به روز شده در ۱۴۰۳/۰۱/۰۹ - ۱۹:۳۹
 
۰
تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۹/۱۸ ساعت ۱۳:۵۹
کد مطلب : ۱۴۰۶۱۷

جنبش دانشجویی؛ احیاء،اغماء،انفعال

محمد توکلی
در روزهای اخیر که به ۱۶ آذر و روز دانشجو منتهی می‌شد هر کسی از زاویه‌ای به تحلیل این روز پرداخت. برخی آن را نماد استکبارستیزی نامیدند، گروهی آن را روزی برای تقابل با استبداد نامیدند، برخی این هر دو را دو روی سکه روز دانشجو خواندند، افرادی از نسبت جنبش دانشجویی با قدرت سخن گفتند، بعضی از مطالبات سیاسی و صنفی دانشجویان حرف زدند و برخی هم مراسم ۱۶ آذر را به جنگ‌های شادمانه تقلیل دادند. در ادامه و به بهانه ۱۶ آذر وضعیت جنبش دانشجویی را در سه مقطع زمانی مختلف بررسی می‌کنیم.

1 - جنبش دانشجویی در دوران اصلاحات؛ احیاء
دوم خرداد۷۶ مقطع زمانی است که در بسیاری از موضوعات یک نقطه عطف در تاریخ سیاسی پس از انقلاب محسوب می‌شود. زمانی که جریان اصلاحات با حمایت قاطع مردم قوه مجریه را در دست گرفت و تلاشی را برای اصلاح رویه‌های نادرستی که در برخی موارد در کشور نهادینه شده بود آغاز کرد. تلاشی که با موانعی سخت، گاه مرئی و گاه نامرئی برخورد می‌کرد. تغییر نگاه به دانشگاه یکی از مصداق‌های همین اصلاح رویه‌های نادرست بود. واقعیت آن است که دولت پیش از اصلاحات فرهنگ و سیاست را در درجه دوم و سوم اهمیت قرار داده بود و به ابزارها و شیوه‌های مختلف در تلاش بود که تا آنجا که می‌شود دانشگاه‌ها، رسانه‌ها و دیگر ساحت‌های اندیشه‌ورزی تا آنجا که امکان‌پذیر است از سیاست تهی شود. پس از دو خرداد ۷۶ و با روی کار آمدن اصلاح‌طلبانی که در پی تغییر آن نگاه بودند شاهد ایجاد تغییراتی ملموس در دانشگاه‌ها بودیم. دانشگاه‌هایی که در دولت سازندگی با تابلوی «سیاست ممنوع» روبرو بودند در دوران اصلاحات به وضعیتی رسیدند که در جامعه دانشجو بودن برابر با سیاسی بودن شده بود. به طور طبیعی جنبش دانشجویی همچون فنری بود که پس از سال‌ها فشرده شدن به یکباره رها می‌شود و در چنین شرایط وقوع برخی تندروی‌ها چندان هم غیرقابل پیش‌بینی نبود اما با این وجود آن مقطع زمانی را می‌توان احیاء جنبش دانشجویی پس از یک دوره بی رونقی دانست.

2 - جنبش دانشجویی در دوران اصولگرایان؛ اغماء
پس از انتخابات۸۴ و با برگزیده شدن نامزد جریان اصولگرا تقریبا همه این اطمینان را داشتند که با توجه به نگاه این جریان سیاسی به دانشگاه و دانشجویان باید شاهد افول جنبش دانشجویی کشور باشیم. این مقطع زمانی را می‌توان به دو دوره ۸۴ تا ۸۸ و ۸۸ تا ۹۲ تقسیم کرد. در دوره اول وضعیت دانشگاه با شیب ملایمی به سمت خنثی شدن در حرکت بود این وضعیت کمتر از آنچه تصور می‌شد باعث افول جنبش دانشجویی شد. اما پس از وقایع تلخ انتخابات۸۸ جو امنیتی - پادگانی شدیدی در دانشگاه‌ها ایجاد شد و کسر قابل توجهی از تصمیمات برای دانشگاه در جاهایی غیر از دانشگاه اتخاذ می‌شد! مقطع زمانی ۸۸ تا ۹۲ را می‌توان بدترین دوران دانشگاه در سه دهه اخیر دانست؛ دورانی که دانشجویان به دلیل آنکه به رقیب دولت مستقر رای داده بودند با برخوردهایی سخت مواجه می‌شدند و امکان تحقق و حتی مطرح ساختن خواسته‌های حداقلی‌شان هم وجود نداشت.

۳ - جنبش دانشجویی در دوران اعتدال؛ انفعال
با آغاز به کار دولت میانه‌رو حسن روحانی از تابستان۹۲ شاهد برخی تغییرات در وضعیت دانشگاه‌ها بودیم. این تغییرات که در زمان کوتاه مدیریت رضا فرجی دانا در وزارت علوم با سرعت قابل قبولی در حال پیگیری بود با استیضاح پر ماجرای وزیر علومِ محبوب جامعه دانشگاهی از سوی مجلس اصولگرا و انتخاب جانشینی ضعیف برای او از طرف دولت اعتدال با کُندی و نوعی انفعال همراه شد. جنبش دانشجویی در دوران اعتدال را می‌توان در وضعیت انفعالی و متوسط نامید. آنچه در دانشگاه‌ها می‌گذرد نسبت به دوران اصولگرایان که نمونه‌ای از آن را در این روزها در دانشگاه آزاد شاهد هستیم در وضعیتی بهتر است اما برای تحقق وعده‌های داده شده در این حوزه راهی طولانی و سخت پیش رو است که با آنچه از دولت در این بخش مشاهده می‌کنیم امید چندانی هم به تحقق آن نیست. کوتاه سخن آنکه آنچه شرحی از آن رفت نوع مواجهه اصحاب قدرت و به خصوص دولت‌ها با دانشگاه و جنبش دانشجویی بود اما حقیقت آن است که آنچه جنبش دانشجویی را مانا و زایا نگاه می‌دارد بیش و پیش از نیروهای بیرون دانشگاه اعم از دولت و سایر نهادهای قدرت، خودِ دانشجویان و جامعه دانشگاهی است. تا زمانی که اهل دانشگاه در پی تحقق آرمان‌های خود باشد هیچ قدرتی از بیرون از دانشگاه توان آن را نخواهد داشت که تیشه بر ریشه دانشگاه بزند.
مرجع : روزنامه بهار