تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۳/۰۷ ساعت ۰۹:۲۲
کد مطلب : ۷۹۱۷۲
گروگانگير دهه 60، اصلاح‌طلب دهه 70 و ...!
گروه سياسي: عباس عبدی (روزنامه نگار) در پاسخ به این سوال روزنامه اعتماد که «اگر اصلاحطلبان قبایی که به تن داشتند را در بیاورند و قبای دیگری به تن کنند امکان دارد که مجوز کنشگری بگیرند یا خیر؟» گفته است: اصلاحطلبان این کار را بکنند دیگر به درد نمی‌خورند. وی افزود: باید لباس اصلی خود را اتفاقا به تن کنند، لباس اصلاحات مهم است. اصلاحطلبان اگر فکر می‌کنند رفتاری که در ٨٨ سال شد عین اصلاح‌طلبی است و باید آن را ادامه بدهند. اگر فهمیده‌اند که کار درستی نبوده باید رسما تکلیف‌شان را مشخص کنند. شترسواری دولا دولا نمی‌شود. من حتی با آن رفتار پس از ٨٨ لزوما مشکل ندارم اما اگر فکر می‌کنند آن خط اشتباه بوده باید تبعاتش را بپذیرند. بنابراین باید در عمل به عنوان ناظر بیرونی تفاوت را ببینیم.
گفتني اينكه اظهارات متناقض و تحليل‌هاي سياسي اين فعال رسانه اي در چند سال اخير خصوصا پس از مصاحبه ندامت‌گونه‌اش پس از به زندان افتادن در اواخر دهه 70، سوژه بسياري از همكاران سابقش در مطبوعات شد خصوصا به اين دليل كه او روزگاري، برخي فعالان مطبوعاتي و دانشجويي همچون علي افشاري را به خاطر اظهار ندامت و مصاحبه تلويزيوني به شديدترين وجهي سرزنش نموده و گفته بود: «مبارزه هزينه هم دارد»، اما خودش (عبدي) همانگونه عمل كرد و براي رهايي از زندان، به مصاحبه عليه مواضع سابقش تن داد و به نوعي ابراز ندامت نمود! حادثه اي كه پس از آن از او يك منتقد جريان اصلاحات ساخت اما در اين مدت هيچگاه روشن نكرد گروگانگير دهه 60، اصلاح‌طلب دهه 70 و منتقد دهه 80 در دهه 90 چه صفتي و پسوندي را برازنده خود مي‌بيند!
مطهره شفیعی چند روز قبل در گزارشي با عنوان «عبدي و عبور از اصلاحات» در روزنامه آرمان، درباره شخصيت متغير او نوشته بود: عباس عبدی. همان دانشجویی که نامش برای نخستین‌بار در ماجرای تسخیر سفارت آمریکا به گوش‌ها رسید، اما عباس عبدی امروز دیگر آن عباس عبدی سال 58 نیست. او امروز چند جامه دارد که بنا به شرایط یکی از آنها را بر تن می‌کند؛ تئوریسین، پژوهشگر اجتماعی، تحلیلگر مسائل سیاسی، تحلیلگر مسائل اقتصادی و .... بسیاری موارد از او به عنوان مشاوری امین و آگاه به امور دعوت می‌شد تا در جلسات سیاسی حضور پیدا کند که او هم برای این حضور مانعی احساس نمی‌کرد. عبدی محبوب بود و سوت و کف‌های زیادی برای او زده شد اما عبدی، عبدی نماند. عبدی که به‌تدریج به 60 سالگی نزدیک می‌شود می‌خواهد همان مردی باشد که شاید سال‌ها در اندیشه تبدیل به آن بود اما فرصت آن را نیافت؛ منتقدی که نوک پیکانش تنها به یک سمت نشانه می‌رود و آن هم به سمت اصلاحطلبان!
تفسیری از تسخیر سفارت آمریکا
عبدی متحول شده است چنانکه در مورد سفارت آمریکا هم تحلیلی دوگانه ارائه میدهد. او روزی به فارس گفته است که «به نظرم می‌آید که اگر شرایط به همان زمان برگردد نیازی نیست که ما و دیگران باشیم، شما هم در همان شرایط قرار بگیرید و رفتاری که با شما بشود، شما هم همین اقدام را انجام می‌دهید.»!
پیش‌بینی‌هایی که درست نبود!
