به روز شده در ۱۴۰۳/۰۱/۳۰ - ۱۳:۳۰
 
۴
تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۸/۰۹ ساعت ۱۳:۱۱
کد مطلب : ۵۹۳۳۰

ريشه همگرایی توسعه‌یافته‌ها و واگرایی جهان سومي‌ها در چيست؟

اگر مجموعه انسانها به این تفکر دست یابند که نوع انسان از نظر منزلت و شان اجتماعی در یک رده است و برتری بر یکدیگر ندارند، و همه قانون و مرام واحدی را بپذیرند، در آنصورت این مجموعه جنگ و خشونت رخت از جامعه بشری فرو خواهد بست.
ريشه همگرایی توسعه‌یافته‌ها و واگرایی جهان سومي‌ها در چيست؟
عطا افشاریان

گروه مقالات: وجود اتحادیه‌هاي اقتصادی و سیاسی کمک بسیاری به ثبات اقتصادی و سیاسی دنیا خواهد نمود. طی یک قرن گذشته، منازعات سیاسی میان غرب و شرق یعنی آمریکا و روسیه بعنوان دو قطب سیاسی - اقتصادی و ظهور پدیده‌هاي اقتصادی و نظامی جدید مانند هند و چین در دنیا، دنیا را به سمت ناامنی و بی ثباتی بیشتر کشانده است. سازمان ملل با همه سازوکارهای آن قادر به توقف خشونت نبوده است و دخالتهای منطقه‌اي آمریکا نیز نتوانسته است ثبات را به منطقه بحران زده خاورمیانه بازگرداند.

رقابتهای نظامی برای زنده نمودن مجدد تاریخ کشورها، بخصوص کشورهای صاحب تمدن کهن مانند چین، ایران، روسیه، عراق و تا حدودی ترکیه، و فعالیت این کشورها برای بازسازی قدرت قدیم و نگرش برادر بزرگتر در میان سیاستمداران آمریکایی، همه اینها به تنشهای بین المللی دامن زده است. به این مجموعه رقابت، ظهور تفکر نژادپرستانه قوم برتر و لزوم ایجاد حکومت در سرزمین موعود را نیز اضافه نمایید. به خوبی دیده مي‌شود که دنیا عرصه رقابت و جنگ طلبی‌هاي پوچ بر اساس عقیده، گفتار و نژاد است.

آمریکا مجموعه‌اي است از اقوام و ملل مختلف که در آن اوبامای سیاهپوست که اصالتا آمریکایی نیست به ریاست جمهوری مي‌رسد و یا یک یهودی و یا مسلمان در مرکز مشاوران ریاست جمهور آن قرار مي‌گیرد. این نوع از حکومت و ثبات ساختار سیاسی آن و توسعه عظیم علمی آن کشور، نشان از این موضوع است که اگر سلیقه‌هاي فردی و نگرشهای ذهنی افراط نسبت به قوم، ملیت و مذهب دور ریخته شود و همه قانونی واحد که قانون ابراهیم و همه بزرگان دنیا است را بپذیرند و پلیس بین الملل و ارتشی بین الملل، مسئول حفظ امنیت دنیا گردد، در این صورت امکان زندگی مشترک همه انسانها، بدون خشونت و جنگ، روی زمین وجود دارد. ولی مشکل عمده خودکامگی انسانهاست و برتری جویی برخی انسانها بر دیگران، که ناشی از نوع تفکر برگزیدگی و نمایندگی روی زمین دارد.

اگر مجموعه انسانها به این تفکر دست یابند که نوع انسان از نظر منزلت و شان اجتماعی در یک رده است و برتری بر یکدیگر ندارند، و همه قانون و مرام واحدی را بپذیرند، در آنصورت این مجموعه جنگ و خشونت رخت از جامعه بشری فرو خواهد بست. اتحادهای منطقه‌اي نقش مهمی در ایجاد صلح و ثبات جهانی دارند. اتحادهایی که به حذف مرزها و در نهایت یکپارچگی انسانی منجر مي‌گردد.

در خاورمیانه نیز شاید بهترین راه حل برای ایجاد ثبات سیاسی و اقتصادی، ایجاد اتحادیه هایی از ملتهای همگون است. ایجاد سازمان، مجلس و اتحادیه و حتی ارتش و پلیس مشترک میان کشورهایی چون ایران، افغانستان، پاکستان، تاجیکستان، ترکمنستان، آذربایجان، عراق و ترکیه، به دلیل قرابت فرهنگی و دینی بسیار این ملتها، به خوبی امکان پذیر است. این ملتها سالها زیر سایه یک پرچم با یکدیگر زندگی نموده اند.

