به روز شده در ۱۴۰۳/۰۲/۰۶ - ۱۴:۵۷
 
۱۹
تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۸/۰۳ ساعت ۱۱:۲۲
کد مطلب : ۵۸۵۵۳
مقاله وارده

حكايت شاه عباس و مدیران عاشق میزها!

حكايت شاه عباس و مدیران عاشق میزها!
عزیز آذرخرداد

گروه مقالات: حال و روز مدیران و مسئولان ما در این دور و زمانه آدم را یاد حکایتی شیرین اما آموزنده از شاه عباس مي‌اندازد نقل است که: "شاه عباس صفوی" "رجال کشور را به ضیافت شاهانه میهمان کرد و دستور داد تا درسرقلیان‌ها بجای تنباکو، از سرگین اسب استفاده کنند. میهمان‌ها مشغول کشیدن قلیان شدند! و دود و بوی پهنِ اسب فضا را پر کرد، اما رجال مملکت از بیم ناراحتی‌ شاه پشت سر هم بر نی قلیان پُک عمیق زده و با رضایت دودش را به هوا مي‌دادند!

شاه که دید کسی اعتراضی ندارد رو به آنها کرده و گفت: سرقلیان‌ها با بهترین تنباکو پر شده‌اند، آن را حاکم همدان برایمان فرستاده است. در این هنگام همه از تنباکو و عطر آن تعریف کرده و گفتند: براستی تنباکویی بهتر ازاین نمی‌توان یافت. شاه به رئیس نگهبانان دربار که پک‌‌هاي عمیق به قلیان می‌زد گفت: تنباکویش چطور است؟ رئیس نگهبانان گفت: به سر اعلیحضرت قسم، پنجاه سال است که قلیان می‌کشم، اما تنباکویی به این عطر و مزه ندیده‌ام! شاه با تحقیر به آنها نگاهی‌ کرد و گفت: مرده‌شویتان ببرد که بخاطر حفظ پست و مقام، حاضرید بجای تنباکو، پِهِن اسب بکشی و بَه‌‌‌ بَه‌‌‌‌‌‌ و چَه چَه کنید."

حكايت مديران و شيوه‌هاي مديريتي آنها در برخورد با مردم و مراجعان در سرزمين‌ ما، بسان همین حکایت است در حقیقت حکایت مدیران ما قصه ای است پر غصه که اشک همه را درآورده و گویی درمانی هم برایش پیدا نمی شود. تقريبا همگي به ياد مي‌آوريم كه در همه دولت‌ها، در این مورد خاص در بر همين پاشنه با كم و زيادهايي چرخيده است و تازه در بعضي از دولت‌ها به ویژه در یک دهه گذشته، موضوع بغرنج تر از گذشته هم شده است، زیرا افرادی در مناصب مدیریتی گمارده شدند که نه شرایط لازم برای تصدی این مشاغل را داشتند و نه تجربه و تخصص کافی برای انجام امور محوله را کسب کرده بودند.

مصیبت تازه وقتی شروع شد که با پایان دوره ریاست جمهوری جناح رقیب و بازگشت مقتدرانه دولت تدبیر و امید صاحب منصبان جدید نه علاقه ای برای ترک سمت‌هاي اعطایی خود داشتند و نه اینکه حاضر به پایان دادن به بازیی که شروع کرده بودند میشدند. همین عوامل باعث شد تا مدیران بجا مانده از دوره آرمانگرایان در چرخشی 180 درجه ای از هر امکان، فرصب و حربه ای برای ماندگار سازی خود استفاده کنند. این افراد با برقراری ارتباطات وسیع از هر منافذ کوچک برای تحقق ارمان و آرزوی خود که همان ماندگاری در پست مدیریتی بود استفاده کردند و با سوء استفاده از شیوه نه چندان قاطع دولت جدید در تغییر مدیران بواسطه ردیف شدن سفارش‌هاي این و آن مقام دولتی و مجلسی سرانجام در پشت میز ماندند و حاضر به تغییر نشدند.

متأسفانه کار بجایی رسیده است که مديرانی که شعار خدمتگزاري به مردم را داده‌اند ونان مردم را خورده‌اند باري از دوش اين مردم برنداشته‌اند. مردم و مخاطبان سازمانها یا وزارتخانه‌هاي مختلف حداقل انتظاری که از مدیران، متولیان و خدمتگزاران خود در دولت تدبیر و امید دارند این است که زمینه و امکان بازگشت امور به مسیر عقلانیت فراهم شود و کیست که نداند برای تغییر دیدگاه و پارادیم نیازمند استفاده از نیرو‌هاي انسانی هستید که اصول و مبانی فکری آنها با اصول و الگوی فکری مدیران و مسئولان اقتدارگرا و آرمانگرا متفاوت باشد.

در خوشبینانه ترین وضع موجود هم امکان ندارد یک سیستم با مدیرانی که تفکرات آنها با تفکرات و الگوهای رفتاری دولت تدبیر و امید در تضاد است بتوانند نقشه راه متولیان یک وزارتخانه یا یک سازمان را پیاده سازی و اجرایی کنند. گواه این ادعا وضعیت کنونی سازمانها و وزارتخانه هایی است که کمترین جابجایی مدیریتی از زمان روی کارآمدن دولت تدبیر و امید در آنها اتفاق افتاده است. وجود پارادوکس‌هاي غیر همسطح و نامتوازن، عملکرد و اهداف مورد نظر مدیران ارشد یک سازمان یا وزارتخانه را به چالش خواهند کشید. وضعیت پادر هوای سازمانهایی مانند تأمین اجتماعی بیشتر از همین منظر قابل تحلیل و بررسی است.

