به روز شده در ۱۴۰۳/۰۱/۱۰ - ۱۵:۵۳
 
۰
تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۸/۰۳ ساعت ۱۰:۵۸
کد مطلب : ۱۳۸۸۵۹
یک روز گشت با تعزیراتی‌ها

تالار پذیرایی جذاب و غذاهای مانده و...

گروه جامعه: بازدید از تالار پذیرایی. قدم زنان در خیابان ستارخان به همراه گروه به سمت یک تالار پذیرایی به ظاهر جذاب می رویم.
تالار پذیرایی جذاب و غذاهای مانده و...
صاحب تالار با چهره ای موجه به استقبال گروه گشت مشترک تعزیرات می آید و همراه با گروه، راهی آشپزخانه می شود.رئیس گشت و کارشناس بهداشت، معطل نمی کنند و مستقیما سراغ یخچال بزرگ آشپزخانه می روند و غذاها را یکی یکی بیرون می آورند. غذاهای بعضا یخ زده و چند روز مانده، مثل سوپ یخ زده، آش یخ زده و باقالی پلو یخ زده، یکی پس از دیگری از یخچال بیرون می آید.
سوال ها یکی یکی شروع می شود:
- این باقالی پلو برای چه وقتی است؟
- برای دو روز پیش.
- ظاهرش به دو روز پیش نمی خورد دستکم یک هفته از عمر این باقالی پلو می گذرد.
- این گوشت های مرغ که پخته اید برای کی هست؟ سوپ را می گذارید یخ بزند و بعد دوباره گرمش می کنید و به مشتری می دهید؟
- آش را کی پختید؟
- پریروز
- قیافه اش که به پریروز نمی خورد!
حسن بیگی، رئیس گشت با یک قاشق به جان آش یخزده می افتد و تلاش می کند یک قاشق آش از ظرف استیل، بردارد که به علت یخزدگی آش، نمی تواند.
- مقداری گوشت مرغ فرآوری شده حاوی سس و آماده طبخ هم بیرون می آورند.
- این مرغ ها برای کی هست؟
یکی از آشپزها، میان صحبت ها می آید و می خواهد به صاحب رستوران کمک کند و می گوید: برای همین الان، صبح است!
حسن بیگی، رئیس گشت تعزیرات پاسخ می دهد: الان که نزدیک ساعت 4 بعد از ظهر است ! سطل را بیاورید .
دوباره یک سطل بزرگ را پایین میز کار آشپزخانه می آورند و یکی یکی غذاهای یخ زده و مانده را می ریزند داخل آن. بعد هم یک بطری مایع ظرفشویی و سپس یک عدد پودر رختشویی روی آنها می ریزند تا کار از محکم کاری عیب نکند.
صاحب رستوران تلاش می کند ماهی و مرغ و غذاهای یخ زده را نجات دهد اما کارشناس بهداشت تاکید می کند که تمام این غذاها غیر بهداشتی است چرا که یک رستوران باید غذاها را به روز تهیه کند.
یک ظرف بزرگ پر از ماکارونی که رویش، نصفه سلفون کشیده بودند هم روی میز کار است.
کارشناس بهداشت می پرسد: این ماکارونی ها برای چه وقتی است؟
صاحب رستوران هم جواب می دهد: این ها نذری دیروز است.
- خب اگر نذری است اینجا چه می کند؟
دو قوطی شیر به تاریخ 25 شهریور هم در یخچال وجود دارد.
کارشناس بهداشت می پرسد: این شیرها، اینجا چه می کند؟
صاحب رستوران پاسخ می دهد: برای کارگرهاست.
گمار، رئیس بازرسی و نظارت اصناف شمال غرب خطاب به خبرنگار ایرنا می گوید: دروغ می گوید! از این شیرها برای سوپ استفاده می کنند.
شیر ها هم روانه سطل می شود.
گروه، بعد از پاکسازی آشپزخانه از خوراکی های مانده، سر دخل صاحب رستوران هم می رود. نه اینکه حساب و کتاب کند، می خواهد وضعیت قیمت ها را چک کند.
یک آلبوم به طرح چوب که یک قلب هم روی آن حکاکی شده است، جلب توجه می کند. اولش فکر می کنی آلبوم عکس عروس و داماد است چون قطور است بعد می فهمی منوی غذاست! منو را در آلبوم عکس گذاشته اند!
گمار آنها را ورق می زند و قیمت های بالای غذا و بعد هم «کد یک» برای قیمت ها.
خطاب به صاحب رستوران می گوید: چه خبر است؟ چقدر گران می دهید! قیمت ها را چرا کنار دخلتان به دیوار نزده اید؟
صاحب رستوران جواب می دهد: کسی به ما نگفته است نمی دانستیم. شما هم که نگفته اید؟
- مگر ما باید بگوییم! پشت پروانه شما در بند 2 نوشته شده است که قیمت ها باید معلوم باشد. شما معلوم است پشت پروانه تان را هم مطالعه نکرده اید.
نوبت به کارت های بهداشت کارکنان رستوران می رسد که فقط چهار کارت تایید شد و بقیه کارت ها فاقد اعتبار بود.
دلیل آن را مژگان شیخ آبادی، کارشناس بهداشت این گونه بیان کرد: اعتبار کارت ها یکساله بود این در حالی است که باید 6 ماهه باشد.
- فرقش در چیست؟
- برای کارگرها از جمله کسانی که در آشپزخانه کار می کنند باید کارت بهداشت 6 ماهه بگیرند و برای کسانی همچون صندوق دار یا حساب دار کارت یکساله می گیرند. اینها احتمالا کارگر را به عنوان حسابدار معرفی کرده اند و کارت یکساله گرفته اند.
در نهایت برای این رستوران هم کد 12 بابت رعایت نکردن دستور العمل بهداشتی مثل کارت های بهداشت و غذاهای تاریخ گذشته، کد 9 بابت درج نکردن قیمت ها و کد سه بابت تقلب در مواد غذایی و جنس های فاسد.
این تالار هم اخطار پلمب گرفت.

