یک هفته پس از آنکه 36 دانشمند آمریکایی در نامهای به دونالدترامپ، رئیس جمهور منتخب آمریکا توصیه کردند که حفظ برجام مناسبترین راه برای جلوگیری از دستیابی احتمالی ایران به سلاح اتمی است و امنیت جهان با این توافق بیشتر تضمین میشود، رکس تیلرسون، در نشست استماع بررسی تایید خود در سنا اعلام کرد ترامپ خواستار بازنگری کامل در توافق هستهای است. وی این را هم گفته که اگر به عنوان گزینه نهایی برای وزارت خارجه معرفی شود، پیشنهادهایی دارد که محور اصلی آن بازنگری کامل برجام و حتی توافقات جنبی آن است. شاید گفتههای تیلرسون دقیقترین مواضعی بوده که تا امروزترامپ و تیم او در مورد دلایلشان برای لغو برجام اراده کردند.
«غنیسازی» و «عدم ذخیره مواد هستهای در ایران» دو موردی بود که او به آن اشاره کرده و حتی گفته با شریکانمان درباره آن مذاکره میکنیم. در مقابل این را هم گفته که برای ایران امکان استفاده از انرژی صلحآمیز هستهای را فراهم میکنیم. به نظر میرسد با نزدیک شدن به زمان استقرار کابینه جدید در آمریکا و حضورترامپ در کاخ سفید کمی از آب و تاب مخالفتهای تمام قد آنان با برجام کاسته شده است.
گرچه تیلرسون گفته به دنبال بازبینی کامل توافق است، اما این که تاکید دارد امکان استفاده ایران از انرژی صلح آمیز هستهای را فراهم میکنیم یک عقبنشینی بزرگ محسوب میشود. اما به باور نگارنده، آنچه بیش از تهدید خارجی برای به خطر افتادن احتمالی برجام نگران کننده است، مسائل داخلی است که اگر نگوییم از مسائل بینالمللی مهمتر است، اما هم سطح آن برجام را تهدید میکند. بخشی از این دلایل پیدا و بخش دیگری نهان است. بعضی در این میدان رو و علنی انتقاد میکنند و بعضی در خفا و نهان چوب لای چرخ اجرای برجام میگذارند. در این میان بخشی از این تهدیدات در سایه به خطر افتادن منافع اقتصادی گروهی است که از تحریمها ارتزاق میکردند. حالا با وجود برقراری پلهای ارتباطی بین ایران و شرکتهای خارجی زیر سایه دیپلماسی، این منافع که محور آن بده بستانهای پولی است به خطر افتاده و یکی از اصلیترین سنگرهای ضدبرجام داخلی محسوب میشود. مانع دیگر احزابی و طیفهایی هستند که برجام و به دنبال آن انتفاع نسبی اقتصادی ناشی از آن را عقب افتادگی خود در رقابتهای حزبی میدانند.
مصداقهای روشن از این ماجرا متاسفانه کم نیست. یکی از تازهترین آنها در مورد قرارداد با شرکتهای بوئینگ و ایرباس بود. همپای مخالفان برجام در کنگره آمریکا، در داخل ایران هم بخشی از محافظهکاران با همان ادبیات تند و با همان اهداف حزبیِ مخالفان برجام در آمریکا در ایران گروهی سازناکوک میزنند که «درشرایطی که کشور نیازهای مهمتری دارد هواپیما به چه درد ایران میخورد و چرا پولهای ناشی از برداشته شدن تحریمها صرف این مسائل میشود؟ » . در فاز دوم وقتی خبردار شدند که برای خرید این هواپیماها پول از طریق لیزینگ و وام جور شده، عنوان کردند که «چرا وقتی پول نیست باید لیزینگ کنیم؟ » . همزمان دلواپسان پس از سانحه قطار دامغان و چند نقص فنی در هواپیماها، کلید استیضاح وزیر راه را زدند که چرا وضعیت ناوگان حمل و نقل به این صورت است! در فاز سوم، عنوان کردند که برجام نتیجه نداشته و از هواپیماها خبری نشد و حالا هم که هواپیمای ایرباس به ایران صادر شده عنوان کردند مرجوعی است و نقص فنی دارد.
در واقع دولت با جماعتی روبهروست که به طور کل توانشان روی ایرادگیری و ضربهزدن در رقابت جناحی و اقتصادی متمرکز شده است. آنها در این مسیر هیچ ابایی از خلاف مطالب غیرواقعی، وارونهکردن موضوعات و دروغ پردازی ندارند و به طور گسترده خلاف واقع موضوعات را مطرح میکنند و بدون اینکه درست و غلط آن را مطمئن شوند روی آن مانور میدهند. مصداق عینی این ماجرا در ماه گذشته به وقوع پیوست. پس از آنکه یکی از نمایندگان مجلس مطالب خلاف واقع را به نقل از ظریف درجلسه او با کمیسیون امنیت ملی مجلس منتشر کرد و با وجود اینکه وزارت خارجه رسماً آن را تکذیب کرد و هرگز برای اثبات آن فایل صوتی منتشر نشد و مشخص شد که چیزی جز پرداختههای ذهنی آن نماینده نبوده، اما ازتریبونهای نماز جمعه گرفته تا سخنرانی حتی در نهادهای خاص روی این مسئله تاکید کردند و بدون توجه به غیرواقعی بودن اصل ماجرا، تکرار میکردند که ظریف به اشتباهاتش برابر جان کری و آمریکا اعتراف کرده است. در صورتی که از اساس این داستان خلاف واقع بود و حتی برای اثباتش هم هیچ سند و مدرکی ارائه نشد.
بنابراین برجام برای ایران یک پیروزی برای ورود به عرصه قدرت در جهان محسوب میشود که در سند چشمانداز ایران 1404 به آن به طور واضح اشاره شده است. اولین تاثیر اجرای برجام تغییر نگاه دنیا به سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران است. جهان امروز بار دیگر به ایران به عنوان یک کنشگر فعال خواهان تعامل با نظام بینالملل نگاه میکند، نگاهی که در دولتهای نهم و دهم به طور کامل مخدوش شده بود. اجراییشدن برجام در سال 94 نه تنها یک دستاورد بزرگ در عرصه سیاست خارجی، بلکه یک دستاورد تاریخی در حوزه سیاست ملی بود. در مسئله برجام بردی نصیب ایران شد که ناشی از دیپلماسی مبتنی بر تعامل بود.