به روز شده در ۱۴۰۴/۰۲/۲۴ - ۱۲:۰۹
 
۱۰
تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۱۴ ساعت ۱۷:۰۰
کد مطلب : ۵۲۸۴۹۱

شاهنامه، کتابی فراتر از زمانه‌ی خود

ایران و توران در شاهنامه: بازتابی از نبرد اسطوره و تاریخ
شاهنامه، کتابی فراتر از زمانه‌ی خود
دکتر اسماعیل خلفازاده
در میان سطرهای پرشکوه شاهنامه، این میراث بی‌بدیل زبان فارسی، روایتی ژرف و چندلایه از نبرد دیرینه‌ی ایران و توران به چشم می‌خورد؛ نبردی که در نگاه نخست، در قالب کشمکش میان دو سرزمین تعریف می‌شود، اما در باطن، به‌مراتب فراتر از یک منازعه‌ی سرزمینی است. این نبرد، برخورد دو جهان‌بینی، دو فرهنگ، و در نهایت، دو شیوه‌ی نگرش به هستی را روایت می‌کند. حکیم فردوسی با چیره‌دستی، این روایت را چنان به نظم درآورده که نه‌تنها بازگوینده‌ی گذشته، بلکه چراغی است برای درک هویت تاریخی و فرهنگی ایران.
۱. آغاز دشمنی: تقسیم جهان از سوی فریدون
ماجرای ایران و توران با داستان فریدون آغاز می‌شود؛ شاه دادگری که پس از پیروزی بر ضحاک، جهان را میان سه فرزندش تقسیم کرد: سلم، تور، و ایرج. به سلم سرزمین مغرب (روم)، به تور نواحی مشرق (توران)، و به ایرج، پسر کوچک‌تر و محبوب‌ترش، ایران رسید. همین تقسیم‌ ناعادلانه از نظر سلم و تور، جرقه‌ی نخستین کینه‌ها را زد. حسادت و خشم آن دو، سرانجام به قتل ایرج انجامید و از آن پس، خصومت میان دو تبار، نسل‌به‌نسل ادامه یافت. افراسیاب، پادشاه تورانیان، به نماد این دشمنی بدل شد؛ دشمنی‌ای که از سرزمینی مشترک برخاست اما با گذر زمان، به رودخانه‌ای از خون بدل شد.
۲. توران؛ از قلمرو برادرانه تا سرزمینِ بیگانه
در روایت اسطوره‌ای شاهنامه، توران در آغاز بخشی از قلمرو پادشاهی فریدون بود، اما پس از کشته شدن ایرج، به سرزمینی «دیگری» بدل شد؛ جایی که خویشاوندی خونی با ایران را داشت، اما از نظر فرهنگی و رفتاری در تضاد با آن ایستاد. این تقابل، صرفاً جغرافیایی نبود، بلکه نماد جدال میان نظم و بی‌نظمی، عدالت و ستم، و آگاهی و جهل بود. از منظر تاریخی، توران به سرزمین‌هایی در شرق فلات ایران اشاره دارد که در متون کهن با نام‌هایی چون «ماوراءالنهر» و «آسیای میانه» شناخته می‌شوند. اقوامی مانند سکاها، هپتالیان و ترکان در این مناطق می‌زیستند و در دوره‌های گوناگون، گاه متحد و گاه دشمن ایران بوده‌اند.
توضیحی مهم درباره جایگاه جغرافیایی توران
در برخی تفاسیر نادرست، توران با آذربایجان امروزی یکسان پنداشته می‌شود. حال آن‌که این ادعا از اساس نادرست است. آذربایجان در تمامی متون تاریخی و اساطیری، بخشی از خاک ایران معرفی شده و در دوران ساسانی نیز یکی از مهم‌ترین ایالت‌های ایران به شمار می‌رفته است. در مقابل، توران در شاهنامه، سرزمینی در آن سوی رود جیحون (آمودریا) توصیف شده که از نظر فرهنگی و جغرافیایی با آذربایجان فاصله دارد. فردوسی در اشعار خود نیز بارها به آذربایجان با نام‌هایی چون آذرآبادگان اشاره می‌کند و آن را بخش جدایی‌ناپذیر از سرزمین ایران می‌داند.
