برای ادامه حیات سیاسی خود و جبران شرمساری از محضر ملت، امروز کاسه "چه کنم؟!" در دست گرفته اند، گاهی به نعل و گاهی به میخ ميکوبند و گاه نعل وارونه ميزنند!... دیگر هیچ حجت و دلیلی برای حمایتهای تمام قد و بی سابقه انجام یافته از این دولتها ندارند وچه بخواهند چه نخواهند بار اعظم مسئولیت این ناکامی را به دوش میکشند و نمیتوانند از زیر بار آن شانه خالی کنند... اینکه این دولتها را اصولگرا نخوانند و "انحراف" در دو سال پایانی عمر دولت را مطرح نمایند، بیشتر به یک شوخی شباهت دارد. عدهاي هم که همواره از "بالا" به "پائین" نگاه ميکنند سعی بر تفکیک عملکرد دوره اول و دوم این دولتِ اصولگرا دارند و با طرح این موضوع که کارهای بسیار مثبتی هم (علاوه بر اشتباهات بزرگِ غیر قابل روتوش)، انجام پذیرفته است قصد دفاع از عملکرد گذشته خود و فرار از پذیرش مسئولانه خطاهایشان دارند.
این دوستان که فقط خود را مبدأ و مدار حقِ مطلق میپندارند با یک فرار رو به جلو و با تکرار ادعاهای بی سند و مدرک در خصوص عملکرد بدتر(!) دولتهای سابق و اسبق (اصلاحات و سازندگی)، و تلقینِ (به زعم خود) ناکامیهای ایشان به افکار عمومی، امیدوارند که فرصتی دوباره یابند تا شاید معجزه دیگری رو نمایند. غافل از اینکه حافظه دوربین مداربسته ملت، عملکرد همه این دورهها را ثبت نموده، مقایسه کرده و در وقت مقتضی قضاوتِ خود را ابلاغ نموده است که این قضاوت نیز در تاریخ ثبت خواهد شد.
اپیزود چهارم:قسمتِ کوچکی از حافظه دوربین مدار بسته ملت که بواسطه آن میتوان تحقق یا عدم تحقق وعدهها (یا حتی تحقق عکسِ این وعده ها) ی دولت و حامیانش را به قضاوت نشست، با هم مرور و بازبینی میکنیم:
• مهمترین خدمت دولت رفع بیکاری و بهبود معیشت است. (کیهان ۱۶/۵/۸۴)
• سطح رفاه را به حداکثر میرسانیم. (فارس ۸/۴/۸۴)
• دولت کاهش تورم و نرخهای سود بانکی را از طریق کنترل نقدینگی دنبال میکند. (کیهان ۲۸/۶/۸۴)
• به زودی ایران به لحاظ فرهنگی، سازندگی، نحوه اداره کشور، نوع برقراری عدالت و توزیع ثروت و رفاه به عنوان یک کشور الگو در جهان معرفی خواهدشد. (کیهان ۸/۴/۸۴)
• نیروگاه هستهاي بوشهر در سال آینده به پایان ميرسد. ما اصرار داریم نیروگاههای اتمی را تا ۲۰ هزار مگاوات برق بسازیم و توسعه دهیم. (فارس ۱۲/۱۱/۸۴)
• دستان همه اندیشمندان در عرصه اقتصاد را برای ایجاد اقتصادی پویا و پایدار میفشارم.(کیهان ۳۱/۳/۸۴)
• معتقد به شفاف سازی معاملات نفتی کشور و نحوه هزینه کردن پول حاصل از آن هستیم. مبارزه با فساد اداری از جمله در بخش نفت از وظایف من است. (کیهان ۳۱/۳/۸۴)
• مردم باید اثرات افزایش قیمت نفت را بر سر سفرههایشان مشاهده کنند (کیهان ۳۱/۳/۸۴)
• از سرمایه گذار داخلی حمایت ميکنیم چون فقط از این راه اشتغال ایجاد میشود. (کیهان ۳۱/۳/۸۴)
و بسیاری از این دست مدعیات:
۱- تک رقمی کردن نرخ سود بانکی ۲- تک رقمی کردن نرخ تورم ۳-کاهش شکاف طبقاتـــــــی ۴-تولید خودرو ارزان و کم مصرف با استاندارد جهانی ۵- ایجاد ۲.۵ میلیون شغل در سال ۶- انتصاب مدیران شایسته ۷- سیاست خارجی عزتمند ۸- اختصاص یک میلیون تومان به هر نوزاد ۹- هر ایرانی دارای یک مسکن ۱۰- کمک به هزینه تحصیل و کاهش سن ازدواج جوانان ۱۱- پرداخت سود سهام عدالت ۱۲-ولایتمداری و ....
اپیزود پنجم:آنهایی که ادعا میکنند موفقیتهای برجسته و چشمگیری برای دولتهای اصولگرای نهم و دهم میتوان متصور بود که آشکارند ولی دیدنشان نیاز به چشم بصیرت دارد، من را بی اختیار یاد داستان دیگری مياندازند که در دوران طفولیت خوانده بودم. نميدانم چرا خود و بسیاری از آحاد مردم را به جای کودکِ خردسالِ این داستان ميبینم:
«... دو خیاط تصمیم میگیرند در ازای مقدار پول زیادی لباس ویژهای برای پادشاه بدوزند که آدمهای فاقد کمالات از دیدن آن عاجزند و فقط انسانهای عاقل و با فضیلت قادر به دیدن آن هستند. خیاطها شروع به کار کردند و روزها گذشت... لباسِ خیالی آماده شد اما هیچکس نمیتوانست آن را ببیند، نه پادشاه و نه هیچکدام از نزدیکان پادشاه. اما از ترس اینکه بی بصیرت نامیده شوند شروع به تعریف و تمجید از لباس خیالی پادشاه کردند. پادشاه هم که حسابی ذوق کرده بود، تصمیم میگیرد لباس جدیدش را در معرض دید عموم قرار دهد و به میان مردم برود. هیچکس چیزی نمیدید اما چه کسی جرأت داشت به لخت بودن پادشاه اقرار کند؟ آخر در این صورت، دیگر جزو انسانهای عاقل و با فضل و کمالات محسوب نمیشد. پس همه شروع به تعریف و تمجید کردند: آفرین، چه لباس زیبایی! چه پارچهای! چه دوختی! همه مشغول تحسین و اظهار فضل بودند که ناگهان کودکی از میان جمعیت فریاد زد: اما پادشاه که لخت است، او که چیزی نپوشیده است!...»
کورش شفیعی ایراننژاد