در همان سال البته او بر مسند دیگری نشست؛ مسندی که برازنده رقبای سنتی و مدرن اصلاحات است؛ مسند فرصت‌طلب‌خوانی اصلاحطلبان. در بزنگاه تصمیم‌‌گیری اصلاحطلبان برای انتخابات ریاست‌جمهوری 88 بود که عبدی اینچنین نگاشت: « آقای خاتميکه تاکنون درباره آمدن و نیامدن خود اظهارنظر صریح نمی‌کند، به این دلیل است که با وجود شرایط حاضر و هزینه‌های ورود و شانس کم بیرون آمدن از صندوق قطعاً وارد انتخابات نخواهد شد، اما وی به شدت امیدوار است که طی ماه‌های آینده اتفاقاتی بیفتد که موازنه جدید شرایط را برای ورود مناسب کند، در این صورت این پرسش پیش خواهد آمد که اگر چنان شرایطی رخ دهد، دیگران از درون اصلاحطلبان چنین فرصتی را در اختیار آقای نوری قرار خواهند داد؟ مسلماً خیر، آنان در پی استفاده از فرصت برای نامزد دیگر خواهند بود و اگر این فرصت هم فراهم نشود، نه آقای نوری و نه فرد دیگر نامزد نخواهد شد». در این مورد بار دیگر عبدی پیش بینی اشتباهی داشت؛ تغییری که مد نظر عبدی و به اذعان او مطلوب اصلاحطلبان بود رخ نداد اما اصلاحات با دو کاندیدا در این انتخابات حضور یافت!
او در بهمن 91 هم یک پیش‌بینی اشتباه داشت چنانکه گفت: «اگر در انتخابات، اصلاحطلبان حضور حداقل و قابل قبولی داشته باشند که بتوانند برخی از اهداف دولت را خنثی کنند به نظر من انتخابات حالت سه قطبی پیدا می‌کند. در آن صورت اصولگرایان مخالف دولت می‌توانند با حداقل رایی که دارند قطب جدی شوند اما چنانچه اصلاحطلبان را در حداقل‌ها تحمل نکنند در این صورت اگر نیروهای دولتی بتوانند نامزدی جدی بیاورند و حضور سیاسی جدی داشته باشند در غیاب اصلاحطلبان انتخابات تا حدودی یک‌قطبی می‌شود و دولتی‌ها برنده می‌شوند و اگر دولتی را هم مثل انتخابات مجلس رد صلاحیت کنند در این صورت انتخابات کم رمقی در پیش خواهد بود و باید ببینیم کدام یک از اصولگرایان خوش‌شانس‌تر خواهد بود.» در آن انتخابات اصلاحطلبان به پشت کاندیدایی رفتند که میانه رو بود اما از حضور کاندیدای نزدیک به دولت یا سعید جلیلی هراسی به دل راه ندادند و بر خلاف تصور عبدی پیروز هم شدند.
عبور از خاتمي!
عباس عبدی به نام طراح پروژه عبور از خاتمي هم شناخته می‌شود اما او بعدتر این موضوع را رد و درباره سناریوی عبور از رئیس دولت اصلاحات مدعی شد كه علیه این ایده موضع‌گیری كرده و البته طولی نکشید که روایت دیگری را برای فارس تعریف کرد و آن هم عبور رئیس دولت اصلاحات از خودش بود!
خروج از حاكميت!
....روزنامه‌های «جامعه»، «توس» و «خرداد» طرح عبور از رئیس اصلاحات را مطرح کردند. از جمله اصلاح‌طلبانی که در سال های اصلاحات گوی انتقاد از دولت اصلاحات را از همه ربوده بود و حتی موجودیت آن را زیر سوال برده بود، عباس عبدی بود که اوج انتقاد وی از رئیس دولت اصلاحات در مخالفت وی در سال ۸۰ ظاهر شد که عبدی در آن سال با نامزدی رئیس دولت اصلاحات در انتخابات ریاست‌جمهوری مخالفت کرد و حتی ایده «خروج از حاکمیت» را نیز مطرح ساخت. عباس عبدی حتی دامنه انتقاد را از این نیز فراتر نمود و با ارسال نامه‌ای اذعان داشت که در دوره دوم ریاست‌جمهوری رئیس دولت اصلاحات، هیچ دستاورد مثبتی وجود نداشته است و آنچه به‌دست آمده بدون حضور او هم می‌توانست عملی شود!
