به روز شده در ۱۴۰۳/۰۱/۳۱ - ۱۰:۱۰
 
۲۲
تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۱/۲۵ ساعت ۰۹:۴۳
کد مطلب : ۷۴۴۲۰
راغفر: آمریکا تلاش می‌کند با ایران‌ هم‌پیمان‌ شود

ایران بیشترین ضربه را از متحدانش خورد

ایران بیشترین ضربه را از متحدانش خورد
گروه اقتصادی-رسانه‌ها: دکتر حسین راغفر، اقتصاددان برجسته کشور معتقد است: «بیشترین ضربه به اقتصاد ایران توسط کشورهایی وارد شد که با ما بیشترین مراوده اقتصادی را دارند. هند، چین، روسیه، کره‌جنوبی و ترکیه از مهم‌ترین کشورهایی بودند که در طول تحریم‌ها بیشترین ضربه را به اقتصاد ایران وارد کردند. اغلب این کشورها از تحریم ایران سوءاستفاده می‌کردند و منابع ایران را با حداقل قیمت خریداری می‌کردند. وی همچنین درباره فسادهای اقتصادی دولت احمدی‌نژاد خاطرنشان می‌کند:« دلایل اصلی بیکاری، افزایش جرم و جنایت، اعتیاد، سرخوردگی، فرار مغزها و فروپاشی خانواده‌ها و طلاق در کشور پیامدعملکرد اقتصادی در دولت احمدی‌نژاد است. تمام این عملکردها در دولت‌های نهم و دهم صورت گرفته است.متأسفانه خیلی نسبت به این مساله حساسیت نشان نمی‌دهند و همه به دنبال موفقیت در مذاکرات هسته‌ای هستند. در ادامه متن گفت‌وگوی روزنامه «آرمان» با دکتر حسین راغفر، فارغ‌التحصیل اقتصاد از دانشگاه اسکس در شهر کولچستر انگلستان را از نظر می‌گذرانید.

توافق هسته‌ای ایران و 1+5چه تأثیرکوتاه‌مدت و بلندمدتی بر اقتصاد ایران خواهد گذاشت؟
من معتقدم ما در مرحله اول باید دلایل ورود ایران به بحران هسته ای را بررسی و تحلیل کنیم.نقش دولت‌های نهم و دهم در شکل‌گیری این بحران و مشکلات متعدد دیگر از جمله فساد بی‌سابقه اقتصادی بسیار پررنگ و قابل توجه است.به همین دلیل مقامات دولت قبل به دلیل ایجاد بحران‌های بزرگ برای کشور باید پاسخگو باشند.یکی از این بحران‌ها اتلاف هزینه‌های سرسام آوری است که به دلیل تحریم‌ها بر کشور تحمیل شد. دلیل اصلی تحریم‌ها نیز سوءمدیریت وناآگاهی مقامات دولت قبل از مسائل بین‌المللی بود. بنده معتقدم در دوران ریاست‌جمهوری احمدی‌نژاد خارجی‌ها با بی‌تدبیری این دولت به کشور آسیب جدی زدند.

یعنی شما معتقدید برخی اقدامات دولت احمدی‌نژاد ناخواسته به نفع مخالفان ما تمام شد؟
بله؛ عوامل و شواهدی وجود دارد که نشان‌دهنده این نکته است. من مطمئن هستم که دستگاه‌های ذیربط ما هم‌اکنون به این نتیجه رسیده اند. به عنوان مثال هنگامی که درآمدهای ارزی کشور با مشکل روبه‌رو شد دولت احمدی‌نژاد به‌جای اینکه سرمایه‌گذاری را از حوزه‌های داخلی نفتی کشور کم کند از حوزه مشترک ایران با کشورهای عربی کم کرد. یعنی عملا میدان را برای رقبای عرب و کمپانی‌های آمریکایی خالی کرد.