متأسفانه در هشت سال گذشته افرادی با استفاده از رانت‌هاي فاميلي، رفاقتي، سفارشي، دستوري و... به عنوان مدیرعامل ، معاون وزير، مدير كل، رياست اداره، مديريت امور، مشاور، شهردار، بخشدار، فرماندار و... بدون توجه به دانش و تعهد و حتي شرايط ظاهري و باطني و ارتباط بين سن و سال و پست و مقام نامبرده منصوب شدند. نتيجه اين انتصاب‌هاي بي‌حساب و كتاب از دست رفتن نيروهاي دلسوز و متعهد و متخصصي است كه با ديدن چنين مديراني محيط‌هاي كار را ترك مي‌كنند. فرار مغزها، رواج فرهنگ دلالي، توجه به كارهاي غيرمرتبط در بخش خصوصي و خانه‌نشين شدن متخصصان دلسوخته از نشانه‌هاي چنين وضعيتي است.

به راستی در چنین وضعیتی آيا وقت آن نرسيده است كه پس از سال‌ها انتظار، به سراغ شايسته‌سالاري واقعي ونه شعاري برويم؟ تا چه زمانی بايد نظام مديريتي كشور دستخوش اين انتصاب‌هاي ارتباطي باشد؟ در يك وزارتخانه با حضور صدها كارمند باتجربه، براي يك پست كوچك سازماني، براي رياست يك اداره درجه سه، فلان فاميل را از بيرون آن وزارتخانه منصوب مي‌كنند و دل ده‌ها كارمند كه سال‌ها در آن سازمان جان كنده‌اند را به درد مي‌آورند. ممكن است براي مناصب تخصصي ناچار شويم گاهي كارشناسي را از خارج سازمان دعوت كنيم و يا مناصب كليدي را به معتمدان بسپاريم، اما آيا اين انتصاب‌ها بايد تا حد ادارات درجه چندم هم ادامه يابد؟ چه كسي بايد به اين رفاقت‌هاي گرمابه و گلستان، هزار نكته باريك‌تر از مو را در مديريت ياد دهد؟

نکته جالب اینکه این عزیزان پس از چندی حاضر به ترکت پست و مقام خود و تغییر و برکناری نیستند و باز با استفاده از همان شیوه‌هاي گذشته ( خویشاوند نوازی، رانت بازی، چاپلوسی و...) تمام توان و ظرفیت خود را برای ماندگاری و ازدست ندادن پست و میز خود بکار مي‌بندند.  به راستی برای این درد چه مرثیه ای باید سرود. سوء مدیریت در کشور را با کدام شیوه و روش باید درمان کرد؟ پاسخ این سئوالات را باید متولیانی که عامل بکارگماری چنین مدیرانی هستند بدهند.

ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۳/۰۸/۰۳ ۱۱:۳۰
این یکی هم که همچین آش دهن سوزی نیست، به نظر صورت ها عوض می شود و نه سیرت ها. (258099)
خخخخخ
Japan
۱۳۹۳/۰۸/۰۳ ۱۱:۴۸
خیلی داستان باحالی بود (258108)
شه عباس
Japan
۱۳۹۳/۰۸/۰۳ ۱۱:۵۰
این شاه عباس آدم باحالی بوده

تو جنگ چالدران با شمشیر میزنه توپ رو نصف میکنه
بعد ها وقتی رابطه اش با عثمانی بهتر میشه شاه عثمانی پیک میفرسته و میگه اون شمشیر رو به ما هدیه بده
شاه عباس هم شمشیرش رو در میاره میده به قاصد
بعد شاه عثمانی چند بار با شمشیر با قدرت به توپ میزنه ولی توپ چیزیش نمیشه
بعد به شاه عباس پیغام میده از دادن شمشیری به برادرت امتناع کردی
شاه عباس هم در جواب میگه شمشیر همون شمشیره ولی دست همون دست نیست (258109)
هموطن
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۳/۰۸/۰۳ ۱۳:۰۸
جانا سخن از دل ما میگویی. تقریبا هر یکی- دوهفته یکبار مطالب مشابه منتشر میشود اما اصلا تاثیری ندارد!! نمیدانم دولتمردان ما در چه اندیشه ای هستند. واقعا چه کسی باید هزینه این سوء مدیریتها را بدهد؟ باور بفرمایید آقای رئیس جمهور استفاده از کلید تان در بعضی مواقع لازم است. به امید موفقیت و سلامتی تان. (258126)
اختيارزاده
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۳/۰۸/۰۳ ۱۶:۱۵
جانا سخن از دل ما ميگويي

واقعا همينطوره. در سازماني كه ما هستيم، نيروهاي متخصص و توانمند، يكي يكي ميروند و مديرعامل نه تنها هيچ تلاشي براي ماندن آنها نمي كند، بلكه با اعلام ضرورت تعديل نيروي انساني تا پايان سال جاري، بذر نااميدي پاشيده و روند بيرون راندن افراد را تشديد مي كند.
مديرعامل 35 سال سابقه كار دارد ولي هنوز اميدوار است كماكان بر مسند مديريت تكيه بزند. وي در حال تلاش براي انتقال نقش و ماموريت سازمان ما به يك شركت پيمانكار است كه خودش با همكاري چند نفر ديگر ايجاد نموده است. (258183)
شهاب
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۳/۰۸/۰۳ ۲۱:۳۲
بله حقیقت رو میگیرد چونکه اگر واقعا مدیر با تدبیری داشتی شما همین امکانی نداشته که تو ساعت اداری اینترنت گردی کنی و نظریهبدی (258234)