و حالا عبور از اصلاحات
عبدی اگر عبور از رئیس دولت اصلاحات که به نام او رقم خورده است را نپذیرد اما به طور حتم عبور از اصلاحات را خواهد پذیرفت. انتقادات گاه و بیگاه او از تصمیمات اصلاحطلبان گویای این واقعیت است که ظاهرا عبدی نمی خواهد به نام عضوی از اردوگاه اصلاحطلبان شناخته شود.
... عبدی پا را چنان فرا گذاشت که اردیبهشت امسال درباره نقش‌آفرینی آیت‌ا... هاشمی گفت: «برای اینکه اصلاحطلبان بی‌خاصیت هستند. اصلاحطلبان اگر قوی بودند کسی به آقای هاشمی این حد که الآن هست کاری نداشت. رفقای ما با اولین شکست شبیه لشکر شکست‌خورده شدند و به‌جای این که به گذشته برگردند با همدیگر دعوا کردند، شروع کردند علیه رئیس مجلس حرف زدن و این مسیر تا انتخابات 84 ادامه پیدا کرد. منشأ شکست 84 رفتن به کار غیرجبهه‌ای بود».
روحانی
عبدی مواضع اصلی اصلاحطلبان را هم به زیر سوال می‌برد چنانکه وقتی سعید حجاریان گفت «باید از روحانی دفاع کنیم. چاره‌ای نداریم. ما از او حمایت کردیم تا رئیس‌جمهور شود، حالا هم باید حمایتش کنیم تا ادامه دهد. شکست روحانی شکست ما نیست. او اصلاح‌طلب نبوده است». عبدی بلافاصله در مقاله ای پاسخ داد...
او مي خواهد ديده شود
...عبدی می‌خواهد دیده شود چرا که روزی اعلام سکوت کرد اما زیاد طول نکشید و گفت: «من بیش از ۶ ماه است که هیچ گفت‌وگو و یادداشتی به نام خود منتشر نکرده‌‌ام. دلیل آن نیز این بود که به این نتیجه رسیدم. نوشتن یا بیان برخی نکات موجب رنجش خاطر دوستان می‌شود. لذا بهتر است مدتی سکوت کنم بلکه حساسیت‌های آنان کمتر شود»
...اینکه روحانی کاندیدای اصلی اصلاحات در سال 92 نبود را نباید شک داشت چرا که همگان حتی میانه روهای طیف رقیب چنین ادعایی ندارند اما امثال عبدی خود را وامدار رایی می‌دانند که در سال 92 از سوی اصلاحطلبان به نام روحانی به صندوق ریخته شد. عبدی، عبدی است اما نه عبدی سال 58 و حتی نه عبدی دهه نخست سال 70. عبدی می‌خواهد از گذشته عبور کند و ابزار او هم جز کنایه های تلخ نیست.
گفتني اينكه اظهارات متناقض و تحليل‌هاي سياسي اين فعال رسانه اي در چند سال اخير خصوصا پس از مصاحبه ندامت‌گونه‌اش پس از به زندان افتادن در اواخر دهه 70، سوژه بسياري از همكاران سابقش در مطبوعات شد خصوصا به اين دليل كه او روزگاري، برخي فعالان مطبوعاتي و دانشجويي همچون علي افشاري را به خاطر اظهار ندامت و مصاحبه تلويزيوني به شديدترين وجهي سرزنش نموده و گفته بود: «مبارزه هزينه هم دارد»، اما خودش (عبدي) همانگونه عمل كرد و براي رهايي از زندان، به مصاحبه عليه مواضع سابقش تن داد و به نوعي ابراز ندامت نمود! حادثه اي كه پس از آن از او يك منتقد جريان اصلاحات ساخت اما در اين مدت هيچگاه روشن نكرد گروگانگير دهه 60، اصلاح‌طلب دهه 70 و منتقد دهه 80 در دهه 90 چه صفتي و پسوندي را برازنده خود مي‌بيند!