این مساله از روی ناآگاهی نبود؟
خیر؛ نمی‌توان تصور کرد چنین مساله مهم و ساده ای با ناآگاهی صورت گرفته باشد. نمی‌توان دلیل این همه اشتباه بزرگ و روشن را بلاهت دانست. ما نباید در تحلیل‌های خود شعارهای دولت احمدی‌نژاد را مورد توجه قرار بدهیم بلکه باید اقدامات این دولت را بررسی کنیم. باید ببینیم احمدی‌نژاد در عالم واقع چه کار کرد. در خاطرات «تیتو» رهبر یوگسلاوی سابق آمده است که به وی اطلاع دادند معاونش علیه وی حرکت می‌کند. وی عنوان می‌کند بلافاصله پس از اینکه از این مطلب آگاهی پیدا کردم معاونم را به اتاقم دعوت کردم و اسلحه کمری را روی شقیقه‌اش گذاشتم و از او پرسیدم به چه شیوه علیه من کار می‌کردی؟ وی در جواب عنوان می‌کند: «من کار خاصی انجام نمی دادم؛ تنها افراد کوچک را برای مسئولیت‌های بزرگ انتخاب می‌کردم..» به نظر من نحوه مدیریت احمدی‌نژاد در ارسال پرونده هسته‌ای به شورای امنیت بی‌تاثیر نبود. این درحالی است که دولت اصلاحات اجازه ندادند پرونده هسته ای ایران به شورای امنیت ارجاع داده شود.

در زمان احمدی‌نژاد فرصت ایجاد یک ائتلاف جهانی علیه ایران ایجاد شد. دولت‌های نهم و دهم فرصت‌های تولید در کشور را نابود کردند. خسارتی که دولت احمدی‌نژاد به اقتصاد ایران زد در زمان جنگ تحمیلی هم به کشور وارد نشده بود. احمدی‌نژاد ایران را مصرفی و وابسته به خارج از کشور کرد. در سال 84که احمدی‌نژاد قدرت را در ایران به دست می‌گیرد حجم کل واردات ما16میلیارد دلار است در حالی که در پایان دولت احمدی‌نژاد این رقم به 80میلیارد دلار می‌رسد. دولت قبل ناخواسته از جنبه‌هایی در راستای منافع دیگران حرکت کرد. بحث اقتصاد مقاومتی در ادامه سیاست‌های‌ اشتباه دولت‌های نهم و دهم مطرح شد. یعنی نظام سیاسی برای برطرف کردن مشکلات به وجود آمده توسط دولت احمدی‌نژاد از اقتصاد مقاومتی کمک گرفت.جامعه ما در زمانی که ما 700میلیارد دلار درآمد نفتی داریم به نابسامان‌ترین و آسیب پذیرترین دوران خود رسید.بنده معتقدم اشتباهات اقتصادی دولت قبل را نمی‌توان ساده‌انگارانه تحلیل کرد.

این ادعای شما با توجه به اسناد و مدارکی است که به دست شما رسیده است و یا اینکه با توجه به شواهد و قراین به این تحلیل رسیده اید که اشتباهات اقتصادی احمدی‌نژاد طبیعی نبوده است؟
بنده از روی شواهد و قراین و مسائل روشن و شفاف به این تحلیل رسیده ام. تحلیل برخی از مسائل ساده و شفاف اصلا نیاز به تحصیلات آکادمیک ندارد و یک فرد بی سواد نیز با توجه به برخی نشانه‌ها می‌تواند به این تحلیل برسد.

پس از بیانیه ایران و 1+5و دست یافتن به راه حل نهایی، موجی از امید و شعف در بین مردم کشور به وجود آمده است.به نظر شما این موج امید مبتنی بر واقعیت‌های اقتصادی و سیاسی است یا اینکه بیشتر جنبه‌های روانی و ذهنی دارد؟
بنده معتقدم کشورهای غربی و به‌خصوص آمریکا به 5دلیل مهم حاضر به مذاکره با ایران شده است. اولین عامل «اقتدار نظامی» ایران بوده است. زمانی که هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه آمریکا بود در باره سوریه مدعی بود آمریکا و متحدانش طی مدت سه روز رژیم بشار اسد را سرنگون خواهند کرد. در همان زمان داوود اوغلو وزیر خارجه وقت ترکیه نیز با غرور اعلام کرد که سرنوشت سوریه به دست ترکیه است و این دولت ترکیه است که سرنوشت سوریه را مشخص خواهد کرد. با این وجود همه جهان مشاهده کردند که چهار سال از این ماجرا گذشته است و بشار اسد با حمایت ایران همچنان بر مسند قدرت است و روز به روز نیز به پیروزی نهایی نزدیک تر می‌شود. به همین دلیل امروز آمریکا و متحدانش بیش از هر زمانی به اقتدار نظامی ایران ایمان پیدا کرده‌اند. مهم‌ترین ابزار امپریالیسم برای سیطره بر کشورهای دیگر «سلطه فرهنگی» است. آمریکا تلاش کرده این نکته را به افکار جهان القا کند که قادر است هر کاری که بخواهد در هر نقطه از جهان انجام دهد.