۳. روایت طبری: از اسطوره تا تاریخ اخلاقی
مورخ اسلامی، محمد بن جریر طبری، در اثر ارزشمند خود تاریخ الرسل و الملوک، نیز به داستان فریدون و فرزندانش می‌پردازد. گرچه روایت او از ساختار اسطوره‌ای برخوردار است، اما رویکردی تاریخی-اخلاقی در آن دیده می‌شود. طبری توران را سرزمین اقوام ترک و خزری معرفی می‌کند و با اشاره به خیانت سلم و تور، منشأ نزاع را همچنان در اخلاق و عدالت می‌بیند. او همچنین مناطق شرقی ایران، مانند خوارزم و ماوراءالنهر، را جایگاه توران می‌داند.
۴. بیرونی؛ از اسطوره‌زدایی تا جغرافیای تاریخی
ابوریحان بیرونی در اثر علمی خود «آثارالباقیه عن القرون الخالیه»، به جای تکیه بر اسطوره، نگاهی تقویمی، تاریخی و واقع‌گرایانه به توران دارد. او این سرزمین را بخشی از قلمرو واقعی فریدون می‌داند و از جنگ‌های میان ایرانیان و اقوام ترک به‌عنوان رویدادهای تاریخی یاد می‌کند. بیرونی برخلاف فردوسی، افراسیاب را نه نماد شر، بلکه شخصیتی تاریخی از تبار ترکان معرفی می‌کند و روایت خود را بر اساس منابع پهلوی چون خداینامه تنظیم کرده است. نگاه بیرونی، از اسطوره فراتر می‌رود و بر بنیان جغرافیای واقعی و رخدادهای مستند تاریخی استوار است.
۵. توران در اندیشه کزازی: چهره‌ی تاریک درون
میرجلال‌الدین کزازی، شاهنامه‌پژوه معاصر، در تفسیرهای خویش، توران را صرفاً دشمن بیرونی نمی‌داند، بلکه آن را نماد «اژدهای درون» انسان معرفی می‌کند؛ نیروی ویرانگری که اگر مهار نشود، تمدن و فرهنگ را به تباهی می‌کشاند. از نگاه او، جنگ ایران و توران تنها در سطح تاریخ یا اسطوره معنا ندارد، بلکه ریشه در روان انسان دارد؛ تقابل میان وجدان و هویتی روشن با وسوسه و تاریکی درونی. این خوانش، به شاهنامه بُعدی روانشناسانه می‌بخشد و آن را به اثری فراتر از زمان بدل می‌سازد.
نتیجه‌گیری:
شاهنامه تنها داستانی از گذشته‌ی دور نیست، بلکه آینه‌ای است که هویت ایرانی را از پس قرون و اعصار نمایان می‌سازد. نبرد ایران و توران در شاهنامه، بازتابی از کشمکش‌های تاریخی، فرهنگی و حتی روانی است که ایرانیان در طول تاریخ با آن روبه‌رو بوده‌اند. فردوسی با هنرمندی بی‌نظیر، این نزاع را به الگویی اسطوره‌ای و در عین حال، ملموس برای امروز بدل کرده است. بر اساس شواهد متنی و تاریخی، آذربایجان همواره بخشی از ایران بوده و هیچ‌گاه با توران یکی نبوده است. فردوسی نیز این پیوستگی را در اشعار خود به زیبایی بازتاب داده است. شاهنامه، کتابی است فراتر از زمانه‌ی خویش؛ اثری که نه‌تنها گذشته، بلکه آینده‌ی فرهنگی و هویتی یک ملت را روشن می‌سازد.
پربيننده ترين مطالب و خبرها