مطهره شفیعی چند روز قبل در گزارشي با عنوان «عبدي و عبور از اصلاحات» در روزنامه آرمان، درباره شخصيت متغير او نوشته بود: عباس عبدی. همان دانشجویی که نامش برای نخستین‌بار در ماجرای تسخیر سفارت آمریکا به گوش‌ها رسید، اما عباس عبدی امروز دیگر آن عباس عبدی سال 58 نیست. او امروز چند جامه دارد که بنا به شرایط یکی از آنها را بر تن می‌کند؛ تئوریسین، پژوهشگر اجتماعی، تحلیلگر مسائل سیاسی، تحلیلگر مسائل اقتصادی و .... بسیاری موارد از او به عنوان مشاوری امین و آگاه به امور دعوت می‌شد تا در جلسات سیاسی حضور پیدا کند که او هم برای این حضور مانعی احساس نمی‌کرد. عبدی محبوب بود و سوت و کف‌های زیادی برای او زده شد اما عبدی، عبدی نماند. عبدی که به‌تدریج به 60 سالگی نزدیک می‌شود می‌خواهد همان مردی باشد که شاید سال‌ها در اندیشه تبدیل به آن بود اما فرصت آن را نیافت؛ منتقدی که نوک پیکانش تنها به یک سمت نشانه می‌رود و آن هم به سمت اصلاحطلبان!
تفسیری از تسخیر سفارت آمریکا
عبدی متحول شده است چنانکه در مورد سفارت آمریکا هم تحلیلی دوگانه ارائه میدهد. او روزی به فارس گفته است که «به نظرم می‌آید که اگر شرایط به همان زمان برگردد نیازی نیست که ما و دیگران باشیم، شما هم در همان شرایط قرار بگیرید و رفتاری که با شما بشود، شما هم همین اقدام را انجام می‌دهید.»!
پیش‌بینی‌هایی که درست نبود!
در همان سال البته او بر مسند دیگری نشست؛ مسندی که برازنده رقبای سنتی و مدرن اصلاحات است؛ مسند فرصت‌طلب‌خوانی اصلاحطلبان. در بزنگاه تصمیم‌‌گیری اصلاحطلبان برای انتخابات ریاست‌جمهوری 88 بود که عبدی اینچنین نگاشت: « آقای خاتميکه تاکنون درباره آمدن و نیامدن خود اظهارنظر صریح نمی‌کند، به این دلیل است که با وجود شرایط حاضر و هزینه‌های ورود و شانس کم بیرون آمدن از صندوق قطعاً وارد انتخابات نخواهد شد، اما وی به شدت امیدوار است که طی ماه‌های آینده اتفاقاتی بیفتد که موازنه جدید شرایط را برای ورود مناسب کند، در این صورت این پرسش پیش خواهد آمد که اگر چنان شرایطی رخ دهد، دیگران از درون اصلاحطلبان چنین فرصتی را در اختیار آقای نوری قرار خواهند داد؟ مسلماً خیر، آنان در پی استفاده از فرصت برای نامزد دیگر خواهند بود و اگر این فرصت هم فراهم نشود، نه آقای نوری و نه فرد دیگر نامزد نخواهد شد». در این مورد بار دیگر عبدی پیش بینی اشتباهی داشت؛ تغییری که مد نظر عبدی و به اذعان او مطلوب اصلاحطلبان بود رخ نداد اما اصلاحات با دو کاندیدا در این انتخابات حضور یافت!
او در بهمن 91 هم یک پیش‌بینی اشتباه داشت چنانکه گفت: «اگر در انتخابات، اصلاحطلبان حضور حداقل و قابل قبولی داشته باشند که بتوانند برخی از اهداف دولت را خنثی کنند به نظر من انتخابات حالت سه قطبی پیدا می‌کند. در آن صورت اصولگرایان مخالف دولت می‌توانند با حداقل رایی که دارند قطب جدی شوند اما چنانچه اصلاحطلبان را در حداقل‌ها تحمل نکنند در این صورت اگر نیروهای دولتی بتوانند نامزدی جدی بیاورند و حضور سیاسی جدی داشته باشند در غیاب اصلاحطلبان انتخابات تا حدودی یک‌قطبی می‌شود و دولتی‌ها برنده می‌شوند و اگر دولتی را هم مثل انتخابات مجلس رد صلاحیت کنند در این صورت انتخابات کم رمقی در پیش خواهد بود و باید ببینیم کدام یک از اصولگرایان خوش‌شانس‌تر خواهد بود.» در آن انتخابات اصلاحطلبان به پشت کاندیدایی رفتند که میانه رو بود اما از حضور کاندیدای نزدیک به دولت یا سعید جلیلی هراسی به دل راه ندادند و بر خلاف تصور عبدی پیروز هم شدند.
عبور از خاتمي!