اقتدار نظامی ایران در سوریه و عراق بر این ادعای آمریکایی‌ها خط بطلانی کشید. به همین دلیل دومین عامل زیر سوال بردن توان نظامی قدرت‌های بزرگ جهانی توسط ایران بود.امروز رسانه‌های غربی عنوان می‌کنند ایران مدعی است ائتلاف جهانی برای آزادسازی مناطق تصرف شده توسط داعش نباید حضور داشته باشند و دولت عراق باید این وظیفه را برعهده بگیرد.ایران تلاش می‌کند ملت عراق با توجه به توانایی‌های داخلی خود معضل بزرگ «داعش» را از کشور خود برطرف کنند.همه این عوامل سبب زیر سوال رفتن هژمونی آمریکا شده است. حتی عصبانیت رئیس‌جمهور ترکیه و جنون رهبران عربستان برای حمله به یمن بی‌دلیل نیست و به توان و قدرت بالای نظامی ایران مربوط می‌شود. تمامی پرونده‌های کشورهای مختلف که به شورای امنیت سازمان ملل ارجاع شده است همگی منجر به جنگ شده به جز ایران. در نتیجه اقتدار نظامی ایران باعث شده کشورهای غربی به جای جنگ راه چاره ای به جز مذاکره با ایران نداشته باشند.عامل سوم مساله اقتصادی است.در شرایط فعلی دو پدیده به صورت همسو با یکدیگر شکل گرفته است.چند ماه پیش یک یورو معادل 7/ 1دلار بود. هم‌اکنون اما به03 /1تبدیل شده است. یعنی قیمت یورو و دلار تقریبا یکسان شده است.

این مساله نشان‌دهنده این نکته است که کشورهای اروپایی با بحران‌های بزرگ اقتصادی روبه‌رو شده‌اند. آن چیزی که در اروپا در حال اتفاق افتادن است شکست اقتصاد نئولیبرال است.به همین دلیل کشوری مانند یونان به‌زودی از اتحادیه اروپا خارج خواهد شد و به دنبال آن اسپانیا،پرتغال و در نهایت ایتالیا نیز از اتحادیه اروپا خارج خواهند شد و درنهایت اتحادیه اروپا از بین خواهد رفت. کاهش بی‌سابقه ارزش یورو نشان‌دهنده فروپاشی اقتصاد اروپاست.

مذاکرات هسته‌ای به نوعی به اقتصاد ایران و چین نیز ارتباط پیدا می‌کند. به نظر می‌رسید چین زیاد راغب به توافق هسته‌ای ایران و کشورهای غربی به خصوص اتحادیه اروپا نیست و از این امر نگران است. آیا چین از اینکه ممکن است بازار مهم ایران را به اتحادیه اروپا واگذار کند نگران است؟
بیشترین کار شکنی‌ها در مذاکرات هسته ای توسط روس‌ها و سپس چینی‌ها صورت گرفت. این در حالی است که این دو کشور به نوعی متحدان استراتژیک ایران در این مذاکرات به شمار می‌روند. بیشترین لطمات به اقتصاد ایران توسط کشورهایی صورت گرفت که با ما بیشترین مراوده اقتصادی را دارند.

هند، چین، روسیه، کره جنوبی و ترکیه از مهم ترین کشورهایی بودند که در طول تحریم‌ها بیشترین ضربه را به اقتصاد ایران وارد کردند.اغلب این کشورها از تحریم ایران سوءاستفاده می‌کردند و منابع ایران را با حداقل قیمت خریداری می‌کردند. آمریکا به دنبال این بود که ترکیه تحریم ایران را ساده نگیرد و با ایران معامله و بده و بستان نکند.ترکیه به دلیل اینکه منافع بی‌حد و حصری از تحریم ایران به دست می‌آورد به حرف آمریکایی‌ها گوش نمی‌کرد و به همین دلیل آمریکا این مساله را افشا کرد و یک بحران بزرگ در ترکیه به وجود آمد.حتی افشاگری فتح‌ا... گولن علیه اردوغان نیز کار آمریکا بود که تلاش می‌کرد مانع از همکاری اقتصادی ایران و ترکیه شود. البته بعدها داوود اوغلو نخست وزیر ترکیه اقدامات فتح‌ا... گولن را به کودتا تشبیه کرد.

ترکیه به همین دلیل تلاش می‌کرد در مدت تحریم‌های ایران رابطه اقتصادی خود با ایران را بیشتر کند؟
بهره بانکی5/ 1درصد است. این در حالی است که کشور ترکیه در مدت تحریم‌ها از ایران بهره 20درصد می‌گرفته است. ترکیه تنها در طول تحریم‌های ایران بالغ بر23میلیارد دلار بهره بانکی از ایران گرفته است. این کار را نیز با تأسیس یک «بانک» انجام می‌داده است.

