گروه مقالات: مطالعه و تأمل در تاریخ، منشاء عبرتهای بسیاری است و برای آنانکه دغدغه مند و عمیق در آن کنکاش میکنند میتواند محل زایش ایده هایی نو و راه گشا برای فردا باشد. آیندهای که با درس گرفتن از گذشته ساخته میشود، بدون شک آیندهای ایمنتر خواهد بود و کامیابیِ در آن با هزینههای کمتری میسر خواهد شد.
در این میان شاید توجه و مداقه اهالی سیاست در تاریخ، میتواند اهمیت بیشتری داشته باشد؛ گو آنکه عملکرد این بزرگان، آینده و زندگی ملتی را تحت تأثیر قرار میدهد و یک اهمال و یک لغزش میتواند آینده و آمال و آرزوی چندین نسل را تحت تأثیر قرار دهد. مردان و زنان میدان سیاست میتوانند با عبرت گرفتن از حوادث گذشته و اندیشیدن حولِ آن، از آسیبها بکاهند و یا با روزآمد کردن ایدههای پیشینیان، راههای بدیعی را برای نیل به اهداف خود و ارتقای کیفیتِ حیات جامعه بیابند.
تورق تاریخ و حوادثی که در سیر انتخابات شانزدهمین دورهی مجلس شورای ملی روی داد و توجه در کیفیت عملکرد رجال ملی به ویژه در حوزهی انتخاباتی تهران و حوادثی که در آن دوره از مجلس رخ داد، میتواند عبرتی برای بسیاری از کنشگران، فعالین و رهبران سیاسی هر زمآنهای باشد. در ایامی که به سبب اختناق و فشارهای سیاسی پس از ترور نافرجام محمدرضا شاه و استیلای کامل نظامیهای طرفدار سلطنتِ شاهِ جوان پهلوی از یک سو و سیاسیونی که سر در آخور بریتانیای کبیر دارند از سویی دیگر امیدی به راهگشا و سالم بودن انتخابات نمیرفت، این شخصیتِ برجسته و نجیب زادهی عهد قجر بود که توانست با گرد آوردن بسیاری از خیرخواهان و مخالفین سیستم حکومتی شاه و تشکیل ائتلافی پویا و دامن زدن به مطالبات عمومی، رژیم را وادار سازد تا انتخابات در پایتخت را در فروردین 1330 ابطال کرده و به برگزاری یک انتخابات سالم در تهران و چند شهر دیگر تن در دهد.
در آن ایام مصدق موفق شد در مجلسی که همچنان مملو از طرفداران شاه و جیره خواران شرکت نفتی ایران- انگلیس بود، اقلیتی بسیار ناچیز را سر و سامان دهد؛ اقلیت یازده نفرهای که گرچه در آن روزگار و در پارلمانی 130 نفره گمان نمیرفت حضورشان تأثیر خاصی داشته باشد؛ اما با تکیه زدن دکتر مصدق بر کرسی ریاست کمیسیون نفت و عزم و ارادهی وی و دوستان و متحدینش، همان یازده نفر توانستند با مجاهدتها و زحمات کم نظیر و با تکیه بر خواست و پشتیبانی عمومی، رخدادی تاریخی را رقم زده و مناسبات ناعدلانهی حاکم بر صنعت نفت کشور را اصلاح کنند؛ رویدادی که در وصف اهمیت آن همین بس که پس از گذشت قریب به 66 سال از آن، همگان اعم از دوست و دشمن و مخالف و موافق و چپ و راست و پوزیسیون و اپوزیسیون بر صحت آن اقدام مهر تأیید میزنند و اگر تنها یک اقدام مصدق را عین صواب بنگرند، همانا تلاش در مسیر ملی کردن صنعت نفت، خلع ید از شرکت نفتِ ایران وانگلیس و تأسیس شرکت ملی نفت ایران است.