عباس عبدی به نام طراح پروژه عبور از خاتمي هم شناخته می‌شود اما او بعدتر این موضوع را رد و درباره سناریوی عبور از رئیس دولت اصلاحات مدعی شد كه علیه این ایده موضع‌گیری كرده و البته طولی نکشید که روایت دیگری را برای فارس تعریف کرد و آن هم عبور رئیس دولت اصلاحات از خودش بود!
خروج از حاكميت!
....روزنامه‌های «جامعه»، «توس» و «خرداد» طرح عبور از رئیس اصلاحات را مطرح کردند. از جمله اصلاح‌طلبانی که در سال های اصلاحات گوی انتقاد از دولت اصلاحات را از همه ربوده بود و حتی موجودیت آن را زیر سوال برده بود، عباس عبدی بود که اوج انتقاد وی از رئیس دولت اصلاحات در مخالفت وی در سال ۸۰ ظاهر شد که عبدی در آن سال با نامزدی رئیس دولت اصلاحات در انتخابات ریاست‌جمهوری مخالفت کرد و حتی ایده «خروج از حاکمیت» را نیز مطرح ساخت. عباس عبدی حتی دامنه انتقاد را از این نیز فراتر نمود و با ارسال نامه‌ای اذعان داشت که در دوره دوم ریاست‌جمهوری رئیس دولت اصلاحات، هیچ دستاورد مثبتی وجود نداشته است و آنچه به‌دست آمده بدون حضور او هم می‌توانست عملی شود!
و حالا عبور از اصلاحات
عبدی اگر عبور از رئیس دولت اصلاحات که به نام او رقم خورده است را نپذیرد اما به طور حتم عبور از اصلاحات را خواهد پذیرفت. انتقادات گاه و بیگاه او از تصمیمات اصلاحطلبان گویای این واقعیت است که ظاهرا عبدی نمی خواهد به نام عضوی از اردوگاه اصلاحطلبان شناخته شود.
... عبدی پا را چنان فرا گذاشت که اردیبهشت امسال درباره نقش‌آفرینی آیت‌ا... هاشمی گفت: «برای اینکه اصلاحطلبان بی‌خاصیت هستند. اصلاحطلبان اگر قوی بودند کسی به آقای هاشمی این حد که الآن هست کاری نداشت. رفقای ما با اولین شکست شبیه لشکر شکست‌خورده شدند و به‌جای این که به گذشته برگردند با همدیگر دعوا کردند، شروع کردند علیه رئیس مجلس حرف زدن و این مسیر تا انتخابات 84 ادامه پیدا کرد. منشأ شکست 84 رفتن به کار غیرجبهه‌ای بود».
روحانی
عبدی مواضع اصلی اصلاحطلبان را هم به زیر سوال می‌برد چنانکه وقتی سعید حجاریان گفت «باید از روحانی دفاع کنیم. چاره‌ای نداریم. ما از او حمایت کردیم تا رئیس‌جمهور شود، حالا هم باید حمایتش کنیم تا ادامه دهد. شکست روحانی شکست ما نیست. او اصلاح‌طلب نبوده است». عبدی بلافاصله در مقاله ای پاسخ داد...
او مي خواهد ديده شود
...عبدی می‌خواهد دیده شود چرا که روزی اعلام سکوت کرد اما زیاد طول نکشید و گفت: «من بیش از ۶ ماه است که هیچ گفت‌وگو و یادداشتی به نام خود منتشر نکرده‌‌ام. دلیل آن نیز این بود که به این نتیجه رسیدم. نوشتن یا بیان برخی نکات موجب رنجش خاطر دوستان می‌شود. لذا بهتر است مدتی سکوت کنم بلکه حساسیت‌های آنان کمتر شود»
...اینکه روحانی کاندیدای اصلی اصلاحات در سال 92 نبود را نباید شک داشت چرا که همگان حتی میانه روهای طیف رقیب چنین ادعایی ندارند اما امثال عبدی خود را وامدار رایی می‌دانند که در سال 92 از سوی اصلاحطلبان به نام روحانی به صندوق ریخته شد. عبدی، عبدی است اما نه عبدی سال 58 و حتی نه عبدی دهه نخست سال 70. عبدی می‌خواهد از گذشته عبور کند و ابزار او هم جز کنایه های تلخ نیست.