آیا 700میلیارد دلار درآمد نفتی ایران در دوران احمدی‌نژاد همگی به همین شیوه مصرف می‌شده است؟
بله؛از این 700میلیارد دلار تنها 114میلیارد دلار به کشور ترکیه فرستاده شده است.ایران از ابتدای سال1390تا اواسط سال1391 چهار مرتبه به نام تنظیم بازار ارز مبلغی بالغ بر 22میلیارد دلاربه دوبی در امارات متحده عربی ارسال کرده است. اگر این مبلغ را با مبلغ وارد شده به ترکیه که 114میلیارد دلار بوده است جمع کنیم متوجه می‌شویم که حدود136میلیارد دلار تنها به دو کشور امارات متحده عربی و ترکیه منتقل شده است. آقای روحانی به صورت رسمی اعلام کرد از این 22میلیارد که به امارات منتقل شده تاکنون یک ریال هم به کشور بازنگشته است. این در حالی است که ما در همان زمان شاهد دو«سکته بزرگ» در اقتصاد کشور هستیم. اول در دی و بهمن سال1390 است که ارز از 950تومان به1860تومان افزایش پیدا می‌کند و دوم مهر و آبان سال1391 است که ارز از 1680تومان به 4000تومان هم رسید. این شواهد بدون هیچ توضیحی دلایل اصلی بیکاری، افزایش جرم ،اعتیاد،سرخوردگی،فرار مغزها و فروپاشی خانواده‌ها وطلاق را در کشور نشان می‌دهد.

دکتر محسن رنانی در کتاب «مناقشه اتمی ایران» مدعی است غرب به صورت تعمدی پرونده هسته ای ایران را به درازا کشاند تا به این وسیله قیمت نفت را تنظیم کند. وی مدعی است آمریکا در زمان‌هایی که مذاکرات گره می‌خورد قیمت نفت را بالا می‌برد و در زمان‌هایی که مذاکرات به نقطه مثبتی می‌رسید قیمت را پائین می‌آورد. دلیل این مساله هم نیاز داخلی اقتصاد آمریکا با توجه به مقتضیات زمان بوده است.شما با این نظریه موافق هستید؟
بنده این نظریه را پیگیری نکرده ام. با این وجود اقتصاد آمریکا و اتحادیه اروپا اقتصادهای بیماری هستند که راه حل‌های کوتاه مدت ندارند و نیازمند راه حل‌های ساختاری هستند. در بسیاری از مواقع هنگامی که این اقتصادها با بحران روبه رو می‌شدند بحران داخلی خود را به کشورهای ضعیف‌تر منتقل می‌کردند اما در شرایط فعلی این امکان برای این کشورها فراهم نیست.اقتصاد غرب هم‌اکنون در وضعیت نامطلوبی به سر می‌برد.به همین دلیل پتانسیل اقتصادی و ظرفیت سوق الجیشی ایران به عنوان قدرت اول اقتصادی منطقه می‌تواند کمک بزرگی به اقتصاد نابسامان اروپا کند.در سال‌های اخیر بسیاری از شرکت‌های آمریکایی برای مذاکره به ایران آمده‌اند.

وزارت خارجه آمریکا مدعی است اقتصاد ایران در طول مدت تحریم‌ها مبلغی بالغ بر200میلیارد دلار ضرر کرده است. به نظر شما این رقم صحیح است؟
ممکن است چنین اتفاقی افتاده باشد. بدون شک ضربه‌های سختی در طول مدت تحریم‌ها به اقتصاد ایران وارد شد.در ادامه صحبت‌های قبلی باید عنوان کنم عامل چهارمی که باعث شد قدرت‌های غربی با ایران مذاکره کنند عامل«سیاسی» است.مذاکره آمریکا و ایران و حل یک بحران36ساله می‌تواند بزرگترین دستاورد سیاسی دولت باراک اوباما باشد.اینکه اوباما در ماه‌های گذشته احتمال راه اندازی سفارت آمریکا در ایران را منتفی ندانست یکی از نشانه‌های این مساله است.دولت دموکرات اوباما تلاش کرده افکار عمومی مردم آمریکا را در زمینه سیاست خارجی با خود همسو کند و همچنین تلاش می‌کند میراث ماندگاری از خود برجای بگذارد.یکی دیگر از اقدامات دیگر دولت اوباما تلاش برای پایان دادن منازعه60ساله با دولت کوبا است.این مسائل نشان می‌دهد دولت آمریکا به مساله سیاست خارجی برای حل مشکلات داخلی خود تأکید زیادی می‌کند.آمریکایی‌ها به این نتیجه رسیده اند تخاصم با کشورهای ناهمسو هزینه‌های بیشتری به دولت آمریکا تحمیل خواهد کرد.