حوادثی که با راهپیمایی بنیانگذاران و اعضای آیندهی جبههی ملی در اعتراض به سوء عملکرد و دخالتهای وزارت کشور، ارتش و وزارت دربار در جرینهای انتخاباتی آن سالها در مهر 1329 کلید خورد و پس از تحصنی چهار روزه - معروف به تحصن کاخ سلطنتی - به تشکیل ائتلافی گسترده موسوم به جبههی ملی ختم شد، نقطهی آغاز جریآنهای فراوانی بود. حرکتی که به گفتهی دکتر شایگان با هدف تبدیل "دموکراسیِ ناقص و نمایشی" به "دموکراسی واقعی" از طریق تقویتِ نظام انتخاباتی، محدود کردن حکومت نظامی و دورنگاه داشتن نظامیان از این فرآیند و تقویت استقلال مطبوعات آغاز شد، نطفهی شکل گیری ائتلاف و جبههی بزرگی شد که علی رغم آنکه در روزهای نخست جا پای محکمی در حاکمیت نداشت، اما به پشتوانهی محبوبیت و مطالبات مردم، با قدرت، آرمآنهای خود را پی گرفت؛ آنجا که انتخاباتی برگزار نشده بود و خارج از دولت و مجلس قرار داشت، با به راه انداختن گردهماییهای مختلف برای اقشار و طبقات مختلفِ جامعه و ایراد سخرانیهای پرشور و انتشار مقالات تند و تیز و البته مستدل، آرمآنها، اهداف و ایدههای خود را فریاد میزد و هنگامی که توانست اقلیتی ناچیز را در مجلس شکل دهد، آنها که خارج از گودِ بهارستان ماندند به آگاهسازی جامعه ادامه دادند و با سخنان و یادداشتهای خود، مردم را به عنوان پشتیبانِ ملی گرایان مجلس نشین در صحنه حفظ کردند و آنان که با کسب اعتماد عمومی موفق شده بودند کرسیهای وکالت ملت را صاحب شوند، با پیگیری خواستِ عمومی، امید مردم به کارآیی جریانِ مطبوع خود را زنده نگاه داشتند و روز به روز بر اقبالِ عمومی نسبت به خود افزودند؛ اقبالی که نهایتا سنگ بنای دولتی شد که به رهبری نفر نخست جبههی ملی، روند ملی کردن صنعت نفت و خلع ید از شرکت انگلیس نفت ایران و انگلیس را پی گرفت.
اسفندماه سال گذشته، کشور باری دیگر شاهد انتخاباتی متفاوت بود؛ انتخاباتی که مردم با رأی معنا دارِ خود به لیست منتسب به اصلاح طلبان و تحولخواهان، پس از انتخابات خرداد 92 باری دیگر پیام خود را به شکلی واضح و روشن اعلام داشتند و آشکار ساختند که در این برهه، امید به چه جریان و گفتمانی بستهاند و حلِ معضلات و مشکلات به جای مانده از گذشته را در توانِ چه گروه و جناحی میبینند. شرایط ویژهی روزهای منتهی به انتخابات و عزم کنشگران و فعالین سیاسی برای ممانعت از راه یابی عناصر رادیکال جناح راست به مجلس دهم و سامان دادن پارلمانی اصلاح طلب، تحول خواه، مردمدار، عدالت طلب و میانه رو موجب گشت عناصر و افرادی در لیست امید گنجانده شوند که بعضا با عقاید، باورها و آرمآنهای اصلاحطلبی فاصلهای روشن و خط کشیِ مشخصی دارند.
همین امر موجب گشت علی رغم آنکه نتایج انتخابات، باری دیگر هیجانات اجتماعی را برانگیخت و نشان داد نسیمِ اعتمادِ مردم بر کدامین پرچم میوزد و افکار عمومی، آیندهی روشن را در گفتمان کدامین جناح جستجو میکنند اما روند شکل گیری هیئت رییسه و کمیسیونهای مجلس، با مطالبات عمومی و ایده آلهایی که مردم را پای صندوق رأی کشانده بود، فاصلهی بسیاری داشته باشد و بسیاری از کنشگرانِ سیاسی و فعالین اجتماعی و نامزدهای اصلاح طلب لیست امید را به این باور رساند که عدهای از پشت خنجر زندهاند و نمکِ بدنهی اجتماعی اصلاحات را خوردهاند و اکنون نمکدان میشکنند؛ باوری که گسترش آن در میان مردم و فعالین، باعث شد گردِ یأس بر بدنهی امیدوار جامعه پاشیده و این احساس را در فضای عمومی چیره سازد که حضور گستردهی مردم پای صندوقهای رأی بیفایده بود؛ تغییری حاصل نشده و در همچنان بر همان پاشنه میچرخد. در این میان، آنچه احساسِ عدم تغییر در پارلمان را تقویت میکند، کندی سازماندهی فراکسیون امید و همچنین سکوت آزاردهنده و بعضا کم کاری این روزهای رییس شورای سیاستگذاری انتخاباتی اصلاح طلبان، دکتر محمدرضا عارف میباشد.