پارس 
۱۸۳۳
۱۳۹۴/۰۳/۰۷ ۰۹:۴۵
متاسفانه بعضی ها خیلی زود رنگ عوض می کنند و نظر و عقیدشون نسبت به شرایط اجتماعی و سیاسی عوض میشه ، اینها مردودترین افراد از جانب مردم هستند ، حالا چه عباس عبدی باشه ، چه ابطحی یا عطریانفر (305464)
۱۳۹۴/۰۳/۰۷ ۱۰:۳۷
دوست ودوستان گرامی!نمیدانم نویسنده وشماها چند سال دارید اما بنده عبدی را نه از مقالات آرشیوها که از نزدیک می شناسم.نظرات انسان تغییر می کند.پیر که شدی محافظه کار می شوی وهزار حقیقت دیگر.اینها را نباید برای تخریب یک همراه سیاسی بهانه قرار داد.اصلاحات که مانیفستش نقد قدرت است اگر به سازوکار نقد از درون مجال ندهد که اصلاحات نیست.بگذارید عبدی هم حرفش را بزند.اشتباه بود خلاف آن عمل می کنیم.این ایرادی دارد؟! رنگ عوض کردن و... چه مبنایی دارد؟! همه که نباید یک حرف بزنند.اصغرزاده تغییر نکرده؟... (305476)
۱۳۹۴/۰۳/۰۷ ۱۴:۰۶
عوض شدن افکار اگر به افکار سنجیده تری انجامد اشکالی ندارد، به خصوص اگر آن فرد شهامت پذیرش اشتباهات خود را داشته باشد، عبدی نه افکار بهتر و با تجربه تری ارایه میدهد و نه اشتباه گروگانگيری را پذیرفته ، خلاصه او همیشه انسان مشکوک بوده و اصلاحات بدون او شفاف تر است (305528)
۱۳۹۴/۰۳/۰۷ ۱۵:۲۷
سخن از عوض شدن به معنای لزوما سنجیده تر شدن نیست.ممکن است اندیشه ای عوض بشود اما به تعبیر ما سنجیده تر هم نشود.دیگر اینکه عباس عبدی کجا مشکوک بوده؟ وچه زیانی به اصلاحات رسانده است؟ چرا دوستانمان را رایگان از دست می دهیم؟ می دانی تا نوجوانی بخواهد عبدی بشود چه هزینه ها که بناید کرد؟! تازه اگر گلوله گونه اش را سالم بگذارد.من برخی تحلیل های ایشان را قبول ندارم مثلا در 88 در سایت آینده قول داده بود بعدا دلیل رفتار مردم را بگوید اما نگفت چون منطق مبانی تحلیلش ایراد داشت اما به هرحال عبدی عبدی است. (305537)
۱۳۹۴/۰۳/۰۷ ۱۵:۴۰
...گروگانگيری دنیا را علیه ایران بسیج کرد تا صدام به ایران حمله کند درست مثل کاری که احمدی نژاد با ایران کرد که تحریم باران شده و تا آستانه جنگی بزرگ رفتیم عبدی هرگز نگفته چرا بار اول بازداشت شد ، با همه ادعاهایش هرگز در 84 و 88 نخواست و یا ندانست که به اجماع اصلاحطلبآن کمک کند ، با دشمنی افراطی و بیمورد با هاشمی قدرتمند دهه 70و یا پروژه های عبور از خاتمی و یا خروج از حاکمییت از عوامل اصلی افراط و شکست اصلاحطلبآن در 84 بود (305543)
۱۳۹۴/۰۳/۰۷ ۲۲:۳۴
ببین دوست گرامی حکایت اشغال لانه حکایتی پیچیده است.اگر اشتباه بود که بود تحلیل خودش را دارد.آن دوران بحث نیروهای ملی مطرح بود که مناصب مهم را داشتند.این طرف واعضای حزب جمهوری گرایش راست ملی هارا برنمی تابیدند. رقابت سیاسی هم زیرپوستی آغاز شده بود.هدف از اشغال سیاسی بود.اما حالا دیگر وقت این حرفها نیست.عبدی مگر چند سال داشت آن روزها؟شما به هم سن های عبدی در نسل جدید نگاه کنید.به خودتان زمانی که هم سن او در 20 سالگی بودید نگاه کنید.شما بودیدچه می کردید؟آدم سیاسی که هوایی نظرنمی دهد برادر گرانقدر.. (305592)
۱۳۹۴/۰۳/۰۷ ۲۲:۴۱
