آنچه اصولگرايان برای مردم به یادگار خواهند گذاشت!
دولتكريمهاصولگرايان با مردم ايران چه كرد؟
29 اسفند 1391 ساعت 11:40
گروه سياسي: روزی که محمود احمدینژاد به عنوان ششمین رئیسجمهور ایران پا به عرصهی سیاست گذاشت حتي يك نفر از حاميان اصولگرايش؛ آناني كه هزاره سومش خواندند به مخيله و فکرشان حتي لحظهاي خطور نمیکرد روزهای پایانی دولت او مملو باشد از های و هویها و تضادهای گوناگون و عجيب و غريبي که در لبخندها و کردار او از يك سو و حاميان سينهچاك ديروزش از طرف ديگر مشاهده ميکنیم.
اين فضا در تاريخ همه دورههاي قبلي رياستجمهوري بي سابقه است. به گونهاي كه يكي از ياران سابق و مخالفان امروز احمدينژاد همين دو روز پيش اعتراف كرد كه نظام جمهوري اسلامي هزينههاي سنگيني براي او متحمل شده است. براستی علت یا علل این تناقض بهتآور چیست؟
او پس از هشت سال به دنبال چه چیزی دیگری میگردد؟ پس از صدها سخنراني طولاني و عمدتا تكراري چه سخن ديگري براي گفتن دارد؟ و چگونه حتي لحظهاي ميپندارد كه اين وضعيت مديريتي قابل دوام و قابل توجيه است؟ كه اينگونه براي استمرارش نقشهها كشيده است؟
پاسخ همهی این سئوالات در یک کتاب هم شاید نگنجد ولی چیزی که عیان تر از همه چیز بیشتر رخ مينماید این است که اين حجم سنگين از مخالفت با او، آن هم نه از سوي مخالفانش در سال 88 و حاميان دو - سه كانديداي ديگر آن سال كه حالا با نيشخندي توام با پيامي خاص فقط نظارهگر اين وضعيت هستند، كه از طرف درصد عظيم اصولگرايان حامياش اين نتيجه جبري را فراروي آنها ميگذارد كه ظاهرا او اشتباهی در این مکان قرار گرفته است! دوستان سابقش حالا خودخوري و آرزو ميكنند: «کاش به چشم این روزها را نمیدیدیم. کاش نمیدیديم این روزها را که مردم برای رسیدن به روز آخر این رئیسجمهور و دولتش ثانیهها را هم ميشمرند!»
اما احمدینژاد باید دیر یا زود باور کند که میوهفروش سر کوچهی او هم میوههایش را گران کرده است!
او شاید خزانی بود که در بهار ادعایی و رویایی خویش خود را ميجست. جای خالی اراده و پوزشها در این روزها خالیست. او ندانسته بود که این مردم دوست داشتنی چشمهایشان به این امید شبها به خواب ميرود که «فردای آنها بهتر و بهاری تر از امروزشان» خواهد بود. و حالا اما با اين اوضاع معيشتي طيف وسيعي از آحاد جامعه، او باید مردانه محکم بایستد و بگوید: «آی مردم، آی ایمانهاي خسته از من، من اشتباه کردم، سياستها و برنامههاي من شكست خورد»
و حتما این مردم بزرگوارتراز آنند که نبخشند.
شاید اگر فردی در خواب خود ميدید باید در صف مرغ ساعتها بایستد و يك مرغ! هم در نهایت به او نرسد بسیار بر خود ميخندید اما امروز این خوابها حقیقتی را نمایان ميسازد که فقط از رئیسجمهوری بنام احمدینژاد و دوستان و وزيرانش بر ميآمد! از دولتی که در آی سی یو نفسهاي آخر خود را ميکشد. باید باور کنیم که دولت كريمه اصولگرايان آن چنان خزاني برای مردم به یادگار گذاشت که هیچ زمستانی برایش دلتنگ نخواهد شد! (محمدرضا شکری)
کد مطلب: 9814