نگارنده پیشتر و در روزهای منتهی به افتتاحیهی مجلس دهم یادآور شده بود که فعالیتها و اثر گذاری مجلس به حضور در هیئت رییسه و یا جلوس بر کرسیهای خاص محدود نبوده و فراکسیون برآمده از مطالبات و خواست و ارادهی مردم، بایستی با قدرت و صلابت در مسیر احقاق حقِ موکلین خود به حرکت درآید؛ همچینین یادآور شدم که بسیاری از نمایندگان برجسته و موثر تاریخ مجالس در ایران، بیآنکه صاحب کرسی ریاست باشند و تنها با تکیه بر همراهی بدنهی اجتماعیِ خود از یک سو و توان رهبری و متحد کردن سایر نمایندگان از سوی دیگر، توانستهاند گامهایی مهم و اساسی در مسیر احقاق حق تمامی مردم ایران برداشته و از نهادینه شدن بسیاری از رویههای غلط و ناصواب جلوگیری کرده و بسیاری از شیوههای اشتباه و خطاکاریها را اصلاح نمایند.
اکنون که مشخص شده فراکسیون امید با ریزشهای خود، اگر چه دارای اکثریتی قاطع نبوده، اما میتواند اقلیتی قوی و موثر را به نیابت از اصلاحطلبان و تحولخواهان نمایندگی کند؛ بدنهی اجتماعی و عموم هواداران جریان اصلاح طلبی در بیرون مجلس، از منتخبان خود انتظار دارند مجموعهی فراکسیون امید هر چه زودتر نقش خود را در پارلمان بازیافته و با مشخص کردن اولویتهای کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت کشور، قدم در راه اصلاح روشهای ناپسند و شکست خوردهی این سالها بگذارد و تمام اعضا، به شکلی هماهنگ و تابع فراکسیون، در نشر آرمآنها و اهداف و اندیشههای والای اصلاح طلبی، که در انتخابات اخیر در شعارهای لیست امید متبلور شد، کوشیده و در راه عینیت بخشیدن به آنها از هیچ مجاهدتی دریغ نکنند؛ گو آنکه آنچه میتواند در این زمان امید مردم به نقش آفرینی پارلمان در مسیر اصلاحات را زنده نگاه داشته و اعتماد مردم به کارآمد بودن قوهی قانون گزاری کشور را حفظ نماید، عملکرد موثر و نقش آفرینی فعال کلیه نمایندگان، به ویژه اعضای فراکسیون امید میباشد.
در این میان و در فراکسیونی که بسیاری از اعضای آن تجربهی سیاست ورزی در این سطح را نداشته اند، نقش بزرگان و رهبری فراکسیون امید تعیین کننده بوده و در کیفیت متحد کردن کلیهی اعضای فراکسیون حول اهداف و برنامههای مشخص، راهبری و راهنمایی اعضای کم تجربه و جوان، حضور فعالانهی فراکسیون در بزنگاههای کشور و در نهایت جامه عمل پوشاندن به شعارها و وعدههای انتخاباتی لیست امید تاثیر فراوانی خواهد داشت.
بیشک نقش و عملکرد بزرگان میتواند موتور محرکی برای خیزش دوباره فراکسیون امید باشد؛ اما این موتور زمانی روشن خواهد شد و زمانی نقش آفرینی فراکسیون ملموس و موثر خواهد بود که ناخدایی توانمند و شایسته سکاندار مجموعه بوده و رهبری آگاه و متنفد بر کرسی ریاست فراکسیون امید تکیه زند؛ فردی که با تسلط کامل بر اوضاع، تنها اسم رییس را یدک نکشیده و به واقع فراکسیون را رهبری و راهبری کند؛ که در این میان و در شرایط فعلی در میان اعضای اصلاح طلب مجلس کسی جز دکتر محمدرضا عارف پتانسیل و قابلیت ایفای چنین نقشی را ندارد.