گروگانگیری هم به بسیج دنیا علیه ما ارتباط چندانی ندارد.در مورد جنگ صدام تصمیمش را گرفته بود.ما هم کمی به چراغ بهانه اش نفت ریختیم.آقای دعایی که آن موقع در عراق بود در جریان کامل وقایع هست.می توانید بپرسید.طوری نوشته اید که گویی عبدی فرمان حمله به ایران را صادرکرده است.اینکه در اجماع 84 و88 ورود نکرد تحلیلش محترم است.دیدید که در 84درست بود وما با انتخاب آقای معین و رها کردن هاشمی اشتباه تاریخی کردیم.در آن دوران عباس عبدی تحلیلش از سعید آقا هم دقیق تر بود.عبدی از قدیم با هاشمی سر ناسازگاری دارد... (305596)
۱۳۹۴/۰۳/۰۷ ۲۲:۵۱
شما خاطرتان نیست.عبدی سیاست اقتصادی وفرهنگی دولت هاشمی را بی رحمانه نقد می کرد.حتی هاشمی در حضور سال هفتادش در امیرکبیر و نمازجمعه های مکرر ودر چند مصاحبه پاسخ های تندی به چپ ها داد.همه هم می دانستند که منظورش عبدی است.علت دستگیری هایش را هم باید از مرحوم سعید امامی پرسید که دیگر دستش از دنیا کوتاه است.دوستان گرامی باید سیاسی تر از این حرف ها باشند.تحلیلگری توانا مثل عبدی را تخریب می کنیم در حالی که جایگزینی برایش نداریم.عبدی که مشکوک شد.حجاریان هم لابد نفوذی است.از آرمین هم خبری نیست! عجبا!!... (305597)
۱۳۹۴/۰۳/۰۷ ۱۰:۴۳
..تاجزاده همان تاجزاده است؟قدیانی چه؟خود خاتمی عزیز همان اندیشه را دارد؟ نه. عبدی هم مثل ایشان.عبدی تحلیلگر ارزنده ایست.نمی توان اورا هم وزن ابطحی دانست.آن روز که کسی جرات حرف زدن نداشت او در سلام وجهان اسلام مطالبی را می نوشت که سنگ بستر دوم خرداد بود.حالا نظرش با ما متفاوت است.باشد. آسمان که به زمین نیامده.اگر دوستان ما حرف ما را بزنند که همه یکی می شویم. چه کسی اندیشه ها را بالانس کند؟! خلاقیت سیاسی از کجا پیدا خواهد شد؟ بیاندیشیم دوستان.عبدی هرچه باشد همراه ماست حتی اگر ترسو شده باشد... (305480)
۱۳۹۴/۰۳/۰۷ ۱۰:۴۹
بنده به این نوع یادداشت نوشتن در سایت بهار اعتراض دارم.این چه تیتری است؟ عبدی را تخریب کنید که چه نتیجه ای عاید شود برادران من؟ می گویید او همان چریک 58 بماند؟پس خانم ابتکار را هم از کابینه بیرون کنید چون او هم تغییر کرده! تحلیلگر را که به اتهام تغییر درتحلیلها دار نمی زنند.تحلیلگر است.انصافا در تحلیل ها دقیق وباریک بین هم هست.خوب است مثل بعضی ها سکوت کند وبا باد هماهنگ باشد؟آنوقت حلوا حلوایش می کنید؟داریم برای نبرد سیاسی آماده می شویم این تیترها را مارش حمله کرده اید؟ این نشان سیاسی بودن است؟! (305486)
۱۳۹۴/۰۳/۰۷ ۱۰:۵۵
...عملکرد خود روزنامه اعتماد را زیر ذره بین ببرید.با معیارهای شما مثلا روزنامه اعتماد اصلاح طلب است؟اگر بخواهیم بنویسیم که آسان است اما اصول آبروداری سیاسی و گزک ندادن به دست رقیب تا بن دندان مسلح اجازه نمی دهد.بنده روزنامه اعتماد را اصلاح طلب نمی دانم همانطور که خانم الهه راستگو را نمی دانستم و به شما هم عرض کردم ودیدید که درست بود.عباس عبدی خیلی از امثال حضرتی و کواکبیان و امثال ایشان اصلاح طلب تر و ارزنده تر است.یک استراتژین است.عبدی وحجاریان و امثال ایشان را تخریب کنیم چه باقی می ماند؟... (305488)
۱۳۹۴/۰۳/۰۷ ۱۱:۰۰