ریشه های فرهنگی، قومی و نژادی آنها به یکدیگر نزدیک است و قبایل مختلف آنها در طول تاریخ در این کشورها پراکنده شده اند. کردهای ایرانی به قلمرو عثمانی کوچانده شده اند و ترکها سالها در ایران حکومت رانده اند، همچنین قبایل ایرانی پشتون و بلوچ سالها در پهنه گسترده امپراطوری ایران روزگار گذرانده اند. ترکمانها و اعراب نقش موثری در سیاست و اقتصاد این کشورها ایفا نموده اند و از همه مهمتر همه این کشورها پیرو دین محمد هستند.

اشتراکات بسیار که کشورهای نامبرده شده دارند، نشان از این دارد که ایجاد یک اتحادیه با ثبات و پایدار در این مجموعه کشورها، امکان پذیر و البته ضروری است. اتحادیه‌اي که منجر به اشتراک بیشتر این ملتها، رفاه بیشتر آنها و جلوگیری از رشد افراط در این کشورها مي‌گردد. ضمن اینکه ثبات و اقتصاد را به این خطه بحران زده دنیا وارد مي‌سازد. چنین اتحادیه‌اي مي‌تواند میان کشورهایی چون مصر، عراق، روسیه، لبنان، اردن، فلسطین، یمن و عربستان ایجاد گردد. چرا که این کشورها نیز از ویژگیهای فرهنگی و دینی یکسانی برخوردارند، اگر چه خصوصا میان کشورهای عربی، هر کشوری داعیه رهبری دارد و باید چنین نگرشی در این کشورها ابتدا از بین رود.

وجود چنین اتحادیه‌هاي سیاسی و اقتصادی و به تبع آن همکاری این اتحادیه‌ها با یکدیگر، نظم و امنیت را برای این کشورها به ارمغان خواهد آورد، ضمن اینکه ملتهای این کشورها، با تعامل و ارتباط بیشتری همراه خواهند بود. این تکثر و در هم آمیختگی ملتها، خود استعداد، نبوغ و هوشیاری ملتها را افزایش خواهد داد.

ديكتاتوري عامل توسعه نيافتگي
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۳/۰۸/۰۹ ۱۵:۰۵
جواب تيتر سؤال برانگيز شما زياد سخت نيست!! خوب يكي از شاخصه هاي توسعه يافتگي و توسعه طلبي كشورهاي پيشرفته حمايت از جريانات و مهره هاي ديكتاتوري ايشان در ديگر كشورهاست دقت كنيد در تمام كشورهاي توسعه نيافته ، عقب افتاده و يا حتي در حال توسعه نوعي از ديكتاتوري مطلق يا شبه ديكتاتوري حاكم است. (259248)
رضا
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۳/۰۸/۰۹ ۱۹:۱۳
چرا از نقش توسعه یافته ها در ایجاد تفرقه در میان جهان سومی ها صحبتی به میان نیومد?
جوابش البته آسونه , چون چاقو دسته خودشو نمیبره. (259256)
سروش
Canada
۱۳۹۳/۰۸/۰۹ ۲۱:۵۱
دوست عزیز من از آلمان هستم،نه اینچیز‌هایی‌ که میگید همه اون درست نیست،از بین بردن مرز‌ها همیشه راه حل واسه هر منطقه نیست،کشور‌های اروپایی‌ به مرزی از پیشرفت رسیدن تا دوباره متحد شدند،دلیل اتحاد اونها جنگ‌های خونینی بود که در قرن ۲۰ داشتند به دلائل نژادی و مذهب اما بعد از جنگ دوباره ساختند و مدرن شدند ،مرز‌ها برداشته شد تا کینه‌ها از بین بره،اما طرح با شکست اقتصادی مواجه شد،بخصوص بعد از رکود سال ۲۰۰۸ سراسر دنیا،انسان‌ها و فرهنگ‌ها باهم متفاوت هستند و نمی‌شه مثل دستگاه گوشت چرخ کنی‌ آنها را در یک (259261)
قربانی
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۳/۰۸/۱۰ ۰۲:۱۰
مساله توسعه سیاسی درکنار سایر شاخصه های توسعه مفهوم پیدا می کند .
توسعه در کشورهای توسعه یافته و قدرتمند متوازن است نه مثل کره شمالی که فقط درشاخه نظامی پیشرفت داشته باشند و درباقی شاخصه ها ازکشورهایی نظیر عزبستان نیز عقب ترباشند .
بنظر باید پرسید چرا کشورهای دموکراتیک با یکدیگر به جنگ برنمیخیزند (بعد از دو جنگ جهانی )وچرا کشورهای غیر دموکراتیک سر مساله های کوچک و واهی در جنگ و اختلاف میسوزند؟
غرب در اءتلاف بسر میبرد و شرق در انشعاب .
تنهاراه توسعه خاورمیانه رهاکردن ایدءولوژیست. (259264)