رضا ساکی در بخش طنز روز ایسنا نوشت: من خودم همین دیروز در داروخانه خواستم گوشپاککن بخرم. مسوول داروخانه گفت ایرانی داریم و یونانی. نمیدانم چرا یونانی را خریدم. شاید چون بستهبندی قشنگتری داشت، شاید چون از اروپا آمده بود، شاید چون رویش به انگلیسی نوشته شده بود. به هرحال هر چه بود من میان داریوش و اسکندر، اسکندر را انتخاب کردم.
گاهی همه همینطور میشویم. مثلا محک سالهاست فریاد میزند «با هزار تومان چه کار میشه کرد» و صدایش به جایی نمیرسد. اما صدای حرکت 10 دلاری و 100 دلاری کمپین آب یخ گوشمان را کر کرده است. به هر حال کمپین کمپین خارجی است و شرکت در آن کلاس دارد. اما شرکت در کمپین نخریدن محصولات لبنی افت دارد. یا حرکت اعتراضی برای دریاچه ارومیه. اصلا کمپینی که خوشگلها و خوشتیپهای هالیوودی در آن شرکت نکنند کمپین نیست. حالا نسل یوز ایرانی در حال انقراض باشد یا نباشد. قیچی در شکم مرد ایرانی جا مانده باشد یا جا نمانده باشد. نردبان شهرداری باز شده باشد یا باز نشده باشد. با پنجهبوکس زده باشند یا نزده باشند. جنگل گلستان را به عمد آتش زده باشند یا به عمد آتش نزده باشند. سونامی بیماریهای خاص داشته باشیم یا نداشته باشیم. طیارهها افتاده باشند یا نیفتاده باشند.اینها برای ایرانی جماعت کمپین نمیشود.
البته گاه هنرمندان در کلیپهای خیریه و اینها شرکت میکنند اما این طوری که در کمپین آب یخ حماسه آفریدند در آنجا حماسهسازی نمیکنند. البته شهر موشها فرق دارد. شما همین الان کمپین خواندن «ک مثل کپل» راه بینداز و بگو در حال خواندن «ک مثل کپل» از خودتان فیلم بگیرید و یکی دیگر را هم دعوت کنید. یعنی آقایان شمقدری و سلحشور هم دعوت این کمپین را لبیک میگویند.
برای ما کمپین اگر شوخی و خنده نداشته باشد کمپین نیست. یعنی اینقدر که ما به آب یخ ریختن اغلب هنرمندانمان خندیدیم برای بیماران ایالاس بغض نکردیم. بهویژه آب یخ ریختن پژمان جمشیدی و سام درخشانی که رسما فیلم کمدی بود.
به هر حال کشور ما کشوری است که معمولا کپمینخورش خوب است. یعنی شما از صبح تا شب برای چندین مسئله سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و... میتوانید ایده کمپین بدهید. حیف است که از این ظرفیت استفاده نکنیم و در شهر موشها بمانیم. ما آدمیم خب.
باقی بقایتان!