...می دانم که یا منتشر نمی کنید یا برشی شیک می زنید اما حداقل همین که سردبیر گرامی بخواند کافیست.برادران من این که رسمش نمی شود.اصغرزاده را باآن عملکرد افتضاح تاریخی در انتخابات دوم اینگونه طرد نکردیم ودیدید که برگشت وتا حدی هم رفتارش را اصلاح کرد آنوقت عبدی را خراب می کنیم؟! این هوشمندی نیست دوستان من.اگر عرایضم را منتشر کردید همه را منتشر کنید لطفا اگر هم نه که حق شماست وهیچ منتشرش نفرمایید.با احترام (305493)
۱۳۹۴/۰۳/۰۷ ۲۳:۱۹
راست می گویی!آفرین به این تیزبینی ات!!عبدی بادسنج است!آنوقت ما که ناشناس نشسته ونظر می دهیم رستم دستانیم.شما که جای خود دارید این سایت بهار آنقدر دقت ندارد که عبدی را گروگانگیر دهه 60 معرفی می کند! جل الخالق! کدام گروگانگیری در دهه 60 بوده که عبدی گروگانگیرش بوده؟! (305603)
۱۳۹۴/۰۳/۰۷ ۲۳:۰۶
دوست من اگر پایگاه اجتماعی اصلاحات در این مقطع حساس خرج حمایت از دولت نشود ودولت مورد حمایتمان بی عقبه بماند این اصلاحات وپایگاهش یک صنار هم نمی ارزد.راست می گویی ،من وشما تماشاچی شده ایم ورقیب در مجلس که سهل است حتی در جلسات دعا و اعتکاف هم دولت را تخریب می کند.قانون هدفمندی را خودشان گذرانده اند ودولت مجبور است اجرا کند آنوقت بازی کی بود کی بود من نبودم را انداخته اند وماهم تماشا می کنیم.غارتگران گام به گام پیش می روند وبازما تماشا می کنیم.می دانند که مجلس را باخته اند ... (305600)
۱۳۹۴/۰۳/۰۷ ۲۳:۱۲
..اما جنگ را با لجستیک قوی ادامه می دهند.ببینید 5درصد هم رای ندارند اما با پررویی از حساب80 میلیون نفر چک بی محل می کشند وما تماشا می کنیم. دوست من ارزش پایگاه اجتماعی ما برای نجات کشور از این مهلکه است والا پایگاه می خواهیم چه کنیم؟! نه جیبمان برای مال مردم گشاد است.نه خائن به کشوریم.نه با بیگانگان سرسازش داریم.خب پایگاه برای ماندن ایران به درد می خورد.اوضاع خراب است ساکت شویم؟!! کمی بخوان.بررسی کن. گوشی دستت خواهد آمدبرادر.اوضاع خرابتر از آنیست که فکرش را بشود کرد.با تمام قوا باید ایستاد. (305601)
۱۳۹۴/۰۳/۰۷ ۲۳:۵۴
از دوستان بهار سپاس که نظراتم را بی سانسور درج کردند.پوزش می خواهم که زیاد هم نوشتم اما چون بحث همبستگی ملی و اتحاد اصلاح طلبان برای من اصل است اینهمه حساسیت داشته ودارم.خاطره ای بگویم.در 88 در ستاد میرحسین در کنار دوستان بودیم.گفتند آقای کروبی قرار است برای سخنرانی نزدیک ما بیایند.عده ای که بعدا معلوم شد از کجاها امده بودند چه بلبشویی که به پا نکردند.کم مانده بود فرمان تیراندازی به کروبی را بدهند.آنجا تنها ایستادم و گفتم کروبی یعنی ما وما یعنی کروبی.اختلاف یعنی چه؟!... (305606)
۱۳۹۴/۰۳/۰۷ ۲۳:۵۷
...کلی بحث شد.خوشبختانه دوستان منطق ما را پذیرفتند واستقبال رسمی از آقای کروبی ترتیب دادیم آن هم از سوی ستاد میرحسین .اکنون هم به دوستان اینجا می گویم که برادرانه به همبستگی واتحاد فکر کنید.اختلاف را کنار بگذارید.ما همه یک دست هستیم در برابر دشمن بیگانه و تندروهای داخلی. ساده اندیشی وغفلت ممنوع چرا که کیان کشور در خطر است.اختلاف نظر به وقتش.پیش به سوی یکپارچگی وپیروزی.... (305607)