اینک و در این شرایط، عموم مردم و بدنهی اجتماعی اصلاحات، از دکتر عارف انتظار دارند که از لاکِ سکوت خارج شده و در نقش یک رهبر تمام عیار در فراکسیون ظاهر شوند و نابسامانیها و ناهماهنگیها را مدیریت کنند. گرچه ایشان اخیرا با اشاراتی تلویحی به خلف وعده ها، بر دلخوری خود از عملکرد برخی از متحدین سابق صحه گذاشتهاند و همچنین تصریح کردهاند که اهل قهر کردن نیستند، لکن توقع ما از نفر نخست انتخابات پایتخت، حضوری فعالتر و قدرتمندانه است؛ سخنان اخیر را کافی ندانسته و چشم به عملکرد سر لیست امید در مجلس و در فراکسیون امید دوخته ایم.
در شرایط فعلی که خلاء رهبری به شدت در فراکسیون امید احساس میشود و بسیاری بدون هماهنگی و با تکروی، آب در آسیاب رادیکالها میریزند انتظار از امثال دکتر عارف آن است که فعالانه وارد عرصهی مدیریت فراکسیون شده و به بینظمیها و شلختگیهای موجود پایان دهد. انتظار آن است که ایشان و همکارانشان در هیئت رییسهی فراکسیون امید، با تعریف طرحهایی نو و مشخص، به روند موجود و به افکار همکاران خود جهت داده و شرایط را برای زنده نگاه داشتن و به ثمر رساندن شعارهای لیست امید فراهم کنند؛ که چنین حضور و عملکردی از جانب لیست امید، نه تنها به متحد شدن اعضای فراکسیون یاری میرساند، بلکه با اطلاع رسانیِ هوشمندانه، میتواند بدنهی اجتماعی اصلاحات را همچنان فعال نگاه داشته و مطالبات عمومی را به عنوان پشتوآنهای موثر، برای فراکسیون امید حفظ نماید.
همچنین سکوت این روزهای آقای عارف از این جهت به جریان اجتماعی حامی ایشان آسیب میزند که عدهای شعارها و مطالبات مردمی را که ایجاد آن ناشی از خسارتهایی است که خود آنها به کشور وارد آورده اند، در خلاء موجود، به سوی خود چرخانده و به خیال خود قصد دارند سخنگوی صادق و صدای راستین ملت باشند. در شرایط کنونی دفاع قاطع امثال آقای عارف از مفاهیمی چون عدالت، شفافیت، قانون گرایی، آزادی، فسادستیزی و اخلاق گرایی نه تنها ضروری است بلکه خود ایشان بایستی در قامت نماد و مصداق شخصیتی ظاهر شوند که چنین مفاهیم و آرمآنهایی را میتوانند عینیت بخشند.
حضور فعال و موثر دکتر عارف، شاید کوچکترین و ناچیزترین انتظاری است که از رییس شورای سیاستگذاری انتخاباتی اصلاح طلبان میرود. تاریخ به ما میگوید که در روزگاری نه چندان دور، مردی تنها با متحد کردن ده درصد پارلمان کشور و تنها با تکیه بر جریان عمومی خارج از مجلس توانست با عملکرد خود تاریخ ساز شود و قدمی مهم در مسیر احیای استقلال کشور و رفع وابستگی به نیرویی بیگانه بردارد.
اگر میشود در مجلسِ یک حاکمیت سلطنتیِ، با داشتن اقلیتی ناچیز و با بهره مندی از حمایتهای اجتماعی خارج از مجلس، تأثیرات عمیقی بر روشهای حکومت و روند تاریخِ یک کشور گذاشت، چرا امروز اصلاحطلبان و تحول خواهان در یک حاکمیت مبتنی بر جمهوری و مردم سالاری با در اختیار داشتن اقلیتی قابل اعتنا که بیش از یک سوم کرسیهای مجلس را در اختیار دارد از این فرصت پیش آمده در راه اصلاحات بهره نبرند!؟ شانزدهمین دورهی مجلس شورای ملی، تنها برشی کوچک از تاریخ پر فراز و نشیب کشورمان است. اگر میخواهید تاریخ به نیکی از شما یاد کند، بیایید بیش از اینها از تاریخ بیاموزیم.