یعنی شما آینده رابطه ایران و آمریکا را روشن ارزیابی می‌کنید؟
بله، من این رابطه را بسیار روشن می‌بینم.من معتقدم آمریکایی‌ها قبل از انتخابات ریاست جمهوری آمادگی بازشدن سفارت خود را در تهران دارند.همچنین در باره عامل پنجم باید بگویم آمریکایی‌ها یک عبارتی دارند که می‌گوید «اگر در مقابل باد نمی توانی مقاومت کنی،خم شو تا نشکنی».این عبارت بیانگر این نکته است که اگر قصد دارید کسی را کنترل کنید ضرورتی ندارد حتما با «چماق» این کار را انجام بدهید بلکه می‌توانید از راه دیپلماسی و دوستی این کار را انجام بدهید. اتفاقی که افتاده، این است که ایران روزبه‌روز از نظر نظامی درمنطقه قوی تر شده است.این مساله در تقارن همزمان با تضعیف اقتصادی و نظامی غرب قرار گرفته است.عصر لشکرکشی و جنگ به پایان رسیده است و دیگر امکان لشکرکشی آمریکا به افغانستان و عراق و کشورهای مشابه وجود ندارد.این در حالی است که قدرت بزرگ جهانی دیگری به نام چین نیز اقتدار نظامی و اقتصادی آمریکا و غرب را زیر سوال برده است.وجه تمایز امپریالیسم چین با دیگر انواع امپریالیسم‌ها در این است که این کشور بدون جنگ و مسائل نظامی به قدرت برتر جهانی دست پیدا کرده در صورتی که دیگر امپریالیسم‌ها با قدرت نظامی به این جایگاه رسیده اند.چینی‌ها همچنین منابع کشورهای دیگر را غارت نمی کنند و بلکه در برخی کشورها به منافع ملی آن کشور کمک هم می‌کنند.

امروز آمریکا به این نتیجه رسیده که ایران می‌تواند به ثبات سیاسی این کشور کمک کند.آمریکا همچنین تلاش می‌کند ایران را از همکاری با روسیه و چین باز بدارد.آنها تلاش می‌کنند ایران را به یک شریک و هم پیمان خود حداقل در بلندمدت تبدیل کنند.به همین دلیل غرب تلاش می‌کند ایران در آینده در جبهه واحدی با غرب قرار بگیرد.پس از تفاهم هسته ای ایران و غرب ما شاهد نوعی تفاوت در دیدگاه‌ها نسبت به این توافق هستیم.برخی از این مسائل به طبع و ذات آمریکایی باز می‌گردد که به «دبه کردن» عادت دارند.آن چیزی که هم اکنون اتفاق افتاده اگر هم خوشایند ما نیست اما باید اتفاق می‌افتاده است.به همین دلیل به همان اندازه که ما راغب به حل شدن مناقشه اتمی خود هستیم به همان اندازه نیز غرب تمایل به این کار دارد؛چرا که به ایران برای پیش برد اهداف خود در درازمدت نیاز دارد.

در صورت برداشتن تحریم‌ها علیه ایران آیا می‌توان نوعی جهش اقتصادی را برای اقتصاد ایران پیش بینی کرد؟
دولت آقای روحانی بارها اعلام کرده مردم نباید انتظارات بزرگ، غیرمنتظره و خارج از توان دولت داشته باشند که سخن صحیحی است.ما باید از فرصت به دست آمده که غرب به ایران نیاز پیدا کرده بهترین استفاده را بکنیم.این برای نسل آینده یک ضرورت است.شرط اصلی این مساله این است که ما باید برنامه شفاف اقتصادی داشته باشیم. شعار توخالی و بی‌محتوای«بازار آزاد» یک«تله بزرگ» برای اقتصاد ایران است. برخی مدعی هستند که «بازارآزاد» رمز پیروزی اقتصاد ایران است. این در حالی است که این مساله یک«دروغ بزرگ» برای اقتصاد ایران به شمار می‌رود.متأسفانه دولت آقای روحانی برنامه روشنی برای اقتصاد کشور ندارد. اگر این دولت برنامه روشنی برای توسعه اقتصادی کشور داشته باشد، می‌تواند از این فرصت تاریخی پیش آمده در جهت ارتقای جایگاه ایران به یک قدرت مقتدر جهانی در آینده استفاده کند.