**گشت تعزیرات و صرف ناهار در یک چلوکبابی
کار امروز گروه تمام می شود و عقربه های ساعت، 16 و 30 بعد از ظهر را نشان می دهد. می خواهند بروند به رستورانی در همان خیابان ستارخان. خبرنگاران ایرنا هم به دنبال گروه. البته به این خاطر که کنجکاوند که گروه گشت تعزیرات، کدام رستوران را برای ناهار انتخاب می کند و به عبارت دیگر کدام رستوران از نظر این گشتی های سخت گیر، مناسب و بهداشتی است.
به رستورانی می رسیم با ظاهری ساده و قدیمی. از آن چلوکبابی هایی که اگر بیشتر شما از کنار آن بگذرید ممکن است قبول نکنید در آن غذایی بخورید اما این گروه تعزیرات است که آن را قبول دارد!
سقف رستوران آن قدر کوتاه است که کارشناس اجرای احکام با آن قد رشیدش، مجبور است گردنش را خم کند تا راه برود .
اول، پیاز همراه با قاشق و چنگال می آورند و ما (خبرنگاران) هم چشم می دوزیم به قاضی و رئیس گشت تعزیرات که چه می کنند.
آنها هم که نگاه های کنجکاو ما را می بینند خطاب به ما توصیه می کنند: پیاز ها را نخورید !
بعد ، نان، زیتون پرورده، ماست و نوشیدنی گاز دار می آورند و آخرش هم که کباب کوبیده.
- آقای حسن بیگی (رئیس گشت) شما که اینقدر ایراد می گیرید، تابحال رستورانی راهم تایید کرده اید؟
- البته که تایید کرده ایم.
سپس شروع می کند به نام بردن از رستوران هایی که تایید کرده اند و جالب است که خبرنگار ایرنا به صورت اتفاقی در یکی از همین رستوران های تایید شده، یک پرس غذا خورده است!
ساعت 5 بعد از ظهر است و بالاخره کار گروه تمام می شود. بیرون چلوکبابی از هم خداحافظی می کنند و هر کس سراغ کار و زندگی خود.
سرم درد گرفته است. مانده ام این گزارش را چگونه بنویسم؟ من که امروز برخی، فکر کرده اند